آذربایجان پرس

اخبار آذربایجان، ایران و جهان

آذربایجان پرس

اخبار آذربایجان، ایران و جهان

۲۹ مطلب با موضوع «علمی» ثبت شده است

تصمیم قزاقستان مبنی بر گذار به الفبای لاتین، به «نظربایف» در ارتقاء هویت ملی قزاقستان در بقایای میراث شوروی کمک می‌کند. با توجه به اهمیت قزاقستان در آسیای مرکزی، نزدیکی زبان‌های ترکی از طریق لاتینی کردن فرهنگ رسمی و غیر رسمی و نهادها به فرایندی منجر می‌شود که می‌توان آن را "جهانی شدن ترکی" نامید. این اصطلاح ایجاد یک زبان مشترک و حذف موانع در قالب حروف الفبا در میان مردم ترک زبان را در نظر دارد.

دوران شوروی، فرهنگ و ذهنیت رسمی و غیررسمی روسیه را در سطح آسیای مرکزی و قفقاز نهادینه کرده است. برخی عناصر نفوذ روسیه که پس از حمله امپراتوری روسیه به ترکستان در قرن نوزدهم تقویت شده‌اند، در 25 سال اخیر در تمام این کشورها کاهش یافته‌اند. قزاقستان یکی از کشورهای ترک‌زبان آسیای مرکزی است که در آن روند قاطع و گروهی نوسازی تحت نظارت نظربایف آغاز شده است. بدون شک، نظربایف در مقایسه با دیگر روسای جمهور در آسیای مرکزی، قاطع‌ترین رهبر بوده و موفق به ایجاد یک کشور ثروتمند و با ثبات در یک منطقه ناپایدار شده است.

ضرورت تاسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی

| يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۵۵ ق.ظ | ۳ نظر

دکتر جواد نوروزی، رئیس بنیاد مقبره الشعرای استاد شهریار روز شنبه ۱۳ اردیبشهت ۹۹، با نگارش مقاله ای تحت عنوان «ضرورت تاسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی» در روزنامه «مردم سالاری» چاپ تهران نوشت:

 

نبود فرهنگستان زبان وادبیات ترکی آسیب شدیدی در سال‌های اخیر به این زبان وارد ساخته است .فقدان مراکز علمی، پژوهشی به همراه عواملی مانند فراموشی و رقیق‌تر شدن زبان مادری (پدیده فآذری) در روند انتقال شفاهی از یک نسل به نسل دیگر و عدم امکان معادل‌سازی و معادل‌یابی برای موضوعات، مفاهیم و اشیای جدید، می‌تواند آن زبان مادری را به زبانی نازا و ایستا تبدیل کند. عدم انتقال نسلی و نازایی زبانی می‌تواند در یک بازه زمانی طولانی، یک زبان را به گویش تبدیل کند و یا حتی منجر به مرگ تدریجی آن زبان شود. به طور نمونه، زبان‌های مازنی و گیلکی دست کم در مناطق شهری در طی دهه‌های اخیر تبدیل به گویش و لهجه شده‌اند که بر پایه تعاریف زبان شناسی، دیگر به سختی می‌توان آن‌ها را زبان نامید.

 

آب رفتن زبان ترکی و گسترش پدیده زبان فآذری یکی از آسیب‌های اصلی در سال‌های اخیر می‌باشد.: پدیده «زبان فآذری» (فارسی + آذری) به زبان ترکی آمیخته با واژگان و دستور زبان فارسی گفته می‌شود که از نظر شکل و محتوا تهی شده و بر اثر ترکیب مفرط و لجام گسیخته با زبان فارسی به شکل زبانی فاقد ساختار، قاعده و پویایی در آمده است. گسترش پدیده فآذری بویژه در میان جمعیت‌های مهاجر به کلانشهرها، بزرگ‌ترین تهدید پیش روی زبان ترکی آذربایجانی است چرا که آن زبان را از درون تهی و گویشوران آن را به فراموشی تدریجی زبان مادری و جایگزینی آن با زبان غالب (فارسی) سوق می‌دهد. دو عامل در شکل‌گیری این پدیده نقش‌آفرینی کرده‌اند. نخست، رسانه‌ها و دوم، نظام آموزشی.

 

نظر به اینکه زبان ترکی ، زبان مهم  عالم اسلام و کلید بخش عظیمى از ذخایر ارزشمند علمى و ادبى تمدن اسلامى، و خود از ارکان هویّت فرهنگى ملت ایران است، و با توجه به اینکه بنابر قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران،به‌منظور حفظ سلامت و تقویت و گسترش این زبان و تجهیز آن براى برآوردن نیازهاى روزافزون فرهنگى و علمى و فنى و رفع تشتت و ایجاد هماهنگى در فعالیت‌هاى مراکز فرهنگى و پژوهشى در حوزۀ زبان و ادب ترکی و سازمان دادن به تبادل گسترده و پربار تجربه درزمینۀ تحقیقات و مطالعات در این حوزه و صرفه‌جویى در نیرو و استفادۀ صحیح از کارشناسان و پژوهشگران و ایجاد مرجعى معتبر و برخوردار از وجهه و حیثیت جهانى در ایران می‌بایستی فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی تاسیس شود.

 

فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی می‌بایستی به دنبال اهداف ذیل باشد:

 حفظ قوّت و اصالت زبان ترکى، به‌عنوان یکى از ارکان هویت ملى ایران و زبان مهم  عالم اسلام و حامل معارف و فرهنگ اسلامى؛

• پروردن زبانى مهذّب و رسا براى بیان اندیشه‌هاى علمى و ادبى و ایجاد انس با مآثر معارف تاریخى در نسل کنونى و نسل‌هاى آینده‌؛

• رواج زبان و ادب ترکی و گسترش حوزه و قلمرو آن در داخل و خارج از کشور؛

• ایجاد نشاط و بالندگى در زبان ترکی، به ‌تناسب مقتض سازمان دادن و تمشیت فعالیت‌هاى ناظر به حفظ میراث زبانى و ادبى فارسى‌؛

 

فرهنگستان زبان وادبیات ترکی در حوزه‌های ذیل می‌تواند فعال باشد:

تأسیس واحدهاى واژه‌سازى و واژه‌گزینى و سازمان دادن واحدهاى مشابه در مراکز دانشگاهى و دیگر سازمان‌هاى علمى و فرهنگى و هماهنگ ساختن فعالیت‌هاى آنان از راه تبادل تجارب‌؛

• نظارت بر واژه‌سازى و معادل‌یابى در ترجمه از زبان‌هاى دیگر به زبان ترکی  و تعیین معیارهاى لازم براى حفظ و تقویت بنیۀ زبان ترکی  در برخورد با مفاهیم و اصطلاحات جدید؛

• کمک به معرفى و نشر میراث زبانى و ادب ترکى به‌صورت اصلى و معتبر؛

• اهتمام در حفظ فرهنگ‌هاى علمى و مردمى و جمع‌آورى و ضبط و نشر امثال‌وحکم و کلیۀ اعلام و اصطلاحات ترکی  در همۀ زمینه‌ها و بهره‌بردارى از آن‌ها براى پرورش و تقویت زبان و ادب ترکی‌؛

• سازمان دادن تبادل تجربه‌ها و دستاوردهاى مراکز پژوهشى در حوزۀ زبان و ادب ترکی و تأمین موجبات بهره‌بردارى صحیح از این تجربه‌ها؛

• بهره‌بردارى صحیح از گویشها ى محلى (در داخل و خارج از ایران‌) به‌منظور تقویت و تجهیز این زبان و غنى ‌ساختن و گستردن دامنۀ کارکرد آن‌؛

• معرفى محققان و ادیبان و خدمتگزاران زبان و ادب ترکی  و حمایت از نشر آثار ایشان و کمک به تأمین وسایل فعالیت علمى و فرهنگى آنان و فراهم آوردن موجبات تقدیر از خدمات آن‌ها.

واژگان فرهنگی و هنری در زبان ترکی

| پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۰۰ ق.ظ | ۰ نظر

واژگان فرهنگی و هنری در زبان ترکی به شرح زیر میباشد:

 

آگهی بازرگانی– یایلام.

آگهی نامه– یایلان.

آماتور– قیزیقلی.

آمفی تئاتر­- قیییلقا.

آهنگ– آخین. بسته. باغدا. چینلاشیق. اویوم. تارتیم. چالغو. چالغی. هاوا. ییر. قورلاس.

آهنگساز – باغدار. بسته کار. بسته چی.

آهنگسازی– بسته کارلیق. باغدارلیق. بسته له‎مه. بسته چیلیک.

ادبی– گؤرکول. یازینسال. گؤگجه.

ادبیات– یازین. گؤگجه یازیلار. گؤگجه لر.

ادبیات چوپانی– چوْبان یازیسی. قاپیت یازیسی.

ادبیات شفاهی – آغیز ادبیاتی. آغیز یازینی. قارا یازی.

ادیب – گؤرکولچو.

از فرهنگ خود بیگانه– مانقورد.

اقتباس – آغداری. آلینیم.

اقتباس کردن– آغدارماق. آلماق.

انتشارات– یاییمتای. یاییملیق.

انجمن ادبی– گؤرگوسل درنگی.

انجمن– درنک. سالیا.

برنامه رادیویی و تلویزیونی– وئریلیش.

پرده تئاتر– چیمیلداق.

تئاتر – یانسیماج. گؤرموک.

تذکره– باش بیلیت.

تربیع– دؤردله مه.

ترجمه– چئویرمه.

ترجمه کردن– چئویرمک. آغدارماق.

تردید– دوراقسادیش.

تصریع– دوزه له مه.

تغلیب– اوستونله مه.

تلویزیون – گؤزگون. باخیشقا.

تلویزیونی– گؤزگونلوک.

تمدن– بایلام.

تهیه کننده– دوزلدیجی.

چاپ – باسما. باسقی. باسیم. چاپ.

چاپ افست – دوز باسقی.

چاپ سنگی– داش باسما.

چاپ شدن– باسیلماق.

چاپ شده– باسیلمیش.

چاپ کردن– باسماق.

چاپخانه – باسما خانا. باسمالیق.

چاپخانه چی– باسماچی. باسینچی.

چاپگر – باسماج.

حشو– یاماق.

خطابه– سؤیلو. آیتاشی. آیتاییش.

خطیب – سویلامیش.

داستان – اؤتوک. ائرته گی. ناغیل. اؤتکونج. اؤیکو. سؤیلنجه. بوْی.

داستان پرداختن – بوْی بوْیلاماق.

داستان پرداز – داستانچی. بویچو.

داستان تعریف کردن – اؤتکونمک.

داستان سرا– بوْی بوْیلایان.

داستان سرایی– بوْیلاما.

داستان سرایی کردن– بوْیلاماق.

داستان طولانی– ایلان حکایه سی. ایلان بوْی.

داستان کوتاه – بوْیجوق.

داستانی– اؤیکوسل.

دوربین عکاسی– آلیجی.

دوربین فیلمبرداری– چکه لیج.

رادیو – سسگین. آلقیج.

رُباعی– دؤردلوک. مانی. قوْشاجا.

رقص – اوْینادیش. بییی. تالبی. اوْیناما. اوْیناییش. تپسو. اوْیون.

رقصیدن – بییله‎مک. بیییمک. اوْیناماق.

رمان– اؤیکو.

رمانتیست– باش قورومچو.

رمانتیک– قیلدا. باش قوروم.

رمانس– گؤزللمه.

روزنامه – قزئت. گونجه. گونده لیک. ساوی. چاوی.

روزنامه نگار – قزئتچی. گونجه چی.

روزنامه نگاری– قزئتچیلیک. گونجه چیلیک.

روشنفکر– ایشیقلی. آغ یاخا. اردملی.

سانسور– الشدیری. قورجاق.

سانسورچی– الشدیریجی. قورجاتان.

سینما – گؤرونتولوک. باخلوْو.

شاعر – چوچو. سؤیچو. قوْشان. قوْشوقچو. قوْشار. اولگرچی. چاغماچی.

شاعر ساده– قالدیریم قوْشوجوسو.

شاعر مردمی– ائل آخینی. ال اوزانی.

شاعرانه – قوْشارجا. قوْشاریمتیل. قوْشارسی.

شاهکار – آنداشیت. آنیتلیق.

شعر – سؤی. قوْشاق. سؤیله‎مه. قوْشقو. قوْشوق. چاغما.

شعر بداهه– دونبول چالانغاج.

شعر حماسی– قوْچاق.

شعر ستایشی– اؤگونوش.

شعرسرایی– سوْیلاما.

شعر سرودن – وارساقلاماق. ییر قوشماق. سوْیلاماق. قوْشماق.

شعر مردمی– ائل قوْشو.

شعر معاصر – دیزه لک.

شعر واژه – سیجیر.

صحّاف– قابیقچی. قیریجی. قاپاق بیچن. قاپچی.

صحّافی– قابیقلاما. قابیقچیلیق.

صحّافی شدن– قابیقلانماق.

صحّافی کردن– قابیقلاماق.

ضرب المثل – سؤیله ییش.

غَزَل– گؤزل. گؤزلـله‎مه.

غزل سرا– گؤزلچی.

غزل سرایی– گؤزلـله مه.

غزل سرایی کردن– گؤزلـله مک.

فرهنگ – اویغارلیق. کولتور. یوْردام. یوْلون. اردم. ایچه لیک.

فرهنگستان– یوْرداملیق. یوْرومتای.

فرهنگسرا– یوْلونتای.

فرهنگ لغت– سؤزلوک.

فرهنگ و تمدن– یوْردام اردم.

فرهنگی– اویغار . یوْرداملی.

فرهیخته– اویغارلی. اویغار.

فیلم– چکیم.

فیلمبردار– چکیمچی. چکه لیجی.

فیلمبرداری– چکمه. چکیمچیلیک.

فیلمبرداری شدن– چکیلمک. چئورینمک.

فیلمنامه– اوْینانجا.

فیلمنامه نویس– اوْینانجاچی.

قصه– اؤتوک. یوماق. ناغیل. اؤیکو.

قصه گفتن– اؤتکونمک. یوماقلاماق.

قصه گو– ائرتکیجی. اؤتوکچو. ناغیلچی. یوماقچی.

قصه‎های سرگرم کننده برای وقت گذرانی– قورت ناغیلی.

قصیده – سیجیرله مه. قوْشما.

قصیده سرا– قوْشماچی.

قطعه ادبی– داملا یازی.

کارگردان – دوزنچی. یؤنتمن. آلانباشی.

کارگردان نمایش– قورولوشچو. قوْرقانچی.

کارگردانی– یؤنتمه لیک. آلانباشیلیق.

کتاب – باستاق. قاتلاق.

کتاب درسی– درسلیک.

کتاب درسی مکتبخانه– چرکه.

کتابخانه – باستاقلیق. قیمتارا.

کتابخوان – باستاقچی.

کتابدار – باستاقلی.

کتابداری– باستاقچیلیق.

کتابفروش– باستاقچی.

کتابفروشی– باستاقچیلیق.

کمدین– قیزیقچی.

گالری– سرگی.

لف و نشر – سپمه دؤشورمه.

مترجم– چئویرن. آغداران.

مجسمه– آنیتداش. یوْنتو. قورچاق. یوْنماداش. یامقا.

مجلّه – درگی.

مخمّس– بئشلیک.

مستزاد– آرتیرما.

مسمّط– دوزمه.

مشاعره– قوشاقلاشما. باغلاشما.

مطبوعات– باسیملار. یاییملار.

ملمّع– ایکی دیللی.

منتقد– قینار. قینامسیق.

منتشر شدن– یاییلماق.

منتشر کردن– یایماق.

منظومه– قوشاقچا.

ناشر– یاییمچی.

نشیده– اوخونجالیق (شعر دلنشین).

نقاش– بنیزچی. سیرچی.

نقاشی– بنیزچیلیک.

نقرات– قایتالام.

نمایش – گؤستریش. گؤستریم. گؤرک. گؤرونتو. یاییم.

نمایش کمدی یک نفره – سؤیلنگه.

نمایشگاه – سرگی.

نمایشنامه – گؤستریم.

نمایشنامه نویس – گؤستریم یازان. گؤستریمچی.

نورپرداز– ایشیقچی. چکمه چی.

نورپردازی– ایشیقچیلیق. ایشیقلیق.

نویسندگی– یازیچیلیق.

نویسنده– یازیچی.

هجو – سیخاق.

هنر – اوزلوق. ایکا. اوْلجوم. اؤنر. اودون.

هنرپیشه– اوْینامان. اوْینایان. اؤنرلی.

هنرشناس– اؤنرچی. اؤنر تانیش.

هنرمند – اوزمانج. اوزلو. اؤنرلی. اؤنرمن. یارادان.

هنرمند تئاتر – یانسیدار.

هنرمند نقش اول – باش اوْیونچو.

هنرمندانه – اوزلوجا. اؤنرلیجه.

هنرمندی– اوزمانلیق. اؤنرلیک. اؤنرمنلیک.

هنرور– باجاریلی.

هنرهای زیبا – اینجه صنعت. بدیعی صنعت.

هنری– اوزلوقسال. بدیعی. گؤرکن. اؤنه ریش. یارادیق. یاسنی.

 

پرویز زارع شاهمرسی

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۴ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۰۰

کتاب دده قورقود نام یکی از قدیمی‌ترین داستانهای اسطوره‌ای ترک‌های اوغوز است که ریشه‌ای پیش از اسلامی دارند. این مجموعه از ۱۲ داستان به نثر و نظم تشکیل شده و مجموعه پر ارزشی است که زندگی، ارزشهای اجتماعی و باورهای مردمان ترک را نشان می‌دهد. قدمت کتابت داستانها مربوط به قرن‌های چهاردهم و پانزدهم میلادی می‌باشد. کتاب دده قورقود به زبانهای مختلف ترجمه شده‌است. نخستین ترجمه دده‌قورقود به زبان آلمانی در سال ۱۸۱۵ از روی نسخه کتابخانه درسدن در آلمان بود. دست‌نویس دیگر این کتاب در واتیکان است. در سال ۱۳۲۵ محمد علی فرزانه در روزنامه آذربایجان برای اولین بار این داستان را به جامعه ایران معرفی کرد. از سال ۱۳۳۰ به بعد معرفی و چاپ داستانهای این کتاب به آرامی انجام گرفت و از سال ۱۳۵۷شمسی به تدریج انتشار آن چشمگیر شد. امروزه در ایران علیرغم عدم وجود مراکز تورکولوژی، دهها نفر در ابعاد مختلف اسطوره ای، زبانی و تاریخی کتاب دده قورقود کار کرده و یا می کنند.
ادامه دار بودن داستانها محققان را بر آن داشت که مدعی شوند کتابهای دیگری از این داستانها وجود داشته که فعلا در دست ما نیست. خوشبختانه در اردیبهشت ۱۳۹۸ نسخه ایرانی آن در کتابخانه مهندس ولی محمد خوجه پیدا شد. مطالعات اولیه نشان می داد این نسخه قدیمی در اوایل دوره قاجار از روی یک نسخه ی قدیمی تر بازنویسی شده است. تعلق این نسخه به آذربایجان و ترکان ایران بسیار با اهمیت بود چه آریایی پرستهایی که اخیرا دشمنی خود با هویت ترکان ایران را آشکارتر کرده اند منکر حضور بارز تاریخ و ادبیات ترکان در ایران بودند و هستند. این کتاب خط بطلانی بر ادعاهای پوچ آنان بود. پس از چند ماه بررسی و تحقیق، این کتاب در تبریز چاپ و  اول اسفند ۱۳۹۸  با حضور شخصیتهای برجسته تاریخ، فرهنگ و ادبیات آذربایجان در تبریز رونمایی شد. بی شک چاپ و نشر این اثر ارزنده هم از نظر تجربه اولین کار جمعی در ترکی پژوهی جغرافیای ایران و هم از نظر اعتبار علمی متخصصین تورکولوژی در آذربایجان ایران (علیرغم نبود آکادمی تورکولوژی) بسیار با اهمیت می باشد.

دکتر توحید ملک‌زاده دیلمقانی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۰ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۵۷

آسیب شناسی فاجعه جیلولوق در غرب آذربایجان

| سه شنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۴۶ ب.ظ | ۰ نظر

اواخر اسفند سالروز جنایتی هولناک در اورمیه و سلماس می باشد که به مدت حداقل شش ماه غرب آذربایجان را درگیر خود کرد. جنگ جهانی اول است و قسمت شمالی ایران از جمله آذربایجان در تصرف روس و قسمت جنوب در اختیار انگلیس. پاییز سال ۱۲۹۶ شمسی بود که با وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه تزاری، قشون روس از جنگ خارج شده و کلیه مناطق متصرفی از جمله آذربایجان را ترک کرد. تخلیه آذربایجان از طرف روس به معنای رهاکردن این مناطق به دست عثمانی بود که درگیر جنگ با متفقین ( روس، انگلیس، فرانسه و غیر مستقیم آمریکا) بود. بنابراین قرارگاه مرکزی متفقین برای جلوگیری از پیشروی قوای عثمانی در آذربایجان در صدد مسلح کردن مسیحیان فراری از عثمانی به آذربایجان برآمد و در این امر ناصواب متاسفانه میسیونرهای مذهبی کشورهای اروپایی نیز که مثل مور و ملخ در منطقه مستقر بودند به یاری این قوای مسلحه آمدند.  ماجراجویانی از همشهریان مسیحی نیز که گول میسیونرها، مقامات انگلیس و فرانسه را خورده بودند وارد میدان شدند و شد آنچه که متاسفانه نبایستی می شد. در طی جنگ خونین تسلط مسیحیان ( جیلو و ارامنه) به اورمیه و سلماس از اسفند ۱۲۹۶ الی خرداد ۱۲۹۷ بیش از یکصد و پنجاه هزار نفر از اهالی آذربایجان نیست و نابود شدند. رقمی که ناواردان به تاریخ اورمیه از شنیدن آن یکه می خورند و به هیچ وجه باور نمی کنند. با پیشروی قوای عثمانی در غرب آذربایجان این بار مسیحیان از ترس جان شهرهای خوی، سلماس و اورمیه را با وضع فلاکت باری ترک و با رهنمودهای مستشاری انگلیسی ها از راه میاندوآب، صایین قالا، بیجار و همدان و کرمانشاه به شمال بغداد در منطقه بعقوبه رسیدند. ماجراجویان خرسند از اطلاق عنوان کوچکترین متفق به هموطنان مسیحییمان باعث کشتاری وحشتناک در منطقه شده بودند. در طی این فرار آنی هزاران نفر از مسیحیان مخصوصا زنان ، کودکان و پیرمردان در دست و پای افراد مسلح ماجراجوی مسیحی تلف شدند. پس از پنج سال با اعلام عفو عمومی، اتباع مسیحی ایرانی مخفیانه و در حالی که یارای چشم در چشم شدن با همسایگان مسلمان خود نداشتند و پشیمان از این وضعیت به روستاهای خود برگشتند و این بار نیز از سوی همشهریان مسلمانشان پذیرفته شدند هر چند نگران از ماجراجویی های دوباره آنها ( اسناد رسمی دولتی در این باره بسیار زیاد است).
 آسیب شناسی این فاجعه:

۱- گزارشهای بسیاری از روند دخالت گستاخانه میسیونرهای مذهبی خارجی در اورمیه و سلماس در دست است که سعی دارد هموطنان مسیحی را متمایل به اروپا و جهان مسیحیت در خارج از ایران نماید. ( خصوصا از دوران حملات شیخ عبیدالله و سپس سالهای ۱۲۸۰ شمسی به بعد )

۲- وابستگی فکری و حتی تسلیحاتی عوامل اصلی این فجایع به قوای سیاسی خارجی متفقین خصوصا انگلیس و فرانسه محرز می باشد.

۳- اطاعت محض از سیاستهای خارجی قوای متفقین سبب شد که نه تنها از مسلمانان بلکه هزاران نفر از آشوری ها و مسیحیان آذربایجانی نیز تلف شوند و این گروهها تا امروز نیز نتوانستند از این اوضاع بوجود آمده از طرف اروپا و آمریکا خارج شوند.

۴- ماجراجویی برای تشکیل مملکتی در دل آذربایجان باعث برخوردهای خونینی شد که به تحلیل اقلیت قومی مذهبی مسیحیان اورمیه و سلماس منجر شد.

۵- بی تفاوتی جدی حاکمان و طبقه اشراف اورمیه و سلماس برای بسیج مردمی در زمان نبود حاکمیت دولت مرکزی  و ماجراجویی های سرسپردگان به خارج

۶- عدم توجه جدی به موضوعاتی از قبیل بررسی نقاط ضعف و آسیب پذیری شهرهای آذربایجان غربی از سوی والی و حاکمان منطقه.

گفتنی است خواندن تاریخ به مثابه پرونده خوانی و سپس عبرت از اعمال گذشتگان است برای داشتن آینده ای بهتر و زندگی در صلح و امنیت. خصوصا برای ماجراجویانی که یکصد سال بعد از فاجعه جیلولوق احیانا درصدد اجرای طرحی دیگر هستند و می خواهند مملکتی از دل آذربایجان برای خود دست و پا کنند می تواند بسیار پرعبرت باشد.

دکتر توحید ملک زاده

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۵ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۴۶

تُرکی زبانی بسیار غنی است

| دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۹، ۰۵:۵۹ ب.ظ | ۱ نظر

تُرک‌شناس گرجستانی با بیان اینکه از سال ۱۹۵۶ در حال مطالعه و‌ تحقیق در خصوص زبان و تاریخ تُرک است افزود: زبان تُرکی به خاطر غنی بودنش مرا علاقه‌مند کرد.

تسیسانا آبولادزه، بانوی ۸۶ ساله تُرک‌شناس گرجستانی زندگی آکادمیک خود را صرف مطالعه و تحقیق در خصوص زبان و تاریخ تُرک کرده است و در موسسه نسخ خطی گرجستان مشغول فعالیت و تحقیق است.

آبولادزه در گفتگو‌ با خبرنگاران ضمن بیان علاقه‌مندی خود در زمینه مطالعات تاریخ عثمانی افزود: در گرجستان نزدیک به ۴۰۰ نسخه خطی مربوط به آثار ادبی به زبان‌های تُرکی عثمانی، تُرکی آذربایجانی، تُرکی ترکمنی و تُرکی ازبکی وجود دارد.

این بانوی تُرک‌شناس ضمن بیان مطالعه و تحقیق در خصوص نسخه‌های خطی با قدمت‌های مختلف افزود: "دانشجویانم مرتب به ترکیه سفر می‌کنند. من هم گاهی به عنوان توریست و گاهی جهت شرکت در محافل علمی به این کشور سفر می‌کنم. تنها آرزویم، دسترسی و مطالعه در کتابخانه‌ها و آرشیوهای ترکیه در این کشور است. این برای من خیلی خوب خواهد بود اما به گمانم برای این کار دیگر پیر شده‌ام".

خانم آبولادزه تصریح کرد بنا به دعوت شاعر و محقق برجسته تاریخ و‌ ادبیات ترک، آقای اورهان شاایک گوکیای به مدت زیادی در استانبول اقامت کرده و از ایشان تاثیرات زیادی گرفته است.

آبولادزه با بیان اینکه نسل جدید تورکولوژیست‌ها این فرصت را خواهند داشت که در محیط‌ها و مکان‌های بهتری کار کنند، گفت: " هم اکنون دانشجویانم بهتر از من تُرکی صحبت می‌کنند اما آن‌ها تُرکی عثمانی را بهتر از من نمی‌دانند. امیدوارم آن‌ها نیز بهتر از من آن را یاد گرفته و صحبت کنند. سعی میکنم دانشجویانم را به بهترین نحو ممکن تعلیم دهم. یک دانشجو دارم که از او بسیار راضی‌ام. مطمئن هستم که در آینده یک تُرک‌شناس بسیار بزرگ خواهد شد. در شهرهای قونیه، ارزروم و دیگر مناطق ترکیه دانشجویانی دارم که آن‌ها نیز مشغول مطالعه و تحقیق‌اند. ترکیه و مردم تُرک را خیلی دوست دارم. تُرکی زبانی بسیار غنی است، به همین جهت است که مرا به سوی خود جذب و علاقه‌مند کرده است. زبانِ بسیار آهنگین و صداداری است. این خصوصیت را در زبان عربی و دیگر زبان‌ها نمی‌بینم".

نگاهی به زلزله خیزی اورمیه

| يكشنبه, ۸ دی ۱۳۹۸، ۰۵:۳۴ ب.ظ | ۰ نظر

با توجه به طول کم گسل‌ها و احتمال شکستگی حداکثر نصف این گسلها در اثر فشارهای تکتونیکی زلزله بزرگ برای منطقه اورمیه متصور نمی باشد و شهر  اورمیه از نقطه نظر زلزله خیری دارای درجه متوسط می باشد، این تنشها در منطقه به صورت ریز زلزله در مناطق خوی و سلماس نمود پیدا خواهد کرد.

وقوع فعالیتهای اخیر در غرب ایران که ناشی از فشردگی ایران مابین صفحات عربستان و توران می باشد سبب فعال شدن گسلهای محلی آذربایجان در مناطق استان آذربایجان غربی شده است که بسیار طبیعی است. زلزله های کوچک اورمیه نیز از این جمله  می باشد. شکستگی های زمین از

جنوب وان وارد استان آذربایجان غربی شده و پس از عبور از مرز ایران با ترکیه به گسل سیلوانا مشهور می باشد. این گسل در واقع از شمال و جنوب روستای سیلوانا عبور می کند. گسل شمالی از شمالغرب روستای بند شروع و تا شمالشرق روستای هلوری به پایان میرسد. گسل جنوبی نیز از شمالغرب روستای کوسه سو شروع و در حالی که در حدود ۳ کیلومتر به موازات گسل شمالی پیش می اید به طرف جنوب محرف شده و در نزدیکی روستای راژان به پایان میرسد. گسل دیگر نیز به طول تقریبی ۵/۲۳ کیلومتر از جنوب روستای انبی شروع شده و بعد در قستهای جنوبی کوه سه گوشه به پایان می رسد. این گسل نسبت به گسل سیلوان بزرگتر و اصلی است. ادامه این گسل در جنوب انبی به گسل شمالی سیلوانا می رسد. گسل مهم دیگر اورمیه گسل بدکار می باشد که دارای شاخه های فرعی تر بسیار زیادی می باشدطول این گسل نیز در حدود ۲۸ کیلو متر می باشد.که در قسمتهای شمالی و جنوبی روستای جرمی و بدکار به موازات همدی گر هستند. راستای این گسل خمدار N-S  می باشد .گسل دیگر منطقه گسل دیلزی می باشد که طول آن بالغ بر ۴۵ کیلومتر است . دارای راستای شمالی جنوبی و توان لرزه زائی آن نسبت به دیگر گسل های محلی زیاد می باشد.

با توجه به طول کم این گسلها و احتمال شکستگی حداکثر نصف این گسلها در اثر فشارهای تکتونیکی زلزله بزرگ برای منطقه اورمیه متصور نمی باشد و شهر  اورمیه از نقطه نظر زلزله خیری دارای درجه متوسط می باشد. این تنشها در منطقه به صورت ریز زلزله در مناطق خوی و سلماس نمود پیدا خواهد کرد. با اینحال زلزله بزرگتری برای منطقه اورمیه متصور نمی‌گردد.

علی‌ایحال با توجه به عدم توانایی تکنولوژی فعلی بشری برای پیشبینی زلزله لزوم توجه به موارد ایمنی شرط احتیاط می‌باشد و لازم است همشهریان عزیز موارد قبل و حین زلزله را با هماهنگی مراجع ذیصلاح از جمله ستاد بحران و هلال احمر رعایت نمایند.

 

توحید ملک زاده – عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد

خودرو ملی ترکیه، مشابهی نداشته است

| يكشنبه, ۸ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۳۰ ب.ظ | ۰ نظر

یکی از کارشناسان برجسته صنعت اتومبیل‌سازی در ایران تاکید کرد از «الف» تا‌ «ی» خودرو ملی ترکیه را خود ترک‌ها ساخته و تاکنون مشابهی برای آن وجود نداشته است.

فربد زاوه، کارشناس سرشناس صنعت خودرو و تحلیلگر این حوزه در ایران اظهار داشت: از «الف» تا‌ «ی» خودرو ملی ترکیه را خود ترک‌ها ساخته و تاکنون مشابهی برای آن وجود نداشته است.

وی در گفتگوی با وبسایت تحلیلی-خبری «فرارو» همچنین تصریح کرد:

«ترکیه در صنعت خودرو از ما خیلی جلوتر است. این خودرو ملی که دیروز اردوغان از آن رونمایی کرد، طراحی خود ترک‌ها بوده، اما شرکت‌های معتبری چون ولئو فرانسه، پنین فارینا ایتالیا و بوش آلمان در طراحی این خودرو مشارکت داشتند.

در حال حاضر شرکت‌های معتبری همچون هیوندایی، فیات، فولکس واگن و غیره در ترکیه خط تولید دارند. اگر ترکها به مانند ما با توجیه بازار داخل خود را از میلیارد‌ها دلار بازار‌های جهانی محروم می‌کردند، الان چنین خودرویی نداشتند».

 

زاوه که سابقه فعالیت در هر دو بخش دولتی و خصوصی صنعت خودروسازی را دارد و فردی مطلع از زوایای پنهان صنعتی ایران است در ادامه همچنین گفت:

«مالزی و ترکیه در صنعت خودرو بسیار پیشرفت کرده‌اند، اما الان دغدغه مدیران صنعتی و خودروسازان ایران این است که قطعات خودرو‌های از رده خارج را تازه دوباره داخلی‌سازی کنند و مردم مجبور باشند حداقل تا ده سال آینده دوباره آن‌ها را استفاده کنند.

دولت اردوغان در صنعت‌ خودروی ترکیه هیچ‌گونه نقش و دخالتی ندارد و شرکت‌های ترک از طرق "جوینت‌ ونچری" که با شرکای جهانی خود ایجاد کردند، ارزآوری می‌کنند. اقتصاد ترکیه غیرنفتی است و برای اداره کشور نیاز به ارز دارد. از طریق بازگذاشتن فضا در صنایع مختلف مشاهده می‌کنید که ترکیه سالیانه چه مبلغ هنگفتی را به دست می‌آورد».

گفتنی است دیروز طی مراسمی با عنوان « گردهمایی سفر به نوآوری گروه ابتکار خودروی ترکیه» در حضور رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور و دیگر مقامات کشور در «دره فناوری اطلاعات» استان کوجائلی از «خودور ملی» رونمایی شد. این خودرو براساس آخرین استاندارهای جهانی ساخته شده و آماده عرضه به بازار در سه نسخه بنزینی، هیبریدی و برقی است.

شماره چهارم نشریه نامه صدیق منتشر شد

| شنبه, ۷ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۳۸ ب.ظ | ۱ نظر

شماره چهارم نشریه نامه صدیق با آثاری از : جناب آقایان دکتر محمدرضا باغبان کریمی، امیرعلی نثار نوبری، مرتضی مجدفر، حسین فیض الهی، یوسف حسنی اعظمی، توحید ملک زاده، صمد رحمانی خیاوی، محمدعلی نقدی، لطفعلی برقی و ... و با محوریت «بررسی آثار و احوال سیدعمادالدین نسیمی تبریزی» و «نسیمی پژوهی دکتر حسین محمدزاده صدیق "دوزگون"» در دیماه منتشر شد.

عناوین گزارشات این شماره عبارتند از:

🔴 نگاهی به نمایشگاه مطبوعات در تبریز
🔴 درباره فستیوال و سمینار نسیمی در باکو

همچنین در بخش آثار هنری می‌خوانید:
🔴 اشعار و افکار نسیمی در سیاه قلم مهسا حسن پور
🔴 با معرفی هنرمند نوجوان سینما آرتین صدیقی

✅ برای آبونمان، اشتراک، خریداری، پذیرش نمایندگی توزیع، درج آگهی های بازرگانی و ارسال مطالب با از طریق پست الکترونیک به نشانی eldarmsadik@yahoo.com در ارتباط باشید.

✅ مجله نامه صدیق با گستره توزیع سراسری به 4 زبان فارسی، ترکی آذربایجانی و استانبولی و انگلیسی منتشر می شود.

کتابخانه تخصصی ترکی دانشگاه تبریز

| يكشنبه, ۱ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۰۸ ب.ظ | ۰ نظر

اختصاص ردیفهایی برای کتب ترکی در کتابخانه مرکزی دانشگاه تبریز خبری مسرت‌بخش برای محققین و علاقه‌مندان فرهنگ بومی می‌باشد.

در این قسمت از کتابخانه مرکزی دانشگاه، قریب به اتفاق این کتب ذی‌قیمت، آثار نظم و نثر ترکی  را شامل می‌شود. کتبی نیز برای آموزش زبان ترکی و نیز مباحث زبانشناسی موجود می‌باشد.


علاوه بر کتابهایی از ایران نظیر ثعلبیه، آذربایجان ادبیات تاریخینه بیر باخیش، آذربایجان دیلینین نحوی، ترجمه‌های ترکی شاهنامه فردوسی و دیوان حافظ،  مقایسه‌اللغتین، دیوانهای شاعران کلاسیک ترکی‌گوی و...
ردیفی نیز به کتب لاتین حوزه زبان ترکی اختصاص داده شده است. در این ردیف نیز علاوه بر زمینه زبانشناسی و نثر همچون آثاری از آرات، اورهان کمال و... ، آثاری نیز از شاعران مختلف ترکیه، آذربایجان و جهان گردآوری شده‌است، که بالطبع به تحقیقات متخصصین این حوزه عمق خواهدبخشید.
ضمن قدردانی از دستندرکاران این امر مهم، امیدواریم با حمایت دوستداران علم و فرهنگ،  کتابخانه‌ها و کتب ترکی در سطح دانشگاه، توسعه یافته موجبات تقویت زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی مملکت عزیزمان ایران را فراهم آورند.

 

منبع: کانال تلگرامی انجمن علمی رشته زبان و ادبیات ترکی آذری دانشگاه تبریز

چیلله گئجه سی آذربایجان و چیلله قارپیزی

| چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۸، ۰۲:۳۶ ب.ظ | ۰ نظر

یکی از قدیمی ترین مراسمهای رایج در آذربایجان که همچون جشن سال نو و یئنی گون ( اول فروردین) ارتباط نزدیکی با نجوم دارد مراسم چیلله گئجه سی می باشد که هر سال با شکوه فراوان در میان خانواده های آذربایجانی برگزار می شود. آمادگی برای این شب به یادماندنی از چندین روز قبل شروع می شود و با شب نشینی در آخرین شب آذر به اوج می رسد.

اساس این جشن هماهنگ با سال اعتدالی و براساس تقویم ترکان در زمان سلجوقی یعنی تقویم جلالی - به افتخار سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی - موقع تحویل ماه جدی( آذر) به قوس (دی) پایه ریزی شده است. شب این تحویل، طولانی ترین شب سال است و مردمان قدیم برای درامان ماندن از شر شب طولانی و در ضمن خوشحالی از تولد خورشید و نورانیت به جشن و پایکوبی می پرداختند. 

امروز ۲۶ آذر، مصادف با حادثه تلخ کتابسوزان در آذربایجان توسط رژیم منحوس پهلوی است، اتفاقی که در آن تمام کتاب‌های تورکی و مربوط به آذربایجان توسط ارتش رژیم پهلوی آتش کشیده شد.

به گزارش آذربایجان پرس به نقل از دورنانیوز، امروز ۲۶ آذر، مصادف با حادثه تلخ کتابسوزان در آذربایجان توسط رژیم پهلوی است، اتفاقی در آن، ۵ روز بعد از سقوط فرقه دمکرات، با دستور رژیم شاه تمام کتابهای تورکی و یا مربوط به زبان تورکی و آذربایجان، جمع‌آوری و طی مراسمات مختلفی به آتش کشیده شد.

ویلیام داگلاس قاضی آمریکایی درباره اتفاقات ۲۱ آذر ماه ۱۳۲۵ می‌گوید «آذربایجان انگار توسط یک ارتش خارجی اشغال شد». اما این جنایت تنها به کشتار مردم بیگناه محدود نبوده و رژیم تمام تلاش خود را برای نابودی نمودهای فرهنگی آذربایجان از جمله زبان تورکی بکار گرفت و در این راستا اقدام به برگزاری مراسم کتابسوزی برای روزهای متمادی نمود.

در روند کتابسوزی که از روز ۲۶ آذر آغاز شد و تا هفته ها ادامه داشت دهها هزار جلد کتاب چاپ شده به زبان تورکی در میادین اصلی شهر و یا در حیاط مدارس به روی هم انباشته شد و زیر سرنیزه و اجبار نظامیان به آتش کشیده شد.

در ادامه به برخی از اسناد مربوط به این حادثه می‌پردازیم:

“در شهر میانه پس از استقرار ارتش در روز ۲۱ آذر ۱۳۲۵ فقط به فاصله چند روز همه کتابهای ترکی جمع‌آوری می‌شوند. شاهدان عینی می‌گویند مردم از ترس ارتش و خانها کتابها را جمع‌آوری می‌کردند و به فرمانداری تحویل می‌دادند. تا آنکه همان ماه همه کتابها را در (یوخاری چهارراه) چهارراه بالا جمع نموده و به آتش می‌کشند…” (سید صدری، سعید. مروری بر حوادث فرقه دموکرات آذربایجان و حکومت پیشه‌وری در میانه. انتشارات اعظم. تبریز، ص ١٢١)

“تلگراف نماینده مخصوص ما از تبریز: کتابهائی که به زبان ترکی بود سوخته شد. اطلاعات ساعت ٩-٢٧-٩-٢۵. تابلوها عوض می‌شوند. بازار با یک چراغانی مفصل گشایش یافت. دیروز در دبیرستان فردوسی دانش‌آموزان و مردم تبریز از سرهنگ زنگنه قهرمان رضائیه سپاسگزاری کردند و احساسات پرشوری ابراز داشتند. دیروز در مقابل شهرداری کتابهای ترکی را مردم سوزاندند”.(روزنامه اطلاعات، تاریخ ١٣٢۵، ٩، ٢٧) 

“امروز ساعت ١١ و نیم قبل از ظهر از طرف دانش‌آموزان و دانشجویان شهر تبریز در میدان مقابل شهرداری جشنی با حضور عده‌ بسیاری از اهالی شهر و مخبرین مطبوعات پایتخت و افسران ارتش و مامورین دولت برپا گردیده و قبلا در وسط میدان آتش بزرگی افروخته بودند و مقدار زیادی کتب کلاسیکی ترکی را که فرقه ننگین دمکرات چاپ کرده و به زور می‌خواستند بکودکان تدریس نمایند در میان کف زدن و هورای حضار و فریادهای “زنده باد اعلیحضرت شاهنشاه محبوب ما” و “پاینده باد جناب اشرف قوام السلطنه” و “محو باد دشمنان آزربایجان” و “نابود باد خائنین ایران”، تمام کتابها را در آتش ریختند و سپس عکسهای سران خیانتکار و مزدور فرقه ننگین دموکراتهای قلابی را آتش زدند. آنگاه چند نفر از مخبرین جرائد نطقهائی ایراد و از جمله آقای احمد شارق اشعاری خواندند و جشن دانشجویان تبریز ساعت یک بعد از ظهر در میان احساسات اهالی پایان یافت” (روزنامه آتش، تارخ چهارشنبه ٢٧ آذر ١٣٢۵)

 

در اکتبر سال جاری میلادی، شورای همکاری کشورهای تُرک، که به منظور هماهنگی ادغام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنها ایجاد شده، ده ساله شد. در این مدت، شورای تُرک زبان موفق شده موفقیت‌های چشمگیری کسب کند، و ترکیه نفوذ خود را در کشورهای تُرک زبان که در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی سابق بودند، افزایش داده است.

کتاب ترکی خراسان و قواعد آن منتشر شد

| پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۰۰ ق.ظ | ۳ نظر

نام کتاب : ترکی خراسان و قواعد آن

نویسنده : اسماعیل سالاریان
ناشر : اختر -تبریز
سال نشر : 1398 
مشخصات : ۲۹۰ صفحه وزیری شومیز
قیمت 50000 تومان

این کتاب دستور زبان ترکی در ایران با تاکید بر گویش ترکی خراسان بزرگ، از جمله کتاب هایی است که در راستای یادگیری، بروز و آشنا کردن ترکان و علاقمندان به زبان ترکی و دستور آن است.
در بخش های ابتدایی کتاب، به معرفی موجز تاریخچه زبان ترکی، پیشینه ترکان خراسان همراه با تقسیم بندی ساختاری زبان های ترکی، قواعد نگارش زبان ترکی و قوانین آوایی و فرآیندهای تغییر و ناهمگونی در کلمات ترکی مورد بررسی قرار گرفته است. 
در بخش های میانی کتاب، ترکی خراسانی و لهجه‌های آن، و اینکه از دیدگاه علم زبان شناسی، ترکی بالاخص گویش خراسانی جزو کدام گروه از زبانهاست و این گروه از زبان ها چه ویژگی‌های کلی دارند، با تاکید بر روی ماهیّت خود زبان ترکی در ایران و با تمرکز پدیدۀ زبان ترکی خراسان را به عنوان بخشی از هستی ترکان خراسان، آن گونه که هست با روش‌های علمی زبان شناسی، طرح، توصیف، تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
بخش های انتهایی کتاب، دستور و گرامر زبان ترکی را بنا به جهت گستردگی و پیچیدگیِ موضوع مورد مطالعۀ آن، آنرا، به بخش ها جداگانه ای به همراه معنا شناسی عناصر زبانی در ساخت‌های دستوری جمله‌های زبان ترکی رده بندی آن‌ها بر حسب مقولات دستوری که شامل (فعل، زمان؛ اسم، قید، صفت، ضمیر، ادات و رقم و ...) تنظیم شده است.
در بخش نحو، به ساخت جملات و الگوها و قواعد توالی و ترکیب واژه ها در ساختار جمله ها چنان پرداخته شده است تا برای همگان قابل فهم و مفید باشد.
جهت خرید پستی این کتاب و دیگر کتاب های ترکی خراسان علاوه بر ادمین های تلگرام و اینستاگرام به شماره ۰۹۱۵۹۷۶۶۰۶۶ پیامک بزنید تا کتاب ها بوسیله پست ارسال شوند.

منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی، علیرغم محاط بودن در خشکی، به دلیل منابع انرژی دریای خزر و رشد روز افزون تقاضای گاز، و همچنین مشارکت در طرح چینی "یک کمربند- یک جاده" موجب جلب توجه کشورهای خلیج فارس برای سرمایه‌گذاری در این منطقه شده است.

به گزارش تسنیم، طی حدود سه دهه از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، برخی از کشورهای پسا شوروی رونق گرفته، برخی دیگر هیچگونه رونقی نداشته‌اند. عوامل ژئوپلیتیکی و اقتصاد کلان بر فرایندهای شکل گیری دولت سازی و توسعه اقتصادی تأثیر داشته، اما در بعضی موارد جغرافیا و منابع طبیعی نقش جدی‌تری ایفا کرده‌اند.

نقش جمهوری آذربایجان در امنیت انرژی اروپا

| سه شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۲۶ ب.ظ | ۰ نظر

با توجه به ذخایر نفت و گاز و استخراج آنها در دریای خزر، استراتژی انرژی جمهوری آذربایجان برای حفظ و بهبود وضعیت انرژی خود، به ویژه در بخش گاز منجر به راه اندازی پروژه‌های جدید در معادن موجود شده است.

به گزارش آذربایجان پرس به نقل از تسنیم، افزایش تقاضا در اتحادیه اروپا به گاز طبیعی و ضرورت تنوع بخشی به منابع گازی خود، آذربایجان را بر آن داشته تا در راستای روابط با سایر کشورها، توامندی‌های انرژی خود را بیشتر توسعه دهد. باکو همچنین در زمینه استخراج منابع انرژی در کشورهایی مانند یونان و ترکیه سرمایه گذاری می‌کند. تاکید جمهوری آذربایجان بیشتر روی صنعت گاز است، زیرا منابع هیدروکربن هم برای امنیت خود این کشور و هم برای امنیت اتحادیه اروپا ضروری است.

چهارده سال از آن کلاس گذشت. گویا همین دیروز بود که گفتند: کلاس «آموزش زبان و ادبیات ترکی» در دانشگاه صنعتی اصفهان تشکیل می‌شود. سطح کلاس، مقدماتی بود امّا مقام مدرّس آن بسیار بالا بود. مگر امکان دارد استادی به بزرگی پروفسور صدیق با آن نام و آوازه با بیش از صد جلد کتاب برای آموزش الفبای زبان ترکی هر هفته از تهران راهی اصفهان شود.

چهارده سال از آن کلاس گذشت. گویا همین دیروز بود که گفتند: کلاس «آموزش زبان و ادبیات ترکی» در دانشگاه صنعتی اصفهان تشکیل می‌شود. سطح کلاس، مقدماتی بود امّا مقام مدرّس آن بسیار بالا بود. مگر امکان دارد استادی به بزرگی پروفسور صدیق با آن نام و آوازه با بیش از صد جلد کتاب برای آموزش الفبای زبان ترکی هر هفته از تهران راهی اصفهان شود؟ بین دانشجوها بحث بود: «استاد فقط برای جلسه‌ی اول و جهت راه اندازی کلاس می‌آیند؟ نه! ایشان خودشان اعلام کردند که یک ترم کامل می‌آیند. تازه! معاون دانشگاه، مدارک استاد را جهت پرداخت حق التدریس خواسته است ولی استاد گفته‌اند: بابت تدریس زبان ترکی حق التدریس نمی‌گیرم.

مگر ممکن است استادی به آن عظمت و با آن سن و سال هر هفته 500 کیلومتر راه بیایند که ابتدایی‌ترین گرامر را به ما تدریس کنند؟ به جای این کار می‌توانند در سطح دکترا تدریس کنند ...» .

خلاصه دانشجوها با استقبال فوق العاده‌ای به جلسه‌ی اول آمدند. هیچ کدام از کلاس‌ها ظرفیت آن تعداد از دانشجوها را نداشت. لاجرم کلاس را در تالار برگزار کردیم. استاد با آن شور و حالی که در جلسه‌ی اول داشتند تا آخر ترم آمدند و دست ما را گرفتند و پا به پا بردند، تا شیوه‌ی راه رفتن آموختند.

دانشگا‌ه‌های تبریز، تهران، شهید رجایی، علم و صنعت، شهید بهشتی، ارومیه، زنجان، سمنان و ... نیز به برکت وجود این استاد خستگی‌ناپذیر، جنب و جوش فوق العاده‌ای به خود گرفت و لذت اجرای اصل 15 قانون اساسی مبنی بر آموزش زبان مادری را چشیدیم.

آنچه ما در آن یک ترم از استاد فرا گرفتیم، گذشته از آن که‌ آموزش زبان و ادبیات ترکی باشد، آموزش نظم و انضباط بود، آموزش تعهد به دیگران بود، آموزش عشق و علاقه به زبان مادری بود، آموزش عشق به وطن بود، آموزش هنر ایجاد ارتباط معنوی و عاطفی بین گوینده و شنونده بود، آموزشِ این بود که جوانی انسان به دلی شاداب است نه موی سیاه، آموزشِ این‌که چون عشق حرم باشد سهل است بیابان‌ها و ... .

آن یک درس تأثیر بسیار زیادی روی دانشجوها گذاشت. آنجا بود که فهمیدیم چرا در کشور‌های پیشرفته، اساتید با سابقه و باسواد را برای علوم پایه اختصاص می‌دهند. برای این که معمار خشت اول را باید محکم و استوار بنهد تا بتواند استوار و سربلند تا ثریا برود. آنجا بود که فهمیدیم: در اوج باسوادی می‌توان به زبان عوام سخن گفت.

بسیاری از آن دانشجوها بعداً نویسندگان زبده و مؤلفان خبره‌ای شدند. از دل آن کلاس با پروژ‌ه‌های تحقیقی و تحلیلی تعریف شده، چندین کتاب به چاپ رسید و نشریه‌ی دانشجویی «دان اولدوزو» منتشر شد. تعدادی از دانشجویان آن روز، مدرسان، محققان و نویسندگان امروزند.

به هر روی، در کنار انتشار بیش از صد جلد کتاب، نزدیک به ده نشریه، بیش از هزار مقاله و ده‌ها کنفرانس و سمینار داخلی و خارجی، باید تربیت بیش از هزار دانشجو در زمینه‌ی زبان مادری ترکی را به کلکسیون افتخارات ایشان بیافزاییم.

سجایای اخلاقی و روح بلند استاد در چهل سال تلاش علمی و ادبی ایشان آن‌چنان زیاد بوده است که ده‌ها کتاب و صدها مقاله در باب ایشان منتشر شده است که به جرأت می‌توان گفت: هیچ استاد دانشگاهی این‌چنین دل و عقل دانشجویان خود را مجذوب نکرده است.

تنوع میدان‌های کاری دکتر صدیق

دکتر صدیق تنها یک استاد ادبیات یا یک معلم تدریس کننده نیستند. تألیفات ایشان از دوران جوانی به چاپ می‌رسد، با راه اندازی نشریات مختلف، ترک زبانان را از مسایل روز آگاه می‌کنند و توانمندی این زبان در بیان مطالب سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیره را نشان می‌دهند، بعد از سی سال تدریس زبان و ادبیات فارسی در مدارس و دانشگا‌ه‌های کشور، ظاهراً بازنشسته می‌شوند. امّا گویا جوانی استاد تازه شروع می‌شود. استاد بعد از بازنشستگی نهضت عظیم «آموزش زبان ترکی» را در دانشگا‌ه‌های کشور راه‌اندازی می‌کنند و در عرض چند سال بیش از هزار دانشجوی آگاه به الفبای زبان مادری تربیت می‌کنند. مقالات هفتگی ایشان در نشریات منطقه و کشور، مردم را با مشاهیر آذربایجانی و ادبیات ترکی آشنا می‌کند. تحقیقات ایشان در سمینارها و کنفرانس‌‌های داخلی و خارجی مطرح می‌شود.

تسلط شگرف استاد به زبان‌های ترکی ایرانی، ترکی استانبولی، ترکی کشورهای آسیای میانه، ترکی باستان، عربی، فارسی، انگلیسی و روسی و توانایی عالی در قرائت خطوط کهن ترکی و فارسی منجر به بازخوانی نسخ خطی کهن و سنگ نبشته‌های دیرین می‌شود. آشنایی نزدیک با اساتید ادبیات و شاعران معاصر، باعث تکوین ادبیات این عصر توسط ایشان می‌شود. تسلط ایشان به انواع قالب‌های شعری ترکی و فارسی منجر به خلق دواوین مختلف شعری می‌شود. چاپ بیش از یک میلیون نسخه از کتاب‌های شیعه‌شناسی در جمهوری‌‌های تازه استقلال یافته باعث معرفی شیعه به آن‌ها می‌شود. چاپ بیش از صد جلد از کتاب‌های ایشان، زبان ترکی آذربایجانی را در ایران به قله خود می‌رساند و ... .

آثار استاد از زوایای دیگر

(شعر، ادبیات، موسیقی، دین، تاریخ، دیرینه خوانی)

تاکنون چندین بار آثار پروفسور دکتر صدیق از زوایای مختلف بررسی شده است و نیازی به تکرار آن‌ها و معرفی آثارشان نیست اما از زاویه‌ای دیگر می‌توان به صورت موضوعی، آثار استاد را بررسی کرد. غالباً استاد در دور‌ه‌های مختلف زندگی خود، در یک زمینه به فعالیت اصلی پرداخته‌اند و دیگر فعالیت‌های ایشان به صورت فرعی بوده است. لذا موضوع و زمان دو مقوله‌ای است که در بررسی آثار ایشان بدان پی می‌بریم و در ادامه بدان‌ها خواهیم پرداخت:

دکتر صدیق و ترجمه

ترجمه‌های استاد غالباً در دو محدوده‌ی زمانی بوده است: تعدادی از ترجمه‌ها پیش از وقوع انقلاب اسلامی بوده است و تعدادی دیگر پس از استقلال جمهوری‌‌های شوروی.

ترجمه‌های پیش از انقلاب اسلامی از سال 1350 تا 1358 ادبی و سیاسی بوده است. ترجمه‌ی کتاب‌هایی مانند: «پیرامون پیدایش انسان» اثر کرمیاتسکی یا «انقلاب بورژوازی» در انگلستان اثر یفیموف نیز به نوعی به ادبیات و تاریخ آذربایجان مرتبط بوده است اما ترجمه‌ی کتاب‌هایی مانند «نظامی شاعر بزرگ آذربایجان» اثر برتلس، «گفتار‌هایی پیرامون مسایل زبانشناسی ایران» از زبانشناسان آذربایجان، «مسایل ادبیات دیرین ایران»، «مسایل ادبیات نوین ایران»، «مقالات ایرانشناسی» اثر پژوهندگان شوروی سابق نیز در تکمیل منابع ضعیف زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی بوده است. استاد با احساس کمبود منابع تحقیقی در زمینه‌ی زبان و ادبیات ترکی در طول این سال‌ها به ترجمه‌ی منابع متقن خارجی همّت می‌گمارند.

قسمت دوم، ترجمه‌های استاد در سال‌های 71 و 72 با هدف معرفی شیعه به ترک‌زبانان جمهوری‌‌های ترک زبان صورت می‌گیرد و کتاب‌های «شناخت معصومین» (ع) در 14 جلد، «خداشناسی»، «توحیدشناسی»، «چهل حدیث» در باب شرب خمر، «معادشناسی»، «احکام اسلام»، «چهل حدیث» در 14 جلد و «عدالت الهی» منتشر می‌شود.

دکتر صدیق و شعر

به جز اشعاری مانند «کیچیک شعرلر» در سال 1357، به ندرت ایشان اقدام به جمع آوری اشعار خود در طول چند سال کرده‌اند. کتاب‌های شعری استاد غالباً موضوعی و اتفاقی بوده و در مدت زمان بسیار اندک سروده شده است. با رفتن به اردبیل، «اردبیل لوحه‌لری» تنظیم می‌شود و با رفتن به زنجان و تبریز و باکو، به ترتیب «زنگان لوحه‌لری»، «تبریز یوللاریندا» و «باکی لوحه‌لری» سروده می‌شود.

به خاطر مدیریت کنگره‌ی «میرزاجهانگیرخان قشقایی» و زندگی چند روزه در میان قشقائیان، «قشقایی لوحه‌لری» خلق می‌شود. در رثای دوست دوران نوجوانی خود، «صمد بهرنگی» سه روز گوشه‌نشین شده و «صمد بهرنگی منظومه‌سی» از دل او به زبان می‌آید. هنگام تحقیق پیرامون مشروطیت، «شیخ محمد خیابانی حماسه‌سی» را می‌سرایند.

ملاحظه می‌شود که اشعار استاد بالبداهه، موضوعی و برگرفته از وقایع جاری زندگی ایشان است و غالباً در مدتی کوتاه، هنگام رویارویی با حوادث و وقایع خاص سروده شده‌اند. اشعار ایشان دارای مضامینی عالی و بلند، همراه با تعمقی علمی است. برای نمونه در کتاب کوچک شعر «زنگان لوحه‌لری»، نه تنها شاعر بلکه خواننده نیز باید دارای مطالعات عمیق تاریخی و ادبی باشد تا بتواند مضامین بلند شعری ایشان را متوجه شود. کمتر شعری از دکتر صدیق وجود دارد که بدون محتوای علمی و صرفاً عاشقانه و عاطفی باشد. 

دکتر صدیق و بازخوانی نسخه‌های خطی

دهه‌ی اخیر در زندگی پروفسور صدیق و خدمات علمی و ادبی ایشان به ادبیات ترکی و متعاقب آن به ادبیات جهانی باعث شده است که به اذعان ترکی‌دانان و ترکی‌مدانان، ایشان علمی‌ترین و پرکارترین چهره‌ی ادبی معروف باشند که توانایی کسب نخستین جایزه‌ی نوبل علمی توسط یک ایرانی را دارند. قطعاً بازخوانی و احیای تنها یکی از کتاب‌های ایشان مانند «دیوان لغات الترک» از جانب یک شخصیت علمی کافی‌ است تا نام ایشان در تاریخ ادبیات جاودانه بماند ولی گستردگی کارهای علمی ایشان بسیار فراتر از کتاب مذکور است. به عنوان نمونه، کتاب «قارا مجموعه‌»ی شیخ صفی الدین اردبیلی از غربت 800 ساله‌ی اعصار به قربت دست‌های عالمان و جویندگان رسید و به جهانیان معرفی شد؛ «گلشن راز» ترکی پس از 600 سال کشف و بازخوانی شد؛ دیوان‌های شاعران بزرگ به صورت کامل بازخوانی و با مقدمه‌ای کامل، عالمانه و مبسوط به جهان معرفی شد؛ «محاکمةاللغتین» امیرعلیشیر نوایی پس از 600 سال منتشر شد؛ «یوسف و زلیخا»ی فردوسی که برخلاف شاهنامه، از معنویت و اتحاد و دوستی صحبت کرده است، پس از هزار سال بازخوانی و احیا شد؛ سنگ نبشته‌های اورخون چین با کهن‌ترین الفبای بشری بازخوانی و مطالب آن به فارسی و ترکی توضیح داده شد و با نام «سه سنگیاد باستانی» انتشار یافت؛ برای نخستین بار اشعار ترکی مولوی توسط کتاب «سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه» معرفی گردید و ... .

منتظر می‌مانیم تا ببینیم در سال‌های آتی کدام یک از شاهکارهای ترکی به جهانیان معرفی خواهد شد.

دکتر صدیق و احیای دواوین کهن

دکتر صدیق در طول شش سال گذشته، دواوین بزرگ شاعران نامدار ترکی زبان را به صورت علمی و آکادمیک احیا کرد. از آن نظر می‌توان بازخوانی‌‌های ایشان را علمی و آکادمیک نام نهاد که اولاً تمام دیوان را بازخوانی کرده و کار نیمه تمام ارائه نکرده‌اند، مقدمه‌های مبسوط درباره‌ی هر دیوان و شاعر آن نوشته‌اند که قطعاً هر کدام از آن مقدمه‌های گسترده، با یک رساله‌ی دکترا برابری می‌کنند به نحوی که خواننده با مراجعه به آن مقدمه، در باب آن موضوع از پراکندگی فکری و سردرگمی به نگرش و جمعیت خاطر می‌رسد. نمایه‌‌های تحقیقاتی ایشان در انتهای کتاب‌ها مانند: کشف الابیات، فهرست نام افراد و اماکن، استخراج آیات و روایات و مهم‌تر از همه، توضیح و شرح کلمات و جملات دشوار، کار‌هایی علمی و تحقیقاتی است که ارزش علمی آثار ایشان را نشان می‌دهد.

بازخوانی دیوان‌های ترکی «فضولی»، «نباتی»، «سیدعظیم شیروانی»، «نسیمی»، «غریبی»، «گلشن راز ترکی شیخ الوان» یا «نصاب اعتماد تبریزی» و دیوان‌های فارسی «فضولی»، «نباتی» یا «یوسف و زلیخا»ی فردوسی از آن جمله‌اند.

بی‌تردید با انتشار این دیوان‌ها، بالندگی و بلوغ ادبیات در ایران عیان می‌شود.

دکتر صدیق و نشریات

دکتر صدیق در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با دردی که از فشارهای حکومت نژادپرست و ملی‌گرای سلطنتی دیده بود، دست به انتشار نشریات مختلفی زدند تا ضمن آگاه ساختن مردم از مطالب روز، از نعمت آزادی بیان و نوشتن به زبان مادری سخن گویند.

دکتر صدیق در این راستا نشریاتی مانند: «انقلاب یولوندا»، «آزادلیق»، «یولداش»، «یئنی یول» و «بولتن» را منتشر کردند و به مدت 14 سال، نشریه چهار صفحه‌ای سهند متعلق به روزنامه‌ی اطلاعات را به صورت هفتگی چاپ کردند که متأسفانه با غرض ورزی و حسادت یکی از نمایندگان ظاهراً فرهنگی شهر تبریز، تحت مدیریت آن نماینده رفت و پس از انتشار چند شماره تعطیل شد.

آثار

در اینجا مجالی است تا عناوین بیش از صد جلد از کتاب‌های دکتر حسین محمدزاده صدیق را به شکل الفبایی نام ببریم:

آتا! ای ظلم گؤرموش مکتبین بایراقداری، آثاری از شعرای آذربایجان (فارسی)، آذربایجانین شهید عالیملری،  اردبیل لوحه‌لری (شعر)، آرزی و قمبر (فارسی)، از پیدایی انسان تا رسایی فئودالیسم در آذربایجان، از انزلی تا تهران، اسلام احکامی، آشنایی با رسالات موسیقی، افضل الدین خاقانی شیروانی، آل محمد (ص) تاریخینده تشریح و محاکمه، امثال لقمان، انقلاب بورژوازی در انگلستان، اوچغون داخما (شعر)، اوچونجو امام، حضرت حسین (ع)، ایچگی و ایچگی ایچمک حاققیندا قیرخ حدیث، ایلاهی عدالت، باکی لوحه‌لری (شعر)، برگزیده دیوان کبیر (شمس تبریزی)، برگزیده متون نظم و نثر ترکی، به­سروده‌‌های زرتشت، بیر بؤلوک دورنا (شعر)، بیرینجی امام، حضرت علی (ع)، پنج نمایشنامه، پیرامون پیدایش انسان، پیغمبر تانیما، تبریز یوللاریندا (شعر)، توحیده چاغری، چهار تیاتر و رساله‌ی اخلاقیه، چیل مایدان، حضرت پیغمبر (ص) دن قیرخ حدیث، حضرت جعفر صادق (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت حسن عسکری (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت علی النقی(ع) دن قیرخ حدیث، حضرت فاطمه زهرا (س) دن قیرخ حدیث، حضرت محمد تقی (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت مهدی (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت موسی کاظم (ع) دن قیرخ حدیث، خرس قولدورباسان (نمایشنامه)، خلاصه‌ی قانون کار ، در شناخت هنر و زیبایی، دنیای قصه‌ی بچه‌ها، دوقلو‌های ترک (داستان)، دیوان لغات الترک، دیدی از نوآوری ‌های حبیب ساهر، دیوان اشعار ترکی نباتی، دیوان اشعار ترکی بایرک قوشچو اوغلو، دیوان اشعار ترکی حکیم ملامحمد هیدجی، دیوان اشعار ترکی سید عظیم شیروانی، دیوان اشعار ترکی سید عمادالدین نسیمی، دیوان اشعار ترکی ظفر اردبیلی، دیوان اشعار ترکی غریبی و تذکره‌ی مجالس شعرای روم، دیوان اشعار ترکی فضولی، دیوان اشعار ترکی مسیحی، دیوان اشعار ترکی ملا پناه واقف، دیوان اشعار فارسی عشقی، دیوان اشعار فارسی فضولی، دیوان اشعار فارسی نباتی، رند و زاهد فضولی، زندگی و اندیشه‌ی نظامی،  زندگی و خلاقیت قوسی تبریزی و میرزا شفیع واضح، زنگان لوحه‌لری (شعر)، سایالار، سنگلاخ، سه سنگیاد باستانی، سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه، سیری در رساله‌‌های موسیقایی، شرح غزل‌‌های صائب تبریزی، شیخ محمد خیابانی منظومه‌سی (شعر)، صمد بهرنگی منظومه‌سی (شعر)، عاشیقلار، قارا مجموعه، قاشقایی لوحه‌لری (شعر)، قاعده زبان ترکی عبدالعلی خلخالی، قصه‌‌های کچل، قصه‌‌های روباه، قواعد زبان ترکی طبیب آشتیانی، قوپوزنوازان دلسوخته‌ی آذربایجان، قیسا سؤزلر، کیچیک شعرلر، کیمیاگر (نمایشنامه)، گزیده‌ی متون نظم و نثر ترکی،گفتار‌هایی پیرامون مسایل زبانشناسی ایران، گلشن راز شبستری به روایت شیخ الوان ولی، گوللر آچاجاق (شعر)،گونشلی وطن یادداشتلاری، الله تانیما، لیلی و مجنون ملا محمد فضولی، متون ادبی هنر، مجموعه (شعر)، محاکمةاللغتین،مسایل ادبیات دیرین ایران، مسایل ادبیات نوین ایران، مطلع الاعتقاد فی معرفة المبدأ و المعاد، معاد تانیما، مقالات تربیت،مقالات فلسفی میرزا فتحعلی آخوندزاده، ملاعبدالله زنوزی و زنوزیه مکتبی، موسیو ژوردان (نمایشنامه)، نسیمی (درام تاریخی در سه پرده)، نصاب اعتماد، نظامی شاعر بزرگ آذربایجان، نمایشنامه‌‌های میرزا آقا تبریزی، هامی اوچون اخلاق، هامی اوچون اسلام، واقف شاعر زیبایی و حقیقت، یادمان‌‌های ترکی باستان، یورد غزللری (شعر)، یوسف و زلیخای فردوسی .

شناخت دکتر صدیق

دکتر حسین محمدزاده صدیق در 15 تیرماه 1324 در محله‌ی باستانی سرخاب تبریز واقع در دامنه‌‌های کوه «عینالی» دیده به جهان گشودند. پدرشان نوه‌ی آقا میرعلی سرخابی صاحب کتاب «ربیع الشّریعه» و پیشنماز مسجد آقا میرعلی و مادر ایشان، دختر عباسقلی خان با اصلیت اردبیلی و از رزمندگان خوشنام نهضت مشروطه و قیام شیخ محمد خیابانی بود که در گیر و دار مشروطه به تبریز کوچیده و در محله‌ی سرخاب ساکن شده بود. مادر پرهیزگار ایشان، نام حسین را به او برگزید تا یاد آور روشنگری‌‌های امام حسین (ع) باشد. در کودکی او را به مسجد جامع تبریز فرستادند و در آنجا نزد «آقا میرزا غلامحسین هریسی»، «آقا میرزا عمران» و مرحوم «وقایعی مشکات تبریزی» به تعلیم قرآن، فلسفه اسلام، فقه، احکام و اصول دین مشغول شد. پس از آن، ایشان را به مکتب خانه فرستادند. حسین که 8 یا 9 سال داشت به خاطر استعداد و تیزهوشی، در مسجد و گاهی در منزل آنچه را آموخته بود به افراد بی‌سواد محله تعلیم می‌داد و توانست تعداد زیادی از آنان را باسواد کند.

در سال 1331 پدرش به عنوان مسؤول پست و تلگراف به روستای خمارلو در مرز شوروی اعزام شد. حسین، فرزند ارشد خانواده کلاس اول ابتدایی را در روستای خداآفرین گذراند. پس از آن مجددا به تبریز بازگشتند و در مدارس خیام و حکمت به ادامه تحصیل مشغول شدند. یکی از وقایع تلخ دوران کودکی استاد درگذشت پدربزرگ مادری بود. مؤانست با عباسقلی خان - پدربزرگ مادری- در دوران‌کودکی در شکل‌‌گیری بلندنظری‌و آرمان‌‌جویی‌شان تأثیر بسزایی داشت.

در سال 1337 تحصیلات ابتدایی را به پایان رسانیده و در رشته‌ی علوم ادبی در دبیرستان مشغول به تحصیل شدند. استعداد فراوان و عشق‌شان به ادبیات تا حدی بود که در دبیرستان او را «شاعر» خطاب می‌کردند. یکی از نوآوری‌‌های ایشان این بود که نکات کلیدی و مهم دروس دبیرستان از جمله ریاضی، فیزیک و دروس طبیعی را –برای سهولت در یادگیری - به صورت شعر درآورده بودند. ذوق سرشار ایشان باعث شد تا در همان سنین نوجوانی برای خود کتابخانه‌ای بسازند و به هر کدام از کتاب‌ها مهر زده و شماره‌ی ثبت مخصوص بدهند.

از جمله‌ی نکات بارز دوران نوجوانی استاد، آشنایی، مطالعه و تلاش وافر ایشان از اوخر دوره‌ی راهنمایی برای یادگیری الفبای اوستایی و خواندن متون مربوط به آن است. این مهارت باعث شد که استاد دروس دبیرستان خود را به زبان ترکی و به الفبای اوستایی بنویسند، و این در حالی بود که همکلاسی‌ها سعی می‌کردند از این خطوط غریب سر در بیاورند.

پس از طی دوران تحصیل در دانشسرا، مشغول به تدریس در روستا‌های آذربایجان از جمله «هریس» شده و در همان حال به تحصیل در رشته‌ی ادبیات دانشگاه تبریز همت گماشتند. ایشان در کلاس‌‌های درس، خواندن و نوشتن را به شاگردانشان به زبان آذربایجانی آموزش می‌دادند. این کار در رژیم پهلوی دردسر‌های فراوانی را برایشان به همراه آورد ولی همچنان پایمردی کردند.

و اما نخستین مقاله‌ی ایشان «فرشته میترا و عید مهرگان» بود. در همین زمان‌ها افرادی چون صمد بهرنگی، علیرضا اوختای، بهروز دهقانی، بهروز دولت آبادی و مفتون امینی با استاد مجالست داشتند که حاصل این نشست‌ها نشر مجله‌ی «آدینه» بود. این نشریه که به زبان ترکی نوشته می‌شد، اولین تلاش جدی آنان در دوران خفقان شاهنشاهی جهت گسترش و احیاء‌ زبان مادری بود. مقالات این جوانان صاحب اندیشه، پس از آن در نشریات دیگر سراسر کشور از جمله: خوشه، امید ایران، وحید، ارمغان، راهنمای کتاب و . . . انتشار یافت. ایشان مقاله‌ی «داستان‌‌های دده قورقود» را در همین زمان نوشته و در مجله وحید چاپ کردند.

در اثر همین حرکت‌ها مردم با گنجینه‌‌های علم و ادب خطه‌ی آذربایجان هر چه بیشتر آشنایی حاصل کردند. گنجینه‌‌هایی که در زیر گرد و غبار خودکامگی ستمشاهی پنهان شده بود. در سال 1347 مجله «هنر و اجتماع» را در تبریز به دو زبان ترکی و فارسی منتشر ساختند که پس از چاپ هفتمین شماره، توسط ساواک دستگیر و به زندان روانه شدند. پس از مدتی از زندان آزاد گردیدند، لیکن مسئولان آن زمان، مدرک لیسانس‌‌شان را تا سال 1350 نگه داشتند و ندادند. دو سال قبل از این تاریخ (1348) توسط دانشگاه استانبول برای تحصیل در دوره‌ی دکتری پذیرفته شدند ولی دولت وقت، ایشان را ممنوع الخروج کردند.

در سال‌‌هایی که در دبیرستان‌‌های اردبیل تدریس می‌کردند با همکاری دانش آموزان به گردآوری فولکلور و ادبیات شفاهی آذربایجان همت گماشته و سعی کردند در جلسات خصوصی به دانش آموزان، خواندن و نوشتن به زبان مادری را بیاموزند. به همین دلیل ساواک در شهر اردبیل استاد را احضار کرده و 41 روز تحت آزار و بازجویی قرار دادند. اما نتوانستند تهمت خود را دال بر وابستگی به احزاب اثبات کنند. لاجرم ایشان را فقط به جرم اقدام علیه‌امنیت کشور به دادگاه نظامی کشاندند و ایشان را به شش ماه زندان و پنج سال تعلیق از خدمات دولتی محکوم کردند. پایمردی و استواری‌شان باعث شد که در زندان هم به آموزش زبان ترکی مشغول شوند و به این خاطر مدتی را نیز در انفرادی محبوس گردیدند. استاد در همین ایام، سه دفتر شعر با عنوان «قالادان قالایا»، «هانی بس یولداشین اؤردک» و «ساواش نغمه‌لری» سرودند که آن دفترچه‌ها را به هم‌بندان خویش سپردند لیکن آن همبندان حق امانت را به جا نیاورده و تا کنون آن دفترچه‌ها را به ایشان تحویل نداده‌اند.

پس از آن که از زندان آزاد شدند، ایشان را مجبور به ترک تبریز کردند. لاجرم به تهران آمدند تا به کاری مشغول شوند. در این زمان در انتشارات امیرکبیر به عنوان ویراستار و به صورت تدریس غیر رسمی در هنرستان به کار پرداختند. بعد از گذشت مدتی در صدا و سیما مشغول به کار شدند. اما پس از نه ماه، از طرف ساواک رد صلاحیت گردیدند. از سال 1351 تا 1357 وارد دوره‌ی تازه‌ی انتشار کتاب‌‌های خود شدند. استاد در این سال‌ها در اولین کتابشان تحت عنوان «واقف، شاعر زیبایی و حقیقت» به بررسی کوتاه در زمینه‌ی تاریخ ادبیات ترکی می‌پردازند. از جمله‌ دیگر کتاب‌ها می‌توان «قصه‌‌های روباه در ادبیات شفاهی آذربایجان»، «داستان‌‌های کچل در ادبیات شفاهی آذربایجان»، «نمایشنامه‌‌های میرزا آقا تبریزی»، «منظومه‌ی آرزی و قمبر»، «تاریخ آذربایجان»، «فلسفه تکاملی»، «انقلاب بورژوازی در انگلستان» و . . . را نام برد. ایشان در همین سال‌ها کتاب «عاشیقلار» را چاپ کردند که نخستین تحقیق در این زمینه بود.

در همین ایام در دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدند و همچنین از طرف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان مترجم دعوت به کار ‌شدند. در آنجا کتاب‌‌های زیادی از جمله «دوقلو‌های ترک»، «چیل مایدان»، «قارا آت» و «دوقلو‌‌های ایرانی» را برای کودکان آماده‌ی چاپ کردند. در سال 1357 «جمعیت فرهنگ آذربایجان» را تأسیس کرده و نشریه‌ی «یولداش» و «آزادلیق» را منتشر ساختند. و سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی جهت تحصیل در مقطع دکتری در دانشگاه استانبول، عازم کشور ترکیه شدند. و در سال 1362 در رشته‌ی زبانشناسی تطبیقی ترکی، فارسی و عربی با پایان‌نامه‌ای تحت عنوان «اخلاق و رساله‌ی اخلاقیه‌ی میرزا آقا تبریزی» فارغ التحصیل شدند و علیرغم دعوت بعضی از کشور‌های همسایه جهت تدریس در دانشگاه‌‌هایشان - به خاطر همان روحیه‌ی حرکتِ پیوسته و آهسته- مجدداً به کشور ایران بازگشتند. استاد، خود چکیده‌ی پایان‌نامه‌ی خویش را در آن سال‌ها چنین نگاشته‌ است:

«موضوع اصلى تز دکتراى اینجانب تقدیم متن «رساله‌ى اخلاقیه» اثر میرزا آقا تبریزى و تحلیل آن است از این رو تز در چهار بخش تدوین شده است: بخش اول پس از مقدمه بیبلیوگرافى و اختصارات، ناظر به گزارش زندگى میرزا‌آقاست. بخش دوم شرح آثار او، بخش سوم تحلیل رساله‌ی اخلاقیه و بخش چهارم متن فارسى اثر مذکور را شامل می‌باشد. در بخش اول کوشش بر این بوده است که خلاصه‌اى از شرح زندگى میرزا آقا تبریزى‌ تنظیم شود. از آنجا که در این زمینه با قلّت منابع روبرو هستیم به دو طریق دست یازیدیم :

اول آنکه بیش از همه به خود رساله‌ی اخلاقیه و دیگر آثار او توجه کردیم، همچنین درباره‌ی پدر میرزا آقا اطلاعاتى در برخى منابع نظیر: «مجمع ‌الفصحا»، «گنج شایگان» و «ریحانة‌الادب» به دست آوردیم، دوم اینکه به شرح زندگى شاعران معاصر میرزا آقا پرداختیم و از راه مقایسه‌ی آنان با صاحب رساله‌ی اخلاقیه اطلاعات مفید و مهمى اخذ کردیم. به طور مثال در جایى از این بخش به مقایسه‌ی زندگى‌ و افکار میرزا آقا با فراماسونر معروف، میرزا ملکم خان- که بیشتر آثار وى به میرزا ملکم خان نسبت داده شده است- پرداختیم و انتساب آن‌ها را به میرزا آقا به اثبات رساندیم. از جمله دلایلى که در این زمینه آوردیم این است که: اولاً میرزا آقا تبریزى در نامه‌اى که به تاریخ 1388 ﻫ . ق به میرزا فتحعلى آخوندزاده نوشته است، خود را معرفى مى‌کند و مى‌گوید که تاکنون او را ندیده است. در حالی‌که مى‌دانیم میرزا ملکم خان هشت سال قبل از این تاریخ (1863) در استامبول با آخوندزاده ملاقات کرده است و در تفلیس مهمان او شده بود. دوم اینکه میرزا آقا در آثار خود همه جا اصطلاحاتى نظیر «دین مبین ما»، «مذهب ما» و «میهن ما» به کار مى‌برد و ما مى‌دانیم که ملکم خان صاحب چنین روحیه‌اى نیست و این اصطلاحات را با کلماتى نظیر مسلمانان، اهل اسلام، ایرانیان، عجم‌ها و غیره عوض مى‌کرده است. و نیز مى‌دانیم که ملکم خان از اسلام و مسلمانان بیزار بود و اسرار حکومت‌هاى ملل مسلمان را به غربیان مى‌فروخت. در حالی که میرزا آقا در این آثار چندین جا سعادت ملل مسلمان و نجات آن‌ها را از اسارت روس و انگلیس آرزو مى‌کند.

در این زندگى‌نامه‌ى تطبیقى، مناسبت میرزا آقا با اشخاصى نظیر میرزا یوسف خان مستشارالیه و میرزا عبدالرحیم بخارزاده تبریزى، ملک‌المتکلمین و میرزا آقا‌خان کرمانى باز نموده مى‌شود. در بخش دوم تز، آثار میرزا آقا تبریزى به بحث گذاشته مى‌شود و در این بخش پس از بحث مختصرى پیرامون پیدایش نثر نوین فارسى در قرن گذشته خلاصه‌اى از هر یک از پنج نمایشنامه‌ی میرزا آقا تبریزى و تحلیلى از آن‌ها به دست داده مى‌شود. و نیز روزنامