آذربایجان پرس

اخبار آذربایجان، ایران و جهان

آذربایجان پرس

اخبار آذربایجان، ایران و جهان

۲۴ مطلب با موضوع «تاریخ» ثبت شده است

۲۸ سال از اشغال لاچین گذشت

| دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۴۰ ب.ظ | ۰ نظر

امروز هجدهم ماه می برابر با بیست و هشتمین سال اشغال شهر "لاچین" در منطقه قره‌ باغ توسط نیروهای اشغالگر ارتش ارمنستان است. 

به گزارش آذربایجان پرس، بیست و هشت سال پیش در چنین روزی، نیروهای ارمنی با ورود به منطقه "لاچین" دست به غارت وحشیانه شهر و روستاهای اطراف آن زدند.

نیروهای ارتش ارمنستان با حمایت یگان های زرهی روسیه، تمامی خانه ها، مساجد، آثار تاریخی، مزارع و کارخانجات را ویران کردند و با کشتن حدود ۳۰۰ تن از مردم بی گناه منطقه، ۶۳۳۴۱ تن از اهالی را مجبور به کوچ اجباری از موطن خود نمودند.

داشناک های ارمنی با آغاز حمله ای که از ساعات پایانی شب ۱۶ می ۱۹۹۲ از سمت مناطق Turşsu و Gorus آغاز گردید، با یاری یگان های زرهی روسیه در روز ۱۸ می "لاچین" را به اشغال خود درآوردند.

لازم به ذکر است "لاچین" منطقه ای به وسعت ۱۸۳۵ کیلومتر مربع و دارای موقعیت استراتژیک جغرافیایی فوق العاده با خاک بسیار حاصلخیز می باشد. با اشغال این منطقه و تخلیه بیش از ۱۲۰ روستای آن، آذربایجان از نظر اقتصادی نیز ضربه ای بزرگ خورد. ارامنه پس از اشغال «لاچین» ۳۰ اثر مهم تاریخی و فرهنگی منطقه را نابود کرده و زمین های کشاورزی را به اراضی لم یزرع تبدیل نمودند.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۷:۴۰

۲۸ سال از اشغال «شوشا» توسط ارمنستان گذشت

| جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۱۵ ب.ظ | ۰ نظر

به گزارش آذربایجان پرس، شهر شوشا که مرکز فرهنگ کهن آذربایجان بشمار می رود، در طول قرن بیستم سه بار در معرض تجاوز ارامنه قرار گرفته است.

شهر شوشا برای اولین بار در سالهای ۱۹۰۷- ۱۹۰۵ در معرض هجوم ارامنه قرار گرفته و به آتش کشیده شده است. دومین تجاوز ارامنه به این شهر در سالهای ۱۹۲۰- ۱۹۱۸صورت پذیرفت. سومین تجاوز که منجر به اشغال این شهر گردید، در روز ۸ ماه می سال ۱۹۹۲ رخ داد.

شهر شوشا در سال ۱۹۹۲ در نتیجه حمله نظامی به دست ارامنه افتاد. تداوم تسخیر این شهر از سوی ارمنستان یکی از مهمترین دلایل اثبات متجاوز بودن این دولت می باشد. طبیعتاً ارمنستان با هیچ دلیل منطقی قادر به محق نشان دادن خود در تداوم اشغال شوشا نیست.

در اولین دوره تجاوز ارامنه به شهر شوشا، فرزندان غیور آذربایجان با در آغوش گرفتن سلاح و فدا کردن خون خویش شوشا را از دست ارامنه نجات داده اند.

دومین دوره اشغال شوشا توسط ارامنه، در ماه دسامبر سال ۱۹۱۸، حملات ارامنه به روستاهای آذربایجانی شهرستان جبراییل شدت یافت و در اوایل سال ۱۹۱۹ شکلی ویرانگرتر به خود گرفت. وحشی گری های داشناک ها نسبت به شهرستان شوشا و شهر شوشا مرکز سیاسی قره باغ با بی رحمی بیشتری صورت می گرفت.

سومین دوره اشغال شوشا توسط ارامنه در روز ۸ماه می سال ۱۹۹۲ صورت گرفت. در حین اشغال شوشا ۲۰۰نفر شهید، ۱۵۰نفر معلول، ۵۵۲کودک یتیم و نزدیک به ۲۲هزار نفر آواره شدند. همچنین ۲۰۰بنای تاریخی، ۲آسایشگاه، خانه-موزه های شخصیتهای برجسته، یک کمپ توریستی با ظرفیت ۷۰نفر، یک یتیم خانه با ظرفیت ۱۲۰۰نفر و … ویران گردید. مساجد و زیارتگاههای تاریخی شوشا با خاک یکسان شده و بی رحمانه مورد تحقیر قرار گرفتند.

تجاوز نظامی ارمنستان به آذربایجان به حمایت های نظامی و سیاسی روسیه، موجب اشغال ۱۷ هزار کیلومتر مربع از حاصلخیزترین مناطق جمهوری آذربایجان و ویران شدن ۹۰۰ منطقه مسکونی، ۱۳۰۹۳۹ خانه، ۲۳۸۹ سازه صنعتی و کشاورزی، ۱۰۲۵ مرکز آموزشی، ۷۹۸ مرکز بهداشتی، ۱۵۱۰ موسسه فرهنگی، ۵۱۹۸ کیلومتر جاده، ۳۴۸ پل، ۷۵۶۸ کیلومتر خطوط آبرسانی و ۷۶۹۴۰ کیلومتر خطوط برق‌رسانی گردیده است. متجاوزین ارمنی با بیرحمی خاصی اقدام به نابودی آثار میراث فرهنگی آذربایجان در مناطق اشغالی نموده‌اند. آنان در مناطق تحت اشغال خود اقدام به غارت و به آتش کشیدن ۱۲ موزه، ۶ گالری نقاشی و ۹ قصر تاریخی نموده‌اند. ۴۰ هزار اثر تاریخی نادر موجود در موزه‌ها غارت شده و ۴۴ معبد و ۱۸ مسجد تحقیر شده‌اند. در ۹۲۷ کتابخانه ویران‌شده و به آتش کشیده شده، ۴،۶۰۰،۰۰۰ (چهار میلیون و ششصد هزار) جلد کتاب و آثار خطی بی‌بدیل نابود شده‌اند.

گفتنی است، مناقشه بین دو کشور قفقاز جنوبی – ارمنستان و آذربایجان در سال ۱۹۸۸ بعلت ادعای ارضی دروغین ارمنستان به خاک آذربایجان آغاز شده است. در پی حملات ارمنستان به آذربایجان از سال ۱۹۹۳ بیست درصد از سرزمینهای متعلق به آذربایجان، یعنی قره باغ کوهستانی همراه با ۷ شهر و ناحیه دیگر اطراف آن همچنان تحت اشغال ارتش ارمنستان میباشد. در سال ۱۹۹۴ طرفین به پیمان آتش بس دست یافتند. از آن زمان نیز گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا با ریاست مشترک روسیه، فرانسه و ایالات متحده آمریکا در مسئله حل صلح آمیز مناقشه قره باغ کوهستانی میانجیگری می کنند که تاکنون فعالیتهای آنها در این زمینه هیچ نتیجه ای نداشته است.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۱۵

وزارت خارجه قزاقستان با احضار سفیر چین، مراتب ناخرسندی خود از انتشار مطلبی در یک وب سایت چینی را اعلام کرد.

وزارت امور خارجه قزاقستان با احضار «ژانگ شیائو» سفیر چین مراتب اعتراض خود نسبت به چاپ مقاله ای تحت عنوان «چرا قزاقستان به دنبال بازگشت به چین است» در وب سایت چینی sohu.com، اعلام کرد.

«نورسلطان» انتشار چنین مطلبی را با روح مشارکت استراتژیک جامع میان دو کشور مغایر دانست و با محتوای مشابه یادداشت اعتراضی نیز به وزارت امور خارجه چین ارسال کرد.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۸ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۱۴

تاریخ مشعشع آذربایجان مملو از انسانهایی است که وجودشان در حیات معنوی آذربایجان نقش عمده ای دارد و نبودشان خلائی عظیم در فرهنگ و هنرو ادبیا و تاریخ  ما. در این دنیای فانی انسانهایی هستند که مرگشان خانواده ای را در غم و اندوه فرو می برد و نبودش را تنها آن خانواده حس می کند. انسانهایی هستند که نبودش یک شهر را وادار به تاسف می کند و انسانهایی هستند که خلا وجودشان یک جامعه، ملت و فرهنگ و مدنیت را در اندوه فرو می برد و متاسف می گرداند. وفات نابهنگام استاد تاریخ آذربایجان مرحوم دکتر صمد سرداری نیا در ۲۲ فروردین ۱۳۸۷  در تبریز هم از اینگونه حوادث می باشد. اینجانب از سالیان درازی با ایشان افتخار آشنایی داشتم و همیشه چه در تبریز و چه در اورمیه وقتی تشریف می آوردند درباره کارهای اخیرمان صحبت می کردیم. شیرین سخنی و بذله گویی آن جناب جدای از احاطه ایشان به تاریخ آذربایجان کاراکتر همیشگیشان بود. آخرین بار وقتی کتاب تاریخ آذربایجان‌شان به دستم رسید به ایشان زنگ زده و تبریک گفته و صحبت کردیم و ایشان نیز طلب دانشجویان و مردم آذربایجان را مشوقشان در تالیف این کتاب ذکر کردند. تلاشهای بعدیم برای صحبت تلفنی با ایشان در روزهای بعدی به سبب بیماریشان ممکن نشد و متاسفانه ممکن هم نخواهد شد. دکترصمد سرداری نیا از نسل مکتب فرهنگی وارلیق به رهبری دکتر جواد هیئت بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نقش ارزنده ای در استقرار ترکی پژوهی و آذربایجانشناسی راستین در ایران ایفا نمود. نقشی که فرزندان این مکتب در این سی سال اخیر به خوبی وظیفه دشوارشان را انجام دادند. در طی این سی سال گذشته صفحات آخر مجله وزین وارلیق مزین به مقالات تاریخی دکتر سرداری نیا بود که با چیره دستی و مهارت نکات تاریک فرهنگ و تاریخ آذربایجان و ترکان را معرفی میکرد. مبارزه دائمی، علمی و صحیح با بازماندگان فرهنگی رژیم پهلوی که به بهانه واهی حفظ وحدت ملی سعی در امحا زبان و ادبیات ترکی را داشته و جهت حذف بزرگان تاریخ و ادبیات آذربایجان از صحنه با بیسوادی تمام انگ " پان"  به هر نویسنده تاریخ و ادبیات آذربایجانی میزدند، در صدر اولویتهای فرهنگی ایشان قرار داشت. وی بزرگان مشروطیت آذربایجان را به خوبی می شناخت و سعی در معرفی آنها می کرد. بازماندگان آنها و اسناد و مدارک و خاطراتشان را جستجو می کرد. یافته هایش در مورد بزرگان مشروطیت آذربایجان بسیار ذی قیمت بود. به معرفی مجله ارزشمند ملانصرالدین پرداخت و نسخه های منتشره آن در تبریز را معرفی کرد.  پیگیر آنچه که حق آذربایجان در علم و ادب بود ولی دیگران آنرا غصب می کردند بود. وی برخلاف تبلیغات ادعای پوچ رسانه های توهم مدار که بعضی ها را متولی شعر نو قلمداد می کردند، با مقاله ای چاپ در مورخه ۳۱ تیر ۱۳۵۷مجله تماشا شماره ۳۷۳ متعلق به رادیو وتلویزیون، آذربایجان را زادگاه شعر نو معرفی کرد و بر نقش میرزا سعید سلماسی و تقی رفعت و شمس کسمایی و دیگران در ایجاد شعر نو پافشاری کرد.  در تعقیب، پیگیری و دادن جوابیه های منطقی به نشریاتی که سعی در انکار فرهنگ و ادب ترکی آذربایجان را داشتند بسیار ارزشمند و شجاعانه می بود. وی به زادگاهش تبریز احترام و ارزش زیادی قائل بود و تمام سعیش معرفی اهمیت فرهنگی شهری بود که عصاره آذربایجان محسوب می شد. با حوصله زیادی آذربایجان را به همشهریانش معرفی میکرد و اهمیت این خاک پاک را با اسناد و مدارک گوشزد مینمود. اولینهای تبریز را در قالب یک کتاب قطوربه عنوان یک افتخاربرای هر آذربایجانی نوشت. تاریخ روزنامه های آذربایجان، تاریخ تئاتر آذربایجان، دارالفنون تبریز و دهها کتاب و مقاله ارزشمند مرحوم سرداری نیا نام وی را در صدر افتخارات این مرزو بوم قرار داد. آذربایجان را با اسناد انکار ناپذیر مهد جامعه مدنی معرفی کرد و در روزهایی که شعار جامعه مدنی بر زبانها بود بر نقش آذربایجان در ایجاد جامعه مدنی تاکید می کرد . وی بر آذربایجانی بودن قره باغ و ایروان با نوشتن کتابهایی صحه گذاشت و جنایات ارامنه داشناق در قتل عام مسلمانان آذربایجانی را در کتابی افشا نمود. سخت کوشی وی، احاطه اش به مشاهیر آذربایجان و اسناد و مدارک تاریخی آذربایجان مثال زدنی بود. نام ایشان به عنوان متخصص تاریخ آذربایجان نه تنها در داخل مرزهای ایران بلکه در مناطق همسایه جمهوری آذربایجان و ترکیه نیز با احترام یاد می گردید و کتب و مقالاتش سدر ممالک دور و نزدیک به زبانهای گوناگون چاپ می شد. اینجانب یک دوست و همکار گرامی را از دست داده ام. شخصی که تمام هم و غمش معرفی وطنش و هویتش بود و در این راه نیزنه تنها لحظه ای پشیمان نشد بلکه از ضیق وقت و راکد ماندن کارهایش همیشه متاسف بود. فقدانش چگونه پر خواهد شد دراندیشه ام. روحش شاد باد. 

دکتر توحید ملک زاده دیلمقانی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۳ فروردين ۹۹ ، ۰۲:۳۳

شیخ محمد خیابانی چه می خواست؟

| سه شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۳۰ ق.ظ | ۱ نظر

( به مناسبت  یکصدمین سالگرد قیام خیابانی و تاسیس تشکیلات آزادیستان  )

خیابانی از مشروطه خواهان آذربایجانی بود که پس از ناملایمتی به مشروطیت آذربایجان قیام نمود. خیابانی می خواست آذربایجان در دست او بوده و با قدرت گرفتن، به سر تهران رفته کل ایران را اصلاح نماید.  (خسرو شاهی، سید هادی، نهضت آزادیستان و شیخ محمد خیابانی، مرکز اسناد انقلاب اسامی، تهران، ۱۳۸۹، تهران، ص: ۱۸۵).

وی در ۱۶ فروردین قیام کرده و روسای ادارات منصوبی تهران را مجبور کرد تا از وی و تشکیلات وی تبعیت کنند. خیابانی  دوشنبه ۳ خرداد ۱۲۹۹ شمسی در تبریز نام ایالت آذربایجان را به آزادیستان تبدیل نموده و اعلام کرد « اسم ایالت باید در اوراق رسمی نیز آزادیستان نوشته شود. هر اداره‌ای که بر این اخطار عمل نکند مخالف شمرده خواهد شد.»  (آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی، بنگاه مطبوعاتی صفی علیشاه، تهران، چاپ چهارم ۱۳۶۲ص: ۳۷۹).

در ۲۶ خرداد ۱۲۹۹ عین الدوله طی تلگرافی به تهران ضمن اعلام موضوع فوق در استفاده از کلمه آزادیستان کسب تکلیف نمود. وی همچنین برای تثبیت وضعیت خود برای اولین بار در آذربایجان به تشکیل نیرویی به نام ژاندارمری در تبریز مبادرت کرد که به ژاندارمری خیابانی معروف شد. از دیگر سو مخبرالسلطنه نیز نیروی ژاندارمی تاسیس کرد و فرماندهی آنرا به ماژور حسین خان ملک زاده داد. ( قائم مقامی، جهانگیر، تاریخ ژاندارمری ایران: از قدیمیترین ایام تا عصر حاضر، روابط عمومی ژاندارمری کشور شاهنشاهی، بی تا، ص: ۲۳۲)

گویا پس از قتل خیابانی ژاندارمری او نیز منحل شد ولی افسران و چهارصد نفر افراد آن به خدمت فوج ژاندارمری آذربایجان که به فوج چهاردهم خوانده شد درآمدند. روز ۲۲ شهریور ۱۲۹۹ قوای قزاق و بعضی عوامل ژاندارمری با هماهنگی قبلی و با دستور مخبرالسلطنه و به فرماندهی سرتیپ هاشمی به ساختمان مقر قیام حمله و پس از چند ساعت به دلیل نبود نیروی دفاعی مناسب ساختمان بدست قوای قزاق افتاده و خیابانی در خانه یکی از دوستانش مخفی می‌شود. روز بعد ۲۳ شهریور مهاجمان از محل اختفاء مطلع شده و در زدو خوردی محدود خیابانی تیر خورده و کشته می‌شود.

 

دکتر توحید ملک زاده‌

خبرگزاری آناتولی 100 ساله شد

| يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۵۲ ب.ظ | ۰ نظر

خبرگزاری آناتولی که امسال یکصدمین سالگرد تاسیس خود را جشن می‌گیرد، طی یک قرن فعالیت خود به‌عنوان رسانه‌ای قابل اعتماد در داخل و خارج ترکیه شناخته شده است.

خبرگزاری آناتولی ترکیه در تاریخ 6 آوریل سال 1920 به دستور مصطفی کمال آتاترک تاسیس شد و طی صد سال فعالیت خود همواره به عنوان رسانه‌ای قابل اعتماد شناخته شده است.

این خبرگزاری برای «رساندن صدای آناتولی به گوش جهانیان» تاسیس شده و از آن روز تاکنون رسالت خبری خود را با موفقیت ادامه داده است.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۷ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۵۲

۲۷ مین سالگرد اشغال کلبجر توسط ارمنستان

| پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۲۰ ب.ظ | ۰ نظر

امروز بیست و هفتمین سالگرد اشغال کَلبَجَر(kəlbəcər) توسط نیروهای اشغالگر ارمنستان می باشد.

منطقه‌ی کلبجر روز دوم آوریل سال ۱۹۹۳ میلادی توسط نیروهای ارمنی اشغال شده است.

پس از آغاز عملیات نظامی گسترده‌ی ارمنستان در ۲۷ مارس همان سال، شهرستان کلبجر که در میان اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان، بزرگ ترین ایالت محسوب می شود، توسط نیروهای ارمنی اشغال گردید.

محدوده‌ی کلی بخش کلبجر، ۱۹۳۶ مترمربع و در هنگام اشغال تعداد جمعیت این منطقه نزدیک به ۷۰ هزار نفر بوده است.

در نتیجه‌ی اشغال این منطقه ۵۱۱ نفر شهید، ۳۲۱ تن مفقود یا به اسارت نیروهای ارمنی درآمده است.

هنگام عملیات نظامی، ۵۵ تن نظامی آذربایجانی نیز به شهادت رسید.

ضمنا بیش از ۱۵۰ روستا و منطقه‌ی مسکونی تحت کنترل ارامنه قرار گرفت.

بیش از ۵۰۰ موسسه‌ی صنعتی و ساخت و ساز، فروشگاه، رستوران و سایر مراکز خدمات، ۹۷ مدرسه، ۷۶ منطقه‌ی بهداشتی تخریب گشته و ساکنان بخش کلبجر نیز آواره و به مناطق مختلف آذربایجان پناهنده شدند.

بر اساس ارزیابی آن سال ها، به این منطقه به میزان ۷۶ میلیون دلار آسیب وارد شده است.

ساکنان کلبجر به هیچ وجه آن روزهای فجیع را نمی توانند فراموش کنند.


 

شورای امنیت سازمان ملل متحد به دنبال اشغال منطقه ی کلبجر، قطعنامه ی شماره ۸۲۲ را تصویب و درخواست کرده است که نیروهای اشغالگر هرچه زودتر از کلبجر و اراضی دیگر اشغالی جمهوری آذربایجان خارج شوند.

در پی حملات ارمنستان به آذربایجان از سال ۱۹۹۳، بیست درصد از سرزمین های متعلق به آذربایجان، یعنی قره‌باغ کوهستانی همراه با ۷ شهر و ناحیه ی دیگر اطراف آن همچنان تحت اشغال ارتش ارمنستان می باشد.

در سال ۱۹۹۴ طرفین به پیمان آتش بس دست یافتند.

از آن زمان نیز گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا با ریاست مشترک روسیه، فرانسه و ایالات متحده ی آمریکا در مسئله‌‌ی حل صلح آمیز مناقشه قره باغ کوهستانی میانجیگری می کنند که تاکنون فعالیتهای آن ها در این زمینه هیچ نتیجه ای نداشته است.

تا به حال به چهار قطعنامه ی صادر شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد آزادی قاراباغ کوهستانی و اراضی اشغالی آذربایجان نیز عمل نشده است.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۴ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۲۰

از بامداد روز شنبه ۱۴ فروردین سال ۱۳۹۵ در خط مقدم جبهه بر اثر نقض آتش بس‌های مکرر از طرف ارمنستان و گلوله باران مواضع نیروهای مسلح جمهوری آذربایجان و مناطق روستایی این کشور، طرفین درگیر شاهد بزرگترین درگیری از زمان امضای آتس‌بس ۱۹۹۴ بوده‌اند. نیروهای مسلح ارمنستان از تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ الی ۱۷ فروردین ۱۳۹۵ اقدام به نقض گسترده آتش‌بس و حتی حمله به غیر نظامی‌ها نمودند که در اثر این حملات چند نظامی ارتش جمهوری آذربایجان به شهادت رسیدند. همچنین تعدادی غیر نظامی ساکن در روستاهای اطراف خط جبهه نیز کشته و زخمی شدند. نیروهای مسلح جمهوری آذربایجان در پاسخ به این حملات و نقض آتش بس های گسترده ارمنستان اشغالگر، وارد عملیات شده و توانستند ۲ هزار هکتار از اراضی خود را از اشغال ارمنستان آزاد کنند. جنگ آوریل معروف به جنگ چهار روزه با پیروزی نسبی جمهوری آذربایجان همراه بوده است. در این جنگ نیروهای مسلح جمهوری آذربایجان توانستند بلندی‌های اطراف روستای تالش واقع در منطقه ترتر، روستای سِیسولان، بلندی‌های له‌له تپه واقع در منطقه جبرائیل و جوجوق مرجانلی، روستای گلستان در منطقه گورانبای، روستای قازاخ‌لار در منطقه ترتر و راه‌های ارتباطی روستای ماداقیز واقع در منطقه ترتر را از اشغال ارمنستان آزاد کنند.

طرفین درگیر در این جنگ از یک طرف ارتش جمهوری آذربایجان و در طرف دیگر ارتش ارمنستان، ارتش جمهوری خودخوانده قره‌باغ و گروه تروریستی پ ک ک بوده است.

 

در اراضی آزاد شده از اشغال ارمنستان، به ویژه در روستای جوجوق مرجانلی واقع در منطقه جبرائیل، عملیات ساخت و ساز بعد از اتمام جنگ آغاز گردید و با ساخت شهرکی جدید، اهالی این روستا پس از سال‌ها به سرزمین آبا و اجداد خود بازگشته و این منطقه پس از سال‌ها به آغوش جهان اسلام و تشیع بازگشت.

مناطق آزاد شده از اشغال ارمنستان در جنگ آوریل

آمار تلفات کشته‌شدگان جنگ آوریل

 

ارمنستان

بر اساس اعلام ارمنستان، تعداد کشته شدگان نیروهای ارمنی پر جنگ چهار روزه آوریل ۹۱ نفر بوده است و ۱۲۳ نفر نیز زخمی شده است. ۹ غیرنظامی کشته شده و ۶ غیرنظامی نیز زخمی شده‌اند و ۱۴ تانک ارمنستان نیر نابود شده است.

اما منابع آذربایجانی تعداد کشته‌های ارمنستان در این جنگ را ۳۲۰ نفر و زخمی شدگان را ۵۰۰ نفر ذکر کرده‌اند. همچنین ۳۰ تانک و خودروی زرهی ارمنستان و ۲۵ قطعه توپخانه این کشور در این جنگ نابود شده‌اند.

 

جمهوری آذربایجان

بر اساس اعلام جمهوری آذربایجان، تعداد تلفات جانی این کشور در جنگ چهار روزه آوریل ۹۴ کشته، ۲ مفقودالاثر و ۳۹ زخمی بوده است. همچنین ۶ غیرنظامی کشته و ۲۶ غیرنظامی نیز زخمی شده‌اند. همچنین یک هلی‌کوپتر میل ۲۴ آذربایجان ساقط شده و یک هواپیمای بدون سرنشین نیز منهدم گردیده است. یک تانک نیز نابود شده است.

اما منابع ارمنستان تعداد تلفات و کشته‌های طرف آذربایجانی را ۵۰۰ الی ۱۵۰۰ کشته و ۲۰۰۰ الی ۲۷۰۰ زخمی اعلام نموده است. همچنین ۲ هلی‌کوپتر آذربایجان ساقط، ۱۴ هواپیمای بدون سرنشین ساقط، ۲۶ تانک محو، ۴ خودروی زرهی و یک اتومبیل نظامی و بیش از یک راکت انداز نابود شده است.

 

امضای توافقنامه آتش‌بس

 

در روز سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۵شمسی، با رضایت طرفین درگیر و ‌با حضور نهاد‌های بین المللی، توافقنامه آتش‌بس بین دو کشور در مسکو پایتخت روسیه امضا شد. با این وجود، تجزیه‌طلبان ارمنی جمهوری خودخوانده قره‌باغ پس از چند ساعت از امضای توافقنامه آتش‌بس میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، اقدام به نقض مکرر آن نموده بودند.  بنابر اعلام دپارتمان دولتی ایالات متحده آمریکا، در این جنگ چهار روزه ۳۵۰ نفر اعم از نظامی و غیرنظامی جان خود را از دست داده اند.

 

بامداد روز ۱۶ فروردین ۱۳۹۵، گلوله توپ شلیک شده از سوی ارمنستان موجب آسیب دیدن خانه‌ای در روستایی از اطراف خداآفرین آذربایجان شرقی شد که باعث شکسته شدن شیشه‌های خانه‌های مجاور شد، اما تلفات جانی در بر نداشت که با واکنش مسئولین ایرانی مواجه شد. (منبع)

 

 

نتایج

 

بعد از این جنگ سیران اوهانیان، وزیر دفاع ارمنستان عزل گردید و بسیاری از فرماندهان نظامی این کشور برکنار شدند. 

 

بعد از این جنگ، باور مردم جمهوری آذربایجان به آزادسازی اراضی اشغالی خود از طریق جنگ  بیشتر گردید.

 

در زمان جنگ، موضع حاکمیت و‌ اپوزیسیون در هر دو کشور یکسان بود.

در طی جنگ چهار روزه آوریل، بیش از ۲ هزار نفر از ساکنان جمهوری خودخوانده قره باغ از این منطقه مهاجرت کرده و به ارمنستان رفته‌اند‌.

 

واکنش‌ آذربایجانی‌های ایران

 

همزمان با آغاز جنگ آوریل، مردم ایران نیز به حمایت از برادران دینی خود در آذربایجان پرداختند. در بازی تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز و پاختاکور ازبکستان در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۳۹۵، طرفداران تراکتور با سردادن شعار و پارچه نوشته‌هایی حمایت خود از تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان اعلام کردند.

 

واکنش‌های بین المللی

 

بان کی مون، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد هر دو طرف درگیر را به پایان دادن به عملیات نظامی، عمل به مفاد آتش‌بس و اقدام عملی به عادی شدن وضیت دعوت کرد.

 

فدریگا موگرینی، مسئول وقت سیاست خارجه اتحادیه اروپا از ایجاد وضعیت بغرنج بین طرفین ابراز ناراحتی کرد. وی گفت"می خواهیم مطمئن شویم که طرفین مناقشه از مسئولیت‌های خود آگاه هستند و به ناراحتی سازمان‌های بین‌المللی پاسخ خواهند داد. ما خواهان حل مناقشه قره باغ از طریق صلح و‌ پشت میز مذاکره هستیم.

 

پدرو آرگامونت رئیس‌ وقت شورای اروپا نیز طرفین درگیر را دعوت به رعایت آتش‌بس مذاکره نمود و همچنین از ارمنستان خواست مطابق قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد، نیروهای مسلح خود را از اراضی اشغالی آذربایجان خارج کند.

 

فرانک والتر، وزیر امور خارجه آلمان از طرفین درگیر خواست هر چه سریعتر جنگ را متوقف کنند و به مفاد آتش‌بس عمل کنند.

 

رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه ضمن تماس تلفنی با الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان شهادت سربازان آذربایجانی را تسلیت گفت. اردوغان طی بیانیه‌ای اعلام کرد:" متاسفانه طی سال‌ها عملکرد نادرست و بی‌ثمر میانجیگران گروه مینسک شاهد این حوادث ناگوار هستیم‌.

 

احمد فرخ، رئیس دفتر ریاست جمهوری پاکستان اعلام کرد که پاکستان برای همیشه در کنار آذربایجان است و پاکستان برای آذربایجان کشوری دوست و برادر است.

 

تیناتین خادِشِلی، وزیر دفاع گرجستان ضمن حمایت از تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان خواستار حل مناقشه قره‌باغ بر اساس صلح و اصول حقوق بین‌الملل شد.

 

قزاقستان با اعلام ناراحتی از نقض ‌آتش‌بس میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان و کشته‌شدگان، طرفین را دعوت به خویشتن‌داری و عمل به مفاد آتش بس نمود.

 

ژنرال حسین دهقان، وزیر دفاع وقت ایران نیز در تماس تلفنی با ذاکر حسن‌اف همتای آذربایجانی خود ضمن بحث و تبادل نظر در این خصوص اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان را به رسمیت می‌شناسد‌ و‌ امیدوار است مناقشه قره باغ در مدت کوتاه طبق حقوق بین‌الملل حل و فصل شود. وی همچنین پیشنهاد کمک به حل مناقشه قره‌باغ از طرف ایران را به همتای آذربایجانی خود پیشنهاد کرده است.

 

پترو پوروشنکو، رئیس جمهور اوکراین از تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان اعلام حمایت نمود.

 

وزیر خارجه بلاروس در یک بیانیه‌ای اعلام کرد که این کشور تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان را به رسمیت می شناسد.

 

واکنش ها مردم کشورهای مختلف نسبت به مناقشه قره‌باغ و جنگ چهار روزه آوریل

 

در طی جنگ آوریل، آردا توران کاپیتان تیم ملی فوتبال ترکیه، هیدایت تورک‌اوغلو بسکتبالیست ترکیه‌ای، آجون ایلیجالی مجری تلوزیونی ترکیه، مصطفی صندل و دِمِت آکالین خواننده‌های تُرک از جمهوری آذربایجان حمایت کردند.
کیم کارداشیان و صلاح‌الدین دمیرتاش نیز از ارمنستان حمایت کردند.


جنگ آوریل روشن کردن چراغ سبزی بود نسبت به آزادسازی اراضی اشغال شده جمهوری آذربایجان توسط ارمنستان که با استقبال جامعه آذربایجان همراه بود. جنگ آوریل ثابت کرد که جمهوری آذربایجان، ارمنستان را به خاطر بی اعتنایی نسبت به قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل از راه نظامی تنبیه کرد.

 

لازم به ذکر است که  که مناقشه بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سال ۱۹۸۸ بعلت ادعای ارضی ارمنستان به خاک آذربایجان آغاز شده است. در پی حملات ارمنستان اشغالگر به آذربایجان از سال ۱۹۹۳ بیست درصد از سرزمینهای متعلق به آذربایجان، یعنی قره باغ کوهستانی همراه با ۷ شهر و ناحیه دیگر اطراف آن همچنان تحت اشغال ارتش ارمنستان می باشد. در سال ۱۹۹۴ طرفین به پیمان آتش بس دست یافتند. از آن زمان نیز گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا با ریاست مشترک روسیه، فرانسه و ایالات متحده آمریکا در مسئله حل صلح آمیز مناقشه قره باغ کوهستانی میانجیگری می کنند که تاکنون فعالیتهای آنها هیچ نتیجه ای نداشته است. تابحال به چهار قطعنامه صادر شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد آزادی اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان نیز عمل نشده است.


از زمان اشغال قره باغ تاکنون، شورای امنیت سازمان ملل چهار قطعنامه صادر کرده است. قطعنامه ۸۲۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۳۰ آوریل ۱۹۹۳ طی نشست ۳۲ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ رای ممتنع تصویب شد. در این قطعنامه بر غیر قابل قبول بودن تغییر مرزهای بین المللی و ممنوعیت توسل به زور در تصرف سرزمین های دیگر کشورها تاکیده شده و در بند یک آن خواستار توقف هرچه فوری همه مخاصمات و فعالیت های خصمانه و بر قراری آتش بس دائم و همچنین خروج فوری نیروهای اشغالگر از کلبجر و سایر نقاط اشغالی جمهوری آذربایجان شده است.

 

تلوزیون آذ تیوی جمهوری آذربایجان انیمیشنی در خصوص جنگ چهار روزه آوریل و عملیات آزادسازی بلندی های له له تپه حاضر نموده است که تقدیم مخاطبان عزیز می شود که می توانید در ادامه آن را تماشا نمایید:(تماشا در آپارات)

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۴ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۰۰

کتاب دده قورقود نام یکی از قدیمی‌ترین داستانهای اسطوره‌ای ترک‌های اوغوز است که ریشه‌ای پیش از اسلامی دارند. این مجموعه از ۱۲ داستان به نثر و نظم تشکیل شده و مجموعه پر ارزشی است که زندگی، ارزشهای اجتماعی و باورهای مردمان ترک را نشان می‌دهد. قدمت کتابت داستانها مربوط به قرن‌های چهاردهم و پانزدهم میلادی می‌باشد. کتاب دده قورقود به زبانهای مختلف ترجمه شده‌است. نخستین ترجمه دده‌قورقود به زبان آلمانی در سال ۱۸۱۵ از روی نسخه کتابخانه درسدن در آلمان بود. دست‌نویس دیگر این کتاب در واتیکان است. در سال ۱۳۲۵ محمد علی فرزانه در روزنامه آذربایجان برای اولین بار این داستان را به جامعه ایران معرفی کرد. از سال ۱۳۳۰ به بعد معرفی و چاپ داستانهای این کتاب به آرامی انجام گرفت و از سال ۱۳۵۷شمسی به تدریج انتشار آن چشمگیر شد. امروزه در ایران علیرغم عدم وجود مراکز تورکولوژی، دهها نفر در ابعاد مختلف اسطوره ای، زبانی و تاریخی کتاب دده قورقود کار کرده و یا می کنند.
ادامه دار بودن داستانها محققان را بر آن داشت که مدعی شوند کتابهای دیگری از این داستانها وجود داشته که فعلا در دست ما نیست. خوشبختانه در اردیبهشت ۱۳۹۸ نسخه ایرانی آن در کتابخانه مهندس ولی محمد خوجه پیدا شد. مطالعات اولیه نشان می داد این نسخه قدیمی در اوایل دوره قاجار از روی یک نسخه ی قدیمی تر بازنویسی شده است. تعلق این نسخه به آذربایجان و ترکان ایران بسیار با اهمیت بود چه آریایی پرستهایی که اخیرا دشمنی خود با هویت ترکان ایران را آشکارتر کرده اند منکر حضور بارز تاریخ و ادبیات ترکان در ایران بودند و هستند. این کتاب خط بطلانی بر ادعاهای پوچ آنان بود. پس از چند ماه بررسی و تحقیق، این کتاب در تبریز چاپ و  اول اسفند ۱۳۹۸  با حضور شخصیتهای برجسته تاریخ، فرهنگ و ادبیات آذربایجان در تبریز رونمایی شد. بی شک چاپ و نشر این اثر ارزنده هم از نظر تجربه اولین کار جمعی در ترکی پژوهی جغرافیای ایران و هم از نظر اعتبار علمی متخصصین تورکولوژی در آذربایجان ایران (علیرغم نبود آکادمی تورکولوژی) بسیار با اهمیت می باشد.

دکتر توحید ملک‌زاده دیلمقانی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۰ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۵۷

آسیب شناسی فاجعه جیلولوق در غرب آذربایجان

| سه شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۴۶ ب.ظ | ۰ نظر

اواخر اسفند سالروز جنایتی هولناک در اورمیه و سلماس می باشد که به مدت حداقل شش ماه غرب آذربایجان را درگیر خود کرد. جنگ جهانی اول است و قسمت شمالی ایران از جمله آذربایجان در تصرف روس و قسمت جنوب در اختیار انگلیس. پاییز سال ۱۲۹۶ شمسی بود که با وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه تزاری، قشون روس از جنگ خارج شده و کلیه مناطق متصرفی از جمله آذربایجان را ترک کرد. تخلیه آذربایجان از طرف روس به معنای رهاکردن این مناطق به دست عثمانی بود که درگیر جنگ با متفقین ( روس، انگلیس، فرانسه و غیر مستقیم آمریکا) بود. بنابراین قرارگاه مرکزی متفقین برای جلوگیری از پیشروی قوای عثمانی در آذربایجان در صدد مسلح کردن مسیحیان فراری از عثمانی به آذربایجان برآمد و در این امر ناصواب متاسفانه میسیونرهای مذهبی کشورهای اروپایی نیز که مثل مور و ملخ در منطقه مستقر بودند به یاری این قوای مسلحه آمدند.  ماجراجویانی از همشهریان مسیحی نیز که گول میسیونرها، مقامات انگلیس و فرانسه را خورده بودند وارد میدان شدند و شد آنچه که متاسفانه نبایستی می شد. در طی جنگ خونین تسلط مسیحیان ( جیلو و ارامنه) به اورمیه و سلماس از اسفند ۱۲۹۶ الی خرداد ۱۲۹۷ بیش از یکصد و پنجاه هزار نفر از اهالی آذربایجان نیست و نابود شدند. رقمی که ناواردان به تاریخ اورمیه از شنیدن آن یکه می خورند و به هیچ وجه باور نمی کنند. با پیشروی قوای عثمانی در غرب آذربایجان این بار مسیحیان از ترس جان شهرهای خوی، سلماس و اورمیه را با وضع فلاکت باری ترک و با رهنمودهای مستشاری انگلیسی ها از راه میاندوآب، صایین قالا، بیجار و همدان و کرمانشاه به شمال بغداد در منطقه بعقوبه رسیدند. ماجراجویان خرسند از اطلاق عنوان کوچکترین متفق به هموطنان مسیحییمان باعث کشتاری وحشتناک در منطقه شده بودند. در طی این فرار آنی هزاران نفر از مسیحیان مخصوصا زنان ، کودکان و پیرمردان در دست و پای افراد مسلح ماجراجوی مسیحی تلف شدند. پس از پنج سال با اعلام عفو عمومی، اتباع مسیحی ایرانی مخفیانه و در حالی که یارای چشم در چشم شدن با همسایگان مسلمان خود نداشتند و پشیمان از این وضعیت به روستاهای خود برگشتند و این بار نیز از سوی همشهریان مسلمانشان پذیرفته شدند هر چند نگران از ماجراجویی های دوباره آنها ( اسناد رسمی دولتی در این باره بسیار زیاد است).
 آسیب شناسی این فاجعه:

۱- گزارشهای بسیاری از روند دخالت گستاخانه میسیونرهای مذهبی خارجی در اورمیه و سلماس در دست است که سعی دارد هموطنان مسیحی را متمایل به اروپا و جهان مسیحیت در خارج از ایران نماید. ( خصوصا از دوران حملات شیخ عبیدالله و سپس سالهای ۱۲۸۰ شمسی به بعد )

۲- وابستگی فکری و حتی تسلیحاتی عوامل اصلی این فجایع به قوای سیاسی خارجی متفقین خصوصا انگلیس و فرانسه محرز می باشد.

۳- اطاعت محض از سیاستهای خارجی قوای متفقین سبب شد که نه تنها از مسلمانان بلکه هزاران نفر از آشوری ها و مسیحیان آذربایجانی نیز تلف شوند و این گروهها تا امروز نیز نتوانستند از این اوضاع بوجود آمده از طرف اروپا و آمریکا خارج شوند.

۴- ماجراجویی برای تشکیل مملکتی در دل آذربایجان باعث برخوردهای خونینی شد که به تحلیل اقلیت قومی مذهبی مسیحیان اورمیه و سلماس منجر شد.

۵- بی تفاوتی جدی حاکمان و طبقه اشراف اورمیه و سلماس برای بسیج مردمی در زمان نبود حاکمیت دولت مرکزی  و ماجراجویی های سرسپردگان به خارج

۶- عدم توجه جدی به موضوعاتی از قبیل بررسی نقاط ضعف و آسیب پذیری شهرهای آذربایجان غربی از سوی والی و حاکمان منطقه.

گفتنی است خواندن تاریخ به مثابه پرونده خوانی و سپس عبرت از اعمال گذشتگان است برای داشتن آینده ای بهتر و زندگی در صلح و امنیت. خصوصا برای ماجراجویانی که یکصد سال بعد از فاجعه جیلولوق احیانا درصدد اجرای طرحی دیگر هستند و می خواهند مملکتی از دل آذربایجان برای خود دست و پا کنند می تواند بسیار پرعبرت باشد.

دکتر توحید ملک زاده

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۴۶

۲۸ سال از اشغال خانکندی و منطقه استراتژیک کرکیجهان جمهوری آذربایجان توسط ارمنستان اشغالگر می گذرد.

در ۲۸ دسامبر سال ۱۹۹۱ مناطق خان کندی  و منطقه کرکیجهان توسط ارامنه به اشغال درآمد.

مدافعین خان کندی و کرکیجهان که با سلاح های سبک در مقابل شبه نظامیان ارامنه که از سلاح های سنگین و تجهیزات مختلف استفاده می کردند پس از مقاومتی سخت و نرسیدن قوای پشتیبانی مجبور به عقب نشینی شدند. 

قبل از اشغال  ۱۷۹۶ نفر در قالب ۳۵۰ خانوار در این مناطق زندگی می کردند که پس از هجوم وحشیانه ارامنه تمامی امکانات زیر ساختی از جمله  ۲ دبیرستان، مهدکودک، کتابخانه، باشگاه ورزشی، دفتر مخابرات، چندین مغازه، یک درمانگاه، ۵ کارگاه و کارخانه های تولید مواد غذایی نابود شدند.

لازم به ذکر است که در این درگیریها ۳۴ نفر شهید و ۱۵۰ نفر مجروح شدند که از میان این شهدا ۳ زن و ۲ کودک نیز مشاهده می شد.

هم اکنون، ارمنستان ۲۰ درصد از خاک کشور شیعه و مسلمان جمهوری آذربایجان اشغال کرده و اموال مسلمین را غارت و مساجد را به محل نگه داری گاو و خوک تبدیل کرده است.

شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص تجاوزات ارامنه ۴ قطعنامه مبنی بر خروج نیروهای اشغالگر از اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان صادر کرده است که ارمنستان بدون توجه به آن، همچنان به اشغالگری خود ادامه می دهد.

ترک های عراق

| چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۸، ۱۰:۲۵ ب.ظ | ۰ نظر

ترکان عراق که به خودشان ترکمن یا ترکمان می گویند، بین نیم تا یک میلیون نفرهستند و به لهجة ترکی آذربایجانی سخن می گویند. در شمال عراق از شهر «تل عفر» تا قصبة «بدره» در جنوب شرقی عراق در 16 شهر، قصبه و صدها روستا سکونت دارند. شهر کرکوک مرکز ترکان عراق است و به همین جهت نیز لهجة ترکان عراق را لهجة ترکی کرکوک نیز می گویند. تل عفر، اربیل، آلتین کوپرو، کرکوک، داکوک، کیفری، مندلی، قارانیه و خانقین مهمترین شهرهای ترکان عراق است. در استان موصل نیز عدة زیادی از ترکان زندگی می کنند. شعر و ادب در میان ترکان عراق، بستگی فراوانی با ترکان آذربایجان دارد. محمد فضولی، احمد جلایری، روحی بغدادی، بدری و نورس قدیم مهمترین شاعران ترکی عراقی هستند. محمد فضولی نقشی عظیم در رستاخیز ادبی و زبانی لهجة ترکی آذربایجانی دارد.

چیلله گئجه سی آذربایجان و چیلله قارپیزی

| چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۸، ۰۲:۳۶ ب.ظ | ۰ نظر

یکی از قدیمی ترین مراسمهای رایج در آذربایجان که همچون جشن سال نو و یئنی گون ( اول فروردین) ارتباط نزدیکی با نجوم دارد مراسم چیلله گئجه سی می باشد که هر سال با شکوه فراوان در میان خانواده های آذربایجانی برگزار می شود. آمادگی برای این شب به یادماندنی از چندین روز قبل شروع می شود و با شب نشینی در آخرین شب آذر به اوج می رسد.

اساس این جشن هماهنگ با سال اعتدالی و براساس تقویم ترکان در زمان سلجوقی یعنی تقویم جلالی - به افتخار سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی - موقع تحویل ماه جدی( آذر) به قوس (دی) پایه ریزی شده است. شب این تحویل، طولانی ترین شب سال است و مردمان قدیم برای درامان ماندن از شر شب طولانی و در ضمن خوشحالی از تولد خورشید و نورانیت به جشن و پایکوبی می پرداختند. 

امروز ۲۶ آذر، مصادف با حادثه تلخ کتابسوزان در آذربایجان توسط رژیم منحوس پهلوی است، اتفاقی که در آن تمام کتاب‌های تورکی و مربوط به آذربایجان توسط ارتش رژیم پهلوی آتش کشیده شد.

به گزارش آذربایجان پرس به نقل از دورنانیوز، امروز ۲۶ آذر، مصادف با حادثه تلخ کتابسوزان در آذربایجان توسط رژیم پهلوی است، اتفاقی در آن، ۵ روز بعد از سقوط فرقه دمکرات، با دستور رژیم شاه تمام کتابهای تورکی و یا مربوط به زبان تورکی و آذربایجان، جمع‌آوری و طی مراسمات مختلفی به آتش کشیده شد.

ویلیام داگلاس قاضی آمریکایی درباره اتفاقات ۲۱ آذر ماه ۱۳۲۵ می‌گوید «آذربایجان انگار توسط یک ارتش خارجی اشغال شد». اما این جنایت تنها به کشتار مردم بیگناه محدود نبوده و رژیم تمام تلاش خود را برای نابودی نمودهای فرهنگی آذربایجان از جمله زبان تورکی بکار گرفت و در این راستا اقدام به برگزاری مراسم کتابسوزی برای روزهای متمادی نمود.

در روند کتابسوزی که از روز ۲۶ آذر آغاز شد و تا هفته ها ادامه داشت دهها هزار جلد کتاب چاپ شده به زبان تورکی در میادین اصلی شهر و یا در حیاط مدارس به روی هم انباشته شد و زیر سرنیزه و اجبار نظامیان به آتش کشیده شد.

در ادامه به برخی از اسناد مربوط به این حادثه می‌پردازیم:

“در شهر میانه پس از استقرار ارتش در روز ۲۱ آذر ۱۳۲۵ فقط به فاصله چند روز همه کتابهای ترکی جمع‌آوری می‌شوند. شاهدان عینی می‌گویند مردم از ترس ارتش و خانها کتابها را جمع‌آوری می‌کردند و به فرمانداری تحویل می‌دادند. تا آنکه همان ماه همه کتابها را در (یوخاری چهارراه) چهارراه بالا جمع نموده و به آتش می‌کشند…” (سید صدری، سعید. مروری بر حوادث فرقه دموکرات آذربایجان و حکومت پیشه‌وری در میانه. انتشارات اعظم. تبریز، ص ١٢١)

“تلگراف نماینده مخصوص ما از تبریز: کتابهائی که به زبان ترکی بود سوخته شد. اطلاعات ساعت ٩-٢٧-٩-٢۵. تابلوها عوض می‌شوند. بازار با یک چراغانی مفصل گشایش یافت. دیروز در دبیرستان فردوسی دانش‌آموزان و مردم تبریز از سرهنگ زنگنه قهرمان رضائیه سپاسگزاری کردند و احساسات پرشوری ابراز داشتند. دیروز در مقابل شهرداری کتابهای ترکی را مردم سوزاندند”.(روزنامه اطلاعات، تاریخ ١٣٢۵، ٩، ٢٧) 

“امروز ساعت ١١ و نیم قبل از ظهر از طرف دانش‌آموزان و دانشجویان شهر تبریز در میدان مقابل شهرداری جشنی با حضور عده‌ بسیاری از اهالی شهر و مخبرین مطبوعات پایتخت و افسران ارتش و مامورین دولت برپا گردیده و قبلا در وسط میدان آتش بزرگی افروخته بودند و مقدار زیادی کتب کلاسیکی ترکی را که فرقه ننگین دمکرات چاپ کرده و به زور می‌خواستند بکودکان تدریس نمایند در میان کف زدن و هورای حضار و فریادهای “زنده باد اعلیحضرت شاهنشاه محبوب ما” و “پاینده باد جناب اشرف قوام السلطنه” و “محو باد دشمنان آزربایجان” و “نابود باد خائنین ایران”، تمام کتابها را در آتش ریختند و سپس عکسهای سران خیانتکار و مزدور فرقه ننگین دموکراتهای قلابی را آتش زدند. آنگاه چند نفر از مخبرین جرائد نطقهائی ایراد و از جمله آقای احمد شارق اشعاری خواندند و جشن دانشجویان تبریز ساعت یک بعد از ظهر در میان احساسات اهالی پایان یافت” (روزنامه آتش، تارخ چهارشنبه ٢٧ آذر ١٣٢۵)

 

چرا این عکس تکان‌دهنده است؟

| يكشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۲۸ ب.ظ | ۰ نظر

«آگیم» در این عکس فقط دو سال دارد؛ کودک معصوم و بی‌گناهی که ترسیده و زندگی آن‌سوی سیم‌خاردارها انتظارش را می‌کشد.

جمهوری کوزوو نام کشوری در شبه جزیره بالکان در جنوب خاوری اروپاست که بخش زیادی از جمعیت آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند. پس از جنگ جهانی دوم، جمهوری سوسیالیستی یوگسلاوی «کوزوو» را به عنوان یکی از استان‌های خودمختار صربستان به رسمیت شناخت. از طرفی ناسیونالیست‌های آلبانی همچنان در قالب شورش‌های خیابانی خواستار استقلال کوزوو بودند.

چهارده سال از آن کلاس گذشت. گویا همین دیروز بود که گفتند: کلاس «آموزش زبان و ادبیات ترکی» در دانشگاه صنعتی اصفهان تشکیل می‌شود. سطح کلاس، مقدماتی بود امّا مقام مدرّس آن بسیار بالا بود. مگر امکان دارد استادی به بزرگی پروفسور صدیق با آن نام و آوازه با بیش از صد جلد کتاب برای آموزش الفبای زبان ترکی هر هفته از تهران راهی اصفهان شود.

چهارده سال از آن کلاس گذشت. گویا همین دیروز بود که گفتند: کلاس «آموزش زبان و ادبیات ترکی» در دانشگاه صنعتی اصفهان تشکیل می‌شود. سطح کلاس، مقدماتی بود امّا مقام مدرّس آن بسیار بالا بود. مگر امکان دارد استادی به بزرگی پروفسور صدیق با آن نام و آوازه با بیش از صد جلد کتاب برای آموزش الفبای زبان ترکی هر هفته از تهران راهی اصفهان شود؟ بین دانشجوها بحث بود: «استاد فقط برای جلسه‌ی اول و جهت راه اندازی کلاس می‌آیند؟ نه! ایشان خودشان اعلام کردند که یک ترم کامل می‌آیند. تازه! معاون دانشگاه، مدارک استاد را جهت پرداخت حق التدریس خواسته است ولی استاد گفته‌اند: بابت تدریس زبان ترکی حق التدریس نمی‌گیرم.

مگر ممکن است استادی به آن عظمت و با آن سن و سال هر هفته 500 کیلومتر راه بیایند که ابتدایی‌ترین گرامر را به ما تدریس کنند؟ به جای این کار می‌توانند در سطح دکترا تدریس کنند ...» .

خلاصه دانشجوها با استقبال فوق العاده‌ای به جلسه‌ی اول آمدند. هیچ کدام از کلاس‌ها ظرفیت آن تعداد از دانشجوها را نداشت. لاجرم کلاس را در تالار برگزار کردیم. استاد با آن شور و حالی که در جلسه‌ی اول داشتند تا آخر ترم آمدند و دست ما را گرفتند و پا به پا بردند، تا شیوه‌ی راه رفتن آموختند.

دانشگا‌ه‌های تبریز، تهران، شهید رجایی، علم و صنعت، شهید بهشتی، ارومیه، زنجان، سمنان و ... نیز به برکت وجود این استاد خستگی‌ناپذیر، جنب و جوش فوق العاده‌ای به خود گرفت و لذت اجرای اصل 15 قانون اساسی مبنی بر آموزش زبان مادری را چشیدیم.

آنچه ما در آن یک ترم از استاد فرا گرفتیم، گذشته از آن که‌ آموزش زبان و ادبیات ترکی باشد، آموزش نظم و انضباط بود، آموزش تعهد به دیگران بود، آموزش عشق و علاقه به زبان مادری بود، آموزش عشق به وطن بود، آموزش هنر ایجاد ارتباط معنوی و عاطفی بین گوینده و شنونده بود، آموزشِ این بود که جوانی انسان به دلی شاداب است نه موی سیاه، آموزشِ این‌که چون عشق حرم باشد سهل است بیابان‌ها و ... .

آن یک درس تأثیر بسیار زیادی روی دانشجوها گذاشت. آنجا بود که فهمیدیم چرا در کشور‌های پیشرفته، اساتید با سابقه و باسواد را برای علوم پایه اختصاص می‌دهند. برای این که معمار خشت اول را باید محکم و استوار بنهد تا بتواند استوار و سربلند تا ثریا برود. آنجا بود که فهمیدیم: در اوج باسوادی می‌توان به زبان عوام سخن گفت.

بسیاری از آن دانشجوها بعداً نویسندگان زبده و مؤلفان خبره‌ای شدند. از دل آن کلاس با پروژ‌ه‌های تحقیقی و تحلیلی تعریف شده، چندین کتاب به چاپ رسید و نشریه‌ی دانشجویی «دان اولدوزو» منتشر شد. تعدادی از دانشجویان آن روز، مدرسان، محققان و نویسندگان امروزند.

به هر روی، در کنار انتشار بیش از صد جلد کتاب، نزدیک به ده نشریه، بیش از هزار مقاله و ده‌ها کنفرانس و سمینار داخلی و خارجی، باید تربیت بیش از هزار دانشجو در زمینه‌ی زبان مادری ترکی را به کلکسیون افتخارات ایشان بیافزاییم.

سجایای اخلاقی و روح بلند استاد در چهل سال تلاش علمی و ادبی ایشان آن‌چنان زیاد بوده است که ده‌ها کتاب و صدها مقاله در باب ایشان منتشر شده است که به جرأت می‌توان گفت: هیچ استاد دانشگاهی این‌چنین دل و عقل دانشجویان خود را مجذوب نکرده است.

تنوع میدان‌های کاری دکتر صدیق

دکتر صدیق تنها یک استاد ادبیات یا یک معلم تدریس کننده نیستند. تألیفات ایشان از دوران جوانی به چاپ می‌رسد، با راه اندازی نشریات مختلف، ترک زبانان را از مسایل روز آگاه می‌کنند و توانمندی این زبان در بیان مطالب سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیره را نشان می‌دهند، بعد از سی سال تدریس زبان و ادبیات فارسی در مدارس و دانشگا‌ه‌های کشور، ظاهراً بازنشسته می‌شوند. امّا گویا جوانی استاد تازه شروع می‌شود. استاد بعد از بازنشستگی نهضت عظیم «آموزش زبان ترکی» را در دانشگا‌ه‌های کشور راه‌اندازی می‌کنند و در عرض چند سال بیش از هزار دانشجوی آگاه به الفبای زبان مادری تربیت می‌کنند. مقالات هفتگی ایشان در نشریات منطقه و کشور، مردم را با مشاهیر آذربایجانی و ادبیات ترکی آشنا می‌کند. تحقیقات ایشان در سمینارها و کنفرانس‌‌های داخلی و خارجی مطرح می‌شود.

تسلط شگرف استاد به زبان‌های ترکی ایرانی، ترکی استانبولی، ترکی کشورهای آسیای میانه، ترکی باستان، عربی، فارسی، انگلیسی و روسی و توانایی عالی در قرائت خطوط کهن ترکی و فارسی منجر به بازخوانی نسخ خطی کهن و سنگ نبشته‌های دیرین می‌شود. آشنایی نزدیک با اساتید ادبیات و شاعران معاصر، باعث تکوین ادبیات این عصر توسط ایشان می‌شود. تسلط ایشان به انواع قالب‌های شعری ترکی و فارسی منجر به خلق دواوین مختلف شعری می‌شود. چاپ بیش از یک میلیون نسخه از کتاب‌های شیعه‌شناسی در جمهوری‌‌های تازه استقلال یافته باعث معرفی شیعه به آن‌ها می‌شود. چاپ بیش از صد جلد از کتاب‌های ایشان، زبان ترکی آذربایجانی را در ایران به قله خود می‌رساند و ... .

آثار استاد از زوایای دیگر

(شعر، ادبیات، موسیقی، دین، تاریخ، دیرینه خوانی)

تاکنون چندین بار آثار پروفسور دکتر صدیق از زوایای مختلف بررسی شده است و نیازی به تکرار آن‌ها و معرفی آثارشان نیست اما از زاویه‌ای دیگر می‌توان به صورت موضوعی، آثار استاد را بررسی کرد. غالباً استاد در دور‌ه‌های مختلف زندگی خود، در یک زمینه به فعالیت اصلی پرداخته‌اند و دیگر فعالیت‌های ایشان به صورت فرعی بوده است. لذا موضوع و زمان دو مقوله‌ای است که در بررسی آثار ایشان بدان پی می‌بریم و در ادامه بدان‌ها خواهیم پرداخت:

دکتر صدیق و ترجمه

ترجمه‌های استاد غالباً در دو محدوده‌ی زمانی بوده است: تعدادی از ترجمه‌ها پیش از وقوع انقلاب اسلامی بوده است و تعدادی دیگر پس از استقلال جمهوری‌‌های شوروی.

ترجمه‌های پیش از انقلاب اسلامی از سال 1350 تا 1358 ادبی و سیاسی بوده است. ترجمه‌ی کتاب‌هایی مانند: «پیرامون پیدایش انسان» اثر کرمیاتسکی یا «انقلاب بورژوازی» در انگلستان اثر یفیموف نیز به نوعی به ادبیات و تاریخ آذربایجان مرتبط بوده است اما ترجمه‌ی کتاب‌هایی مانند «نظامی شاعر بزرگ آذربایجان» اثر برتلس، «گفتار‌هایی پیرامون مسایل زبانشناسی ایران» از زبانشناسان آذربایجان، «مسایل ادبیات دیرین ایران»، «مسایل ادبیات نوین ایران»، «مقالات ایرانشناسی» اثر پژوهندگان شوروی سابق نیز در تکمیل منابع ضعیف زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی بوده است. استاد با احساس کمبود منابع تحقیقی در زمینه‌ی زبان و ادبیات ترکی در طول این سال‌ها به ترجمه‌ی منابع متقن خارجی همّت می‌گمارند.

قسمت دوم، ترجمه‌های استاد در سال‌های 71 و 72 با هدف معرفی شیعه به ترک‌زبانان جمهوری‌‌های ترک زبان صورت می‌گیرد و کتاب‌های «شناخت معصومین» (ع) در 14 جلد، «خداشناسی»، «توحیدشناسی»، «چهل حدیث» در باب شرب خمر، «معادشناسی»، «احکام اسلام»، «چهل حدیث» در 14 جلد و «عدالت الهی» منتشر می‌شود.

دکتر صدیق و شعر

به جز اشعاری مانند «کیچیک شعرلر» در سال 1357، به ندرت ایشان اقدام به جمع آوری اشعار خود در طول چند سال کرده‌اند. کتاب‌های شعری استاد غالباً موضوعی و اتفاقی بوده و در مدت زمان بسیار اندک سروده شده است. با رفتن به اردبیل، «اردبیل لوحه‌لری» تنظیم می‌شود و با رفتن به زنجان و تبریز و باکو، به ترتیب «زنگان لوحه‌لری»، «تبریز یوللاریندا» و «باکی لوحه‌لری» سروده می‌شود.

به خاطر مدیریت کنگره‌ی «میرزاجهانگیرخان قشقایی» و زندگی چند روزه در میان قشقائیان، «قشقایی لوحه‌لری» خلق می‌شود. در رثای دوست دوران نوجوانی خود، «صمد بهرنگی» سه روز گوشه‌نشین شده و «صمد بهرنگی منظومه‌سی» از دل او به زبان می‌آید. هنگام تحقیق پیرامون مشروطیت، «شیخ محمد خیابانی حماسه‌سی» را می‌سرایند.

ملاحظه می‌شود که اشعار استاد بالبداهه، موضوعی و برگرفته از وقایع جاری زندگی ایشان است و غالباً در مدتی کوتاه، هنگام رویارویی با حوادث و وقایع خاص سروده شده‌اند. اشعار ایشان دارای مضامینی عالی و بلند، همراه با تعمقی علمی است. برای نمونه در کتاب کوچک شعر «زنگان لوحه‌لری»، نه تنها شاعر بلکه خواننده نیز باید دارای مطالعات عمیق تاریخی و ادبی باشد تا بتواند مضامین بلند شعری ایشان را متوجه شود. کمتر شعری از دکتر صدیق وجود دارد که بدون محتوای علمی و صرفاً عاشقانه و عاطفی باشد. 

دکتر صدیق و بازخوانی نسخه‌های خطی

دهه‌ی اخیر در زندگی پروفسور صدیق و خدمات علمی و ادبی ایشان به ادبیات ترکی و متعاقب آن به ادبیات جهانی باعث شده است که به اذعان ترکی‌دانان و ترکی‌مدانان، ایشان علمی‌ترین و پرکارترین چهره‌ی ادبی معروف باشند که توانایی کسب نخستین جایزه‌ی نوبل علمی توسط یک ایرانی را دارند. قطعاً بازخوانی و احیای تنها یکی از کتاب‌های ایشان مانند «دیوان لغات الترک» از جانب یک شخصیت علمی کافی‌ است تا نام ایشان در تاریخ ادبیات جاودانه بماند ولی گستردگی کارهای علمی ایشان بسیار فراتر از کتاب مذکور است. به عنوان نمونه، کتاب «قارا مجموعه‌»ی شیخ صفی الدین اردبیلی از غربت 800 ساله‌ی اعصار به قربت دست‌های عالمان و جویندگان رسید و به جهانیان معرفی شد؛ «گلشن راز» ترکی پس از 600 سال کشف و بازخوانی شد؛ دیوان‌های شاعران بزرگ به صورت کامل بازخوانی و با مقدمه‌ای کامل، عالمانه و مبسوط به جهان معرفی شد؛ «محاکمةاللغتین» امیرعلیشیر نوایی پس از 600 سال منتشر شد؛ «یوسف و زلیخا»ی فردوسی که برخلاف شاهنامه، از معنویت و اتحاد و دوستی صحبت کرده است، پس از هزار سال بازخوانی و احیا شد؛ سنگ نبشته‌های اورخون چین با کهن‌ترین الفبای بشری بازخوانی و مطالب آن به فارسی و ترکی توضیح داده شد و با نام «سه سنگیاد باستانی» انتشار یافت؛ برای نخستین بار اشعار ترکی مولوی توسط کتاب «سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه» معرفی گردید و ... .

منتظر می‌مانیم تا ببینیم در سال‌های آتی کدام یک از شاهکارهای ترکی به جهانیان معرفی خواهد شد.

دکتر صدیق و احیای دواوین کهن

دکتر صدیق در طول شش سال گذشته، دواوین بزرگ شاعران نامدار ترکی زبان را به صورت علمی و آکادمیک احیا کرد. از آن نظر می‌توان بازخوانی‌‌های ایشان را علمی و آکادمیک نام نهاد که اولاً تمام دیوان را بازخوانی کرده و کار نیمه تمام ارائه نکرده‌اند، مقدمه‌های مبسوط درباره‌ی هر دیوان و شاعر آن نوشته‌اند که قطعاً هر کدام از آن مقدمه‌های گسترده، با یک رساله‌ی دکترا برابری می‌کنند به نحوی که خواننده با مراجعه به آن مقدمه، در باب آن موضوع از پراکندگی فکری و سردرگمی به نگرش و جمعیت خاطر می‌رسد. نمایه‌‌های تحقیقاتی ایشان در انتهای کتاب‌ها مانند: کشف الابیات، فهرست نام افراد و اماکن، استخراج آیات و روایات و مهم‌تر از همه، توضیح و شرح کلمات و جملات دشوار، کار‌هایی علمی و تحقیقاتی است که ارزش علمی آثار ایشان را نشان می‌دهد.

بازخوانی دیوان‌های ترکی «فضولی»، «نباتی»، «سیدعظیم شیروانی»، «نسیمی»، «غریبی»، «گلشن راز ترکی شیخ الوان» یا «نصاب اعتماد تبریزی» و دیوان‌های فارسی «فضولی»، «نباتی» یا «یوسف و زلیخا»ی فردوسی از آن جمله‌اند.

بی‌تردید با انتشار این دیوان‌ها، بالندگی و بلوغ ادبیات در ایران عیان می‌شود.

دکتر صدیق و نشریات

دکتر صدیق در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با دردی که از فشارهای حکومت نژادپرست و ملی‌گرای سلطنتی دیده بود، دست به انتشار نشریات مختلفی زدند تا ضمن آگاه ساختن مردم از مطالب روز، از نعمت آزادی بیان و نوشتن به زبان مادری سخن گویند.

دکتر صدیق در این راستا نشریاتی مانند: «انقلاب یولوندا»، «آزادلیق»، «یولداش»، «یئنی یول» و «بولتن» را منتشر کردند و به مدت 14 سال، نشریه چهار صفحه‌ای سهند متعلق به روزنامه‌ی اطلاعات را به صورت هفتگی چاپ کردند که متأسفانه با غرض ورزی و حسادت یکی از نمایندگان ظاهراً فرهنگی شهر تبریز، تحت مدیریت آن نماینده رفت و پس از انتشار چند شماره تعطیل شد.

آثار

در اینجا مجالی است تا عناوین بیش از صد جلد از کتاب‌های دکتر حسین محمدزاده صدیق را به شکل الفبایی نام ببریم:

آتا! ای ظلم گؤرموش مکتبین بایراقداری، آثاری از شعرای آذربایجان (فارسی)، آذربایجانین شهید عالیملری،  اردبیل لوحه‌لری (شعر)، آرزی و قمبر (فارسی)، از پیدایی انسان تا رسایی فئودالیسم در آذربایجان، از انزلی تا تهران، اسلام احکامی، آشنایی با رسالات موسیقی، افضل الدین خاقانی شیروانی، آل محمد (ص) تاریخینده تشریح و محاکمه، امثال لقمان، انقلاب بورژوازی در انگلستان، اوچغون داخما (شعر)، اوچونجو امام، حضرت حسین (ع)، ایچگی و ایچگی ایچمک حاققیندا قیرخ حدیث، ایلاهی عدالت، باکی لوحه‌لری (شعر)، برگزیده دیوان کبیر (شمس تبریزی)، برگزیده متون نظم و نثر ترکی، به­سروده‌‌های زرتشت، بیر بؤلوک دورنا (شعر)، بیرینجی امام، حضرت علی (ع)، پنج نمایشنامه، پیرامون پیدایش انسان، پیغمبر تانیما، تبریز یوللاریندا (شعر)، توحیده چاغری، چهار تیاتر و رساله‌ی اخلاقیه، چیل مایدان، حضرت پیغمبر (ص) دن قیرخ حدیث، حضرت جعفر صادق (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت حسن عسکری (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت علی النقی(ع) دن قیرخ حدیث، حضرت فاطمه زهرا (س) دن قیرخ حدیث، حضرت محمد تقی (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت مهدی (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت موسی کاظم (ع) دن قیرخ حدیث، خرس قولدورباسان (نمایشنامه)، خلاصه‌ی قانون کار ، در شناخت هنر و زیبایی، دنیای قصه‌ی بچه‌ها، دوقلو‌های ترک (داستان)، دیوان لغات الترک، دیدی از نوآوری ‌های حبیب ساهر، دیوان اشعار ترکی نباتی، دیوان اشعار ترکی بایرک قوشچو اوغلو، دیوان اشعار ترکی حکیم ملامحمد هیدجی، دیوان اشعار ترکی سید عظیم شیروانی، دیوان اشعار ترکی سید عمادالدین نسیمی، دیوان اشعار ترکی ظفر اردبیلی، دیوان اشعار ترکی غریبی و تذکره‌ی مجالس شعرای روم، دیوان اشعار ترکی فضولی، دیوان اشعار ترکی مسیحی، دیوان اشعار ترکی ملا پناه واقف، دیوان اشعار فارسی عشقی، دیوان اشعار فارسی فضولی، دیوان اشعار فارسی نباتی، رند و زاهد فضولی، زندگی و اندیشه‌ی نظامی،  زندگی و خلاقیت قوسی تبریزی و میرزا شفیع واضح، زنگان لوحه‌لری (شعر)، سایالار، سنگلاخ، سه سنگیاد باستانی، سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه، سیری در رساله‌‌های موسیقایی، شرح غزل‌‌های صائب تبریزی، شیخ محمد خیابانی منظومه‌سی (شعر)، صمد بهرنگی منظومه‌سی (شعر)، عاشیقلار، قارا مجموعه، قاشقایی لوحه‌لری (شعر)، قاعده زبان ترکی عبدالعلی خلخالی، قصه‌‌های کچل، قصه‌‌های روباه، قواعد زبان ترکی طبیب آشتیانی، قوپوزنوازان دلسوخته‌ی آذربایجان، قیسا سؤزلر، کیچیک شعرلر، کیمیاگر (نمایشنامه)، گزیده‌ی متون نظم و نثر ترکی،گفتار‌هایی پیرامون مسایل زبانشناسی ایران، گلشن راز شبستری به روایت شیخ الوان ولی، گوللر آچاجاق (شعر)،گونشلی وطن یادداشتلاری، الله تانیما، لیلی و مجنون ملا محمد فضولی، متون ادبی هنر، مجموعه (شعر)، محاکمةاللغتین،مسایل ادبیات دیرین ایران، مسایل ادبیات نوین ایران، مطلع الاعتقاد فی معرفة المبدأ و المعاد، معاد تانیما، مقالات تربیت،مقالات فلسفی میرزا فتحعلی آخوندزاده، ملاعبدالله زنوزی و زنوزیه مکتبی، موسیو ژوردان (نمایشنامه)، نسیمی (درام تاریخی در سه پرده)، نصاب اعتماد، نظامی شاعر بزرگ آذربایجان، نمایشنامه‌‌های میرزا آقا تبریزی، هامی اوچون اخلاق، هامی اوچون اسلام، واقف شاعر زیبایی و حقیقت، یادمان‌‌های ترکی باستان، یورد غزللری (شعر)، یوسف و زلیخای فردوسی .

شناخت دکتر صدیق

دکتر حسین محمدزاده صدیق در 15 تیرماه 1324 در محله‌ی باستانی سرخاب تبریز واقع در دامنه‌‌های کوه «عینالی» دیده به جهان گشودند. پدرشان نوه‌ی آقا میرعلی سرخابی صاحب کتاب «ربیع الشّریعه» و پیشنماز مسجد آقا میرعلی و مادر ایشان، دختر عباسقلی خان با اصلیت اردبیلی و از رزمندگان خوشنام نهضت مشروطه و قیام شیخ محمد خیابانی بود که در گیر و دار مشروطه به تبریز کوچیده و در محله‌ی سرخاب ساکن شده بود. مادر پرهیزگار ایشان، نام حسین را به او برگزید تا یاد آور روشنگری‌‌های امام حسین (ع) باشد. در کودکی او را به مسجد جامع تبریز فرستادند و در آنجا نزد «آقا میرزا غلامحسین هریسی»، «آقا میرزا عمران» و مرحوم «وقایعی مشکات تبریزی» به تعلیم قرآن، فلسفه اسلام، فقه، احکام و اصول دین مشغول شد. پس از آن، ایشان را به مکتب خانه فرستادند. حسین که 8 یا 9 سال داشت به خاطر استعداد و تیزهوشی، در مسجد و گاهی در منزل آنچه را آموخته بود به افراد بی‌سواد محله تعلیم می‌داد و توانست تعداد زیادی از آنان را باسواد کند.

در سال 1331 پدرش به عنوان مسؤول پست و تلگراف به روستای خمارلو در مرز شوروی اعزام شد. حسین، فرزند ارشد خانواده کلاس اول ابتدایی را در روستای خداآفرین گذراند. پس از آن مجددا به تبریز بازگشتند و در مدارس خیام و حکمت به ادامه تحصیل مشغول شدند. یکی از وقایع تلخ دوران کودکی استاد درگذشت پدربزرگ مادری بود. مؤانست با عباسقلی خان - پدربزرگ مادری- در دوران‌کودکی در شکل‌‌گیری بلندنظری‌و آرمان‌‌جویی‌شان تأثیر بسزایی داشت.

در سال 1337 تحصیلات ابتدایی را به پایان رسانیده و در رشته‌ی علوم ادبی در دبیرستان مشغول به تحصیل شدند. استعداد فراوان و عشق‌شان به ادبیات تا حدی بود که در دبیرستان او را «شاعر» خطاب می‌کردند. یکی از نوآوری‌‌های ایشان این بود که نکات کلیدی و مهم دروس دبیرستان از جمله ریاضی، فیزیک و دروس طبیعی را –برای سهولت در یادگیری - به صورت شعر درآورده بودند. ذوق سرشار ایشان باعث شد تا در همان سنین نوجوانی برای خود کتابخانه‌ای بسازند و به هر کدام از کتاب‌ها مهر زده و شماره‌ی ثبت مخصوص بدهند.

از جمله‌ی نکات بارز دوران نوجوانی استاد، آشنایی، مطالعه و تلاش وافر ایشان از اوخر دوره‌ی راهنمایی برای یادگیری الفبای اوستایی و خواندن متون مربوط به آن است. این مهارت باعث شد که استاد دروس دبیرستان خود را به زبان ترکی و به الفبای اوستایی بنویسند، و این در حالی بود که همکلاسی‌ها سعی می‌کردند از این خطوط غریب سر در بیاورند.

پس از طی دوران تحصیل در دانشسرا، مشغول به تدریس در روستا‌های آذربایجان از جمله «هریس» شده و در همان حال به تحصیل در رشته‌ی ادبیات دانشگاه تبریز همت گماشتند. ایشان در کلاس‌‌های درس، خواندن و نوشتن را به شاگردانشان به زبان آذربایجانی آموزش می‌دادند. این کار در رژیم پهلوی دردسر‌های فراوانی را برایشان به همراه آورد ولی همچنان پایمردی کردند.

و اما نخستین مقاله‌ی ایشان «فرشته میترا و عید مهرگان» بود. در همین زمان‌ها افرادی چون صمد بهرنگی، علیرضا اوختای، بهروز دهقانی، بهروز دولت آبادی و مفتون امینی با استاد مجالست داشتند که حاصل این نشست‌ها نشر مجله‌ی «آدینه» بود. این نشریه که به زبان ترکی نوشته می‌شد، اولین تلاش جدی آنان در دوران خفقان شاهنشاهی جهت گسترش و احیاء‌ زبان مادری بود. مقالات این جوانان صاحب اندیشه، پس از آن در نشریات دیگر سراسر کشور از جمله: خوشه، امید ایران، وحید، ارمغان، راهنمای کتاب و . . . انتشار یافت. ایشان مقاله‌ی «داستان‌‌های دده قورقود» را در همین زمان نوشته و در مجله وحید چاپ کردند.

در اثر همین حرکت‌ها مردم با گنجینه‌‌های علم و ادب خطه‌ی آذربایجان هر چه بیشتر آشنایی حاصل کردند. گنجینه‌‌هایی که در زیر گرد و غبار خودکامگی ستمشاهی پنهان شده بود. در سال 1347 مجله «هنر و اجتماع» را در تبریز به دو زبان ترکی و فارسی منتشر ساختند که پس از چاپ هفتمین شماره، توسط ساواک دستگیر و به زندان روانه شدند. پس از مدتی از زندان آزاد گردیدند، لیکن مسئولان آن زمان، مدرک لیسانس‌‌شان را تا سال 1350 نگه داشتند و ندادند. دو سال قبل از این تاریخ (1348) توسط دانشگاه استانبول برای تحصیل در دوره‌ی دکتری پذیرفته شدند ولی دولت وقت، ایشان را ممنوع الخروج کردند.

در سال‌‌هایی که در دبیرستان‌‌های اردبیل تدریس می‌کردند با همکاری دانش آموزان به گردآوری فولکلور و ادبیات شفاهی آذربایجان همت گماشته و سعی کردند در جلسات خصوصی به دانش آموزان، خواندن و نوشتن به زبان مادری را بیاموزند. به همین دلیل ساواک در شهر اردبیل استاد را احضار کرده و 41 روز تحت آزار و بازجویی قرار دادند. اما نتوانستند تهمت خود را دال بر وابستگی به احزاب اثبات کنند. لاجرم ایشان را فقط به جرم اقدام علیه‌امنیت کشور به دادگاه نظامی کشاندند و ایشان را به شش ماه زندان و پنج سال تعلیق از خدمات دولتی محکوم کردند. پایمردی و استواری‌شان باعث شد که در زندان هم به آموزش زبان ترکی مشغول شوند و به این خاطر مدتی را نیز در انفرادی محبوس گردیدند. استاد در همین ایام، سه دفتر شعر با عنوان «قالادان قالایا»، «هانی بس یولداشین اؤردک» و «ساواش نغمه‌لری» سرودند که آن دفترچه‌ها را به هم‌بندان خویش سپردند لیکن آن همبندان حق امانت را به جا نیاورده و تا کنون آن دفترچه‌ها را به ایشان تحویل نداده‌اند.

پس از آن که از زندان آزاد شدند، ایشان را مجبور به ترک تبریز کردند. لاجرم به تهران آمدند تا به کاری مشغول شوند. در این زمان در انتشارات امیرکبیر به عنوان ویراستار و به صورت تدریس غیر رسمی در هنرستان به کار پرداختند. بعد از گذشت مدتی در صدا و سیما مشغول به کار شدند. اما پس از نه ماه، از طرف ساواک رد صلاحیت گردیدند. از سال 1351 تا 1357 وارد دوره‌ی تازه‌ی انتشار کتاب‌‌های خود شدند. استاد در این سال‌ها در اولین کتابشان تحت عنوان «واقف، شاعر زیبایی و حقیقت» به بررسی کوتاه در زمینه‌ی تاریخ ادبیات ترکی می‌پردازند. از جمله‌ دیگر کتاب‌ها می‌توان «قصه‌‌های روباه در ادبیات شفاهی آذربایجان»، «داستان‌‌های کچل در ادبیات شفاهی آذربایجان»، «نمایشنامه‌‌های میرزا آقا تبریزی»، «منظومه‌ی آرزی و قمبر»، «تاریخ آذربایجان»، «فلسفه تکاملی»، «انقلاب بورژوازی در انگلستان» و . . . را نام برد. ایشان در همین سال‌ها کتاب «عاشیقلار» را چاپ کردند که نخستین تحقیق در این زمینه بود.

در همین ایام در دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدند و همچنین از طرف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان مترجم دعوت به کار ‌شدند. در آنجا کتاب‌‌های زیادی از جمله «دوقلو‌های ترک»، «چیل مایدان»، «قارا آت» و «دوقلو‌‌های ایرانی» را برای کودکان آماده‌ی چاپ کردند. در سال 1357 «جمعیت فرهنگ آذربایجان» را تأسیس کرده و نشریه‌ی «یولداش» و «آزادلیق» را منتشر ساختند. و سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی جهت تحصیل در مقطع دکتری در دانشگاه استانبول، عازم کشور ترکیه شدند. و در سال 1362 در رشته‌ی زبانشناسی تطبیقی ترکی، فارسی و عربی با پایان‌نامه‌ای تحت عنوان «اخلاق و رساله‌ی اخلاقیه‌ی میرزا آقا تبریزی» فارغ التحصیل شدند و علیرغم دعوت بعضی از کشور‌های همسایه جهت تدریس در دانشگاه‌‌هایشان - به خاطر همان روحیه‌ی حرکتِ پیوسته و آهسته- مجدداً به کشور ایران بازگشتند. استاد، خود چکیده‌ی پایان‌نامه‌ی خویش را در آن سال‌ها چنین نگاشته‌ است:

«موضوع اصلى تز دکتراى اینجانب تقدیم متن «رساله‌ى اخلاقیه» اثر میرزا آقا تبریزى و تحلیل آن است از این رو تز در چهار بخش تدوین شده است: بخش اول پس از مقدمه بیبلیوگرافى و اختصارات، ناظر به گزارش زندگى میرزا‌آقاست. بخش دوم شرح آثار او، بخش سوم تحلیل رساله‌ی اخلاقیه و بخش چهارم متن فارسى اثر مذکور را شامل می‌باشد. در بخش اول کوشش بر این بوده است که خلاصه‌اى از شرح زندگى میرزا آقا تبریزى‌ تنظیم شود. از آنجا که در این زمینه با قلّت منابع روبرو هستیم به دو طریق دست یازیدیم :

اول آنکه بیش از همه به خود رساله‌ی اخلاقیه و دیگر آثار او توجه کردیم، همچنین درباره‌ی پدر میرزا آقا اطلاعاتى در برخى منابع نظیر: «مجمع ‌الفصحا»، «گنج شایگان» و «ریحانة‌الادب» به دست آوردیم، دوم اینکه به شرح زندگى شاعران معاصر میرزا آقا پرداختیم و از راه مقایسه‌ی آنان با صاحب رساله‌ی اخلاقیه اطلاعات مفید و مهمى اخذ کردیم. به طور مثال در جایى از این بخش به مقایسه‌ی زندگى‌ و افکار میرزا آقا با فراماسونر معروف، میرزا ملکم خان- که بیشتر آثار وى به میرزا ملکم خان نسبت داده شده است- پرداختیم و انتساب آن‌ها را به میرزا آقا به اثبات رساندیم. از جمله دلایلى که در این زمینه آوردیم این است که: اولاً میرزا آقا تبریزى در نامه‌اى که به تاریخ 1388 ﻫ . ق به میرزا فتحعلى آخوندزاده نوشته است، خود را معرفى مى‌کند و مى‌گوید که تاکنون او را ندیده است. در حالی‌که مى‌دانیم میرزا ملکم خان هشت سال قبل از این تاریخ (1863) در استامبول با آخوندزاده ملاقات کرده است و در تفلیس مهمان او شده بود. دوم اینکه میرزا آقا در آثار خود همه جا اصطلاحاتى نظیر «دین مبین ما»، «مذهب ما» و «میهن ما» به کار مى‌برد و ما مى‌دانیم که ملکم خان صاحب چنین روحیه‌اى نیست و این اصطلاحات را با کلماتى نظیر مسلمانان، اهل اسلام، ایرانیان، عجم‌ها و غیره عوض مى‌کرده است. و نیز مى‌دانیم که ملکم خان از اسلام و مسلمانان بیزار بود و اسرار حکومت‌هاى ملل مسلمان را به غربیان مى‌فروخت. در حالی که میرزا آقا در این آثار چندین جا سعادت ملل مسلمان و نجات آن‌ها را از اسارت روس و انگلیس آرزو مى‌کند.

در این زندگى‌نامه‌ى تطبیقى، مناسبت میرزا آقا با اشخاصى نظیر میرزا یوسف خان مستشارالیه و میرزا عبدالرحیم بخارزاده تبریزى، ملک‌المتکلمین و میرزا آقا‌خان کرمانى باز نموده مى‌شود. در بخش دوم تز، آثار میرزا آقا تبریزى به بحث گذاشته مى‌شود و در این بخش پس از بحث مختصرى پیرامون پیدایش نثر نوین فارسى در قرن گذشته خلاصه‌اى از هر یک از پنج نمایشنامه‌ی میرزا آقا تبریزى و تحلیلى از آن‌ها به دست داده مى‌شود. و نیز روزنامه‌هاى «استقلال»، «ناله‌ی ملت» و «حشرات الارض» معرفى مى‌شود. در بخش سوم تز، به تحلیل رساله‌ی اخلاقیه مى‌پردازیم. از آنجایی که اثر به علم اخلاق مربوط مى‌شود، پس از بحث کوتاهى پیرامون اخلاق و موضوع و اقسام آن، ترجیحاً پیرامون علم اخلاق و جاى آن در یونان باستان و شرح نسبتاً مبسوطى از علم اخلاق در اسلام تحت عنوان «اخلاق در ادبیات اسلامى» و نشان دادن اشکال اخلاق اسلامى به آیات شریفه‌اى نظیر: «اَفَحَسِبْتُم اِنَّما خَلَقْناکُم عَبَثا»،[1] «و ما خَلَقْتُ الجِنَّ و الاِنْسَ اِلاّ لِیعْبُدون»،[2]«اَیحْسَبُ الاِنْسانُ اَن یتْرَکَ سُدى»،[3] «وَ ما خَلَقْنَا السَّماء وَ الاَرضَ و ما بَینَهُما لاعِبینَ»[4] از کتاب «اخلاق» ترجمه‌ی حنین بن اسحاق و «تفسیر» شرح فارابى و ابن مسکویه و کندى سخن به میان مى‌آید و سپس از امّهات کتب اخلاق که به فارسى نوشته شده است، گفتگو مى‌شود و پس از دادن خلاصه، کلیه‌ی چهارده فصل و مقدمه و مؤخره‌ی رساله‌ی اخلاقیه‌ی اثر مورد بحث، تحت عناوینى نظیر: مقاصد تربیتى در رساله‌ی اخلاقیه، موضوعات دینى و فلسفى و جبریه و اختیاریه، مناسبت با متون دینى اسلامى، توجه به آیات و احادیث و غیره تحلیل مى‌شود.

بخش چهارم تز، متن رساله‌ی اخلاقیه را شامل است که براى نخستین بار از روى نسخه‌اى به خط خود مؤلف -که در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران محفوظ است- به جهان علم شناسانده مى‌شود. در انجام متن فهارس اسماء اشخاص، امکنه، کتب، قبایل،‌ السنه و غیره آورده مى‌شود. شیوه‌ی کار براى تهیه‌ی متن علمى آن در صفحه‌ی 184 از تز تشریح شده است.»

در دوران پس از انقلاب اسلامی مجدداً دعوت به کار شدند و به تدریس - هم در تربیت معلم و هم در دانشگاه‌ها- اشتغال ورزیدند. در طی این سال‌ها همچنان به تحقیق، ترجمه، تألیف و تدوین کتب مختلف همّت گماشتند. در سال 1359 نشریه‌ی «انقلاب یولوندا»، و در سال 1362 نشریه‌ی «یئنی یول» را راه اندازی کردند. در سال 1364 در کنار تدریس، به عنوان مترجم رسمی قوه‌ی قضائیه مشغول به کار شدند. و درسال 1369 «هفته‌نامه‌ی سهند» (ضمیمه‌ی روزنامه اطلاعات) را به زبان ترکی، به تنهایی به مدت پانزده سال برای چاپ آماده ‌کردند. در این اثناء برای تدریس زبان و ادبیات ترکی و فارسی در سراسر ایران از هیچ کوششی فروگذار نکردند. از آن جمله تدریس در دانشگاه‌ شهر‌های: تبریز، ارومیه، اردبیل، تکاب، همدان، اصفهان، قزوین، زنجان،‌ سمنان و شیراز را می‌توان نام برد. تا آن که در سال 1373 ایشان را بازنشسته کردند ولی استاد دمی از پای ننشست.

هم اکنون استاد –این غوّاص دریای معنی- با کوله‌باری از تجربه‌ی علمی و روحیه‌ای وارسته‌ از تمنّیات مادی به سفتن دُرر و گهر ادبیات ایران زمین مشغول هستند.

زندگی استاد در یک نگاه

تحصیلات:

1. دیپلم دانشسرای مقدماتی. سال اخذ دیپلم: 1342، محل: دانشسرای مقدماتی تبریز.

2. دیپلم کامل. رشته: ادبی. سال اخذ مدرک: 1343.

3. لیسانس: زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز. سال ورود: 1344. سال اخذ مدرک: 1348.

4. فوق لیسانس: زبانشناسی کهن ترکی در دانشگاه استانبول. سال ورود: 1358. سال اخذ مدرک: 1360.

5. دکتری (PH.D) زبان و ادبیات تطبیقی فارسی، ترکی و عربی در دانشگاه استانبول. سال ورود: 1360. سال اخذ مدرک: 1362.

سوابق شغلی:

معلم و مدیر دبستان: از سال 1342 تا 1348.

دبیر دبیرستان‌‌های آذربایجان شرقی از سال 1348 تا 1350.

دبیر دبیرستان‌‌های تهران از سال 1350 تا 1357.

ویراستار بخش بین المللی انتشارات امیر کبیر از سال 1351 تا 1357.

مدرس تمام وقت مراکز تربیت معلم تهران از سال 1362 تا 1373.

بازنشسته از تربیت معلم در سال 1373.

مترجم رسمی قوه قضائیه از سال 1364 تا کنون.

مسؤول بخش بین الملل انتشارات بعثت و نظارت بر نشر 300 عنوان کتاب به زبان‌‌های کشور‌های همسایه و آسیای میانه از سال 1369 تا 1373.

مسؤول انتشار هفته‌نامه‌ی سهند وابسته به روزنامه‌ی اطلاعات برای جمهوری‌‌های قفقاز از سال 1368 تا 1381.

استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.

استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان.

استاد دانشگاه سوره.

استاد دانشگاه تهران (دانشکده ابوریحان پاکدشت).

استاد دانشگاه‌‌های تهران، صنعتی شریف، شهید بهشتی، صنعتی اصفهان و غیره (تدریس زبان و ادبیات ترکی آذری و استانبولی).

سخنرانی‌ها:

1. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی نظامی گنجوی تبریز 1370.

2. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی خواجو در کرمان، 1373.

3. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی حافظ در شیراز، 1371.

4. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی ابن سکّیت در اهواز، 1374.

5. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی سبک آذربایجانی در ارومیه.

6. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی حکیم میرزا جهانگیر خان قشقایی در اصفهان، 1377.

7. سخنرانی در کنگره‌ی کتیبه و متون در شیراز، 1382.

8. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی تۆرکولوژی در استانبول، 1982.

9. سخنرانی در هفتمین کنگره‌ی جهانی نویسندگان آذربایجان در باکو 1981.

10. سخنرانی در کنگره‌ی زبان و ادبیات ترکی در دانشگاه غازی آنکارا، 2004.

 

فعالیت‌های مطبوعاتی استاد آن گونه که از خودشان شنیده‌ا‌یم از سال 1338- هنگامی که در دوره‌ی اول دبیرستان (معادل دوره‌ی راهنمایی امروزی) تحصیل می‌کردند- شروع شد. ایشان در دبیرستان لقمان تبریز تحصیل می‌کردند. بعدها ساختمان این دبیرستان تخریب شد و امروزه ساختمان فرمانداری در آن قرار دارد. در سال‌های تحصیل در آنجا روزنامه‌ی دیواری ماهانه به اسم « اخگر » را انتشار می‌دادند.

اولین مقاله‌ی ایشان تحت عنوان «میترا و جشن مهرگان» در سال 1344 در یکی از شماره‌های فصلنامه‌ی اداره‌ی کل فرهنگ آذربایجان شرقی انتشار یافت. و اولین نشریه‌ای که به صورت مستقل، اداره و منتشر کردند «هفته نامه‌ی هنر و اجتماع» بود که از هفتمین شماره‌ در آذرماه 1347 توقیف شد.

بعد از آن، فعالیت‌های  مطبوعاتی دیگری را در پیش گرفتند که از آن جمله می‌توان موارد زیر را نام برد:

1.       «ادبیات در عصر نوین»‌ با استفاده از امتیاز روزنامه‌ی عصر نوین در تبریز.

2.       «شعر و ادب آذری» با استفاده از امتیاز «مجله‌ی امید ایران» در تهران.

3.       «یولداش».

4.       روزنامه‌ی «آزادلیق».

5.       ماهنامه‌ی «انقلاب یولوندا».

6.       فصلنامه‌ی «یئنی یول».

7.       «بولتن»

8.       هفته‌نامه‌ی «سهند» ضمیمه‌ی روزنامه‌ی اطلاعات.

 

 

 [1]مومنون/ 115.

 [2]زاریات/ 56.

 [3]قیامت/ 36.

[4] انبیاء/ 16.

منبع خبر : مهندس محمد صادق نائینی

تقویم دوازده گانه حیوانی

| دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۸، ۰۷:۲۰ ب.ظ | ۰ نظر

تقویم ترکی در سده پنجم پیش از میلاد در میان قبایل ترک شمال ختای پدید آمده است. این تقویم بر اساس دوازده حیوان بود: 1) موش. 2) گاو. 3) پلنگ. 4) خرگوش. 5 ) نهنگ. 6) مار. 7) اسب. 8) گوسفند. 9) میمون. 10) مرغ. 11) سگ. 12) خوک. هر کدام از این سالها به باور ترکان معنا و مفهوم خاصی داشتند: موش (آرامش)، گاو (جنگ و آشوب. به گفتة کاشغری چون گاوها به هم فراوان شاخ بزنند و درگیر شوند)، پلنگ (نیکی و بدی با هم)، خرگوش (بدبختی)، نهنگ یا تمساح (فراوانی و ارزانی. زیادی باران. به گفتة کاشغری چون تمساح در آب باشد.)، مار (پیروزی)، اسب (متوسط)، گوسفند (برکت و فراوانی)، میمون (بی‎برکت)، مرغ (دشواری. به گفتة کاشغری چون مرغ بسیار به دنبال دانه بگردد و پیوسته چیزها را زیروروکند)، سگ (فلاکتهای بوجود آمده در سالهای میمون و مرغ کم می‎شود)، خوک (بی‎اثر). هر دورة 12 ساله را نیز موشئل ‎نامیدند.

به گفته محمود کاشغری در دیوان لغات الترک، این نوع تقویم از آنروی بوجود آمد که یکی از خاقانهای ترک خواست تا تاریخ یکی از جنگهای پیشین را بداند. چون میان مؤرخان در تعیین این تاریخ اختلاف افتاد، خاقان برای اینکه این اختلاف در آینده نیز رخ ندهد، به مردمش گفت تا سالها را به تعداد 12 برج فلکی و ماههای سال نام نهند. خاقان دستور داد تا حیوانات وحشی را به سوی رودخانه «ایلاسو» برانند و ببینند که کدامیک از آنها می تواند از رود بگذرد. بسیاری از حیوانات شکار شدند و یا آب آنها را برد و تنها 12 حیوان از آب گذشتند که نام آنها به ترتیب بر سالها نهاده شد. روشن است که این داستان برای توجیه انتخاب این حیوانات ساخته شده ولی مسلم است که این تقویم ابتدا در میان اویغورها پدید آمد. اویغورها نخستین قوم ترک بودند که نوشتن را آغاز کردند. در چارچوب این تقویم اجزایی از دیگر اقوام آسیای مرکزی مانند تبتی ها و چینی ها نیز دیده می شود. بگفته لئو گومیلف این تقویم در جنوب پدیدآمده چون میمون در آن موجود است.

پرویز شاهمرسی

مردم آذربایجان غربی تلاشها برای پاکسازی قومی در شمال سوریه، تزریق 300 میلیارد پول مشکوک به قلب اورمیه تحت عنوان سرمایه گذاری، اوضاع تورکها و اعراب کرکوک، زیاده خواهی فرهنگی- قومی ، حمله به مرزبانان و ایجاد رعب و وحشت قومی در منطقه برای ترک منطقه از سوی مردم بومی را سناریوهایی می دانند برای توهماتی که در قندیل و اربیل چیده می شود.

غرب آذربایجان در طول تاریخ هم از نظر امنیتی و هم از منظر استراتژیکی دروازه شرق و غرب بوده و گذرگاه فرهنگهای مختلف به شمار می آید. آذربایجان در صده‌های اخیر با تشکیل دو دولت ترک صفوی و عثمانی در شرق و غرب این منطقه، اهمیت سیاسی ویژه ای نیز کسب کرد. ادامه روند تثبیت حاکمیت دولتهای صفوی و عثمانی در دو سوی آن از یکسو و تشکیل خانات مستقل ماکو، خوی و اورمیه ( از اورمیه گرفته تا تکاب افشار) و در دوران قاجاریه تشکیل ولایات اربعه اورمیه، خوی و سلماس و ماکو در غرب آذربایجان ویژگی خاصی بر این منطقه به ارمغان آورد که یکی از آنها هم مرزی با کشورهای روس و عثمانی بود.

 

علیرغم تاخت و تاز مرتب سالیانه عشایر کوهستانهای غرب آذربایجان به مناطق شهری آن ، رشد فرهنگ و تمدن منطقه و حتی رواج تجارت در سایه امنیت ایجاد شده توسط اقتدار دولتی در دوره قاجاریه مثال زدنی بود. در قرون معاصر حمله شیخ عبیدالله با سی هزار داوطلب عشایر از حکاری عثمانی به اورمیه تا مراغه و بناب را شاید بتوان اولین حرکت سیستماتیک عشایر برای زورآزمایی در آذربایجان به حساب آورد.غافلگیری سرداران آذربایجانی از این حرکت ناپخته و محکوم به شکست، ناشی از باور به عدم انجام حرکات کودکانه تروریستی علیرغم داشتن علم به قدرت و پتانسیل نظامی آذربایجان بود.

تیمورپاشاخان فرمانده قشون آذربایجان اعزامی برای دفع شیخ و قشونش طی نامه ای مفصل اوضاع احوال آذربایجان را به وی شرح داد و تقاضای نیروی کمکی نمود. ناصرالدین‌شاه ۱۷ مهر ۱۲۵۹  طی تلگرافی به تیمورپاشاخان نوشت: « تلگراف مفصل تو را خواندم. حقیقت این است همه شما گویا دیوانه شده اید، مثل سفاهت شیخ عبیدالله. شیخ یا دیگری کیست که این طور جسارتها بکند. چهار تا کرد چرا شماها را این قدر دست و پاچه و کم دل کرده است که این طورها عرایض و تلگرافها عرض می کنید؟ همان ماکو و خوی و سلماس و ارومی باید جواب هزار نوع این امور را بدهد چه رسد به آذربایجان. نمی دانم چه خبر شده است که این قدر بی غیرت شده اید؟ یعنی چه؟ ….».  فتنه شیخ عبیدالله،( گزارش وقایع حمله اکراد به صفحات آذربایجان در دوره قاجار)، انتشارات مجلس، ۱۳۹۰، ص: ۱۴۸٫ پس از این دستورات در مدتی کوتاه بساط موجدین آتش بازیهای کودکانه برچیده شد اتباعش دربه در شد و شیخ در عثمانی دستگیر و در تبعید مرد. شرارتهای عشایر در مشروطه خواهی آذربایجان، جنگ جهانی اول و پس از آن که با سرکردگی سیمیتقو انجام گرفت موضوعاتی نیست که از دید مردم آذربایجان بدور ماند. تاخت و تاز سیمیتقو عملا تا سال ۱۳۰۵ ادامه داشت و تا سال ۱۳۰۹ در کوههای شمال عراق سرگردان به دنبال مفری از دست قوای دولتی بود.

تاریخ نشان می دهد دو منطقه قندیل و شمال عراق پاشنه آشیل استان آذربایجان غربی بوده و حساسیت مردم به این دو اسم، بخاطر اطلاع از تاریخ منطقه و آسیب‌هایی است که در طی قرون گذشته از این ناحیه دیده اند. در چند سال اخیر تروریسم با استفاده از بلبشوی ایجاد شده توسط داعش و به مدد اسلحه های ارسالی غرب، در صدد رسیدن به آبهای گرم مدیترانه برای دسترسی به آبهای آزاد می باشد تا به زعم خود چهار تکه محصور در بین دول بزرگ را بهم ربط داده و از طریق مدیترانه تنفس نماید.

مردم آذربایجان غربی تلاشها برای پاکسازی قومی در شمال سوریه، تزریق ۳۰۰ میلیارد پول مشکوک به قلب اورمیه تحت عنوان سرمایه گذاری، اوضاع تورکها و اعراب کرکوک، زیاده خواهی فرهنگی- قومی ، حمله به مرزبانان و ایجاد رعب و وحشت قومی در منطقه برای ترک منطقه از سوی مردم بومی را سناریوهایی می دانند برای توهماتی که در قندیل و اربیل چیده می شود. با این تواصیف شکی نیست هر قوه ای که بتواند به این ماجراجویی های کودکانه نافرجام که برای رد گم کنی نام دموکراتیک را هم به یدک می کشد،  خاتمه دهد از طرف مردم آذربایجان تشویق شده و استقبال خواهد شد.

 

دکتر توحید ملک زاده دیلمقانی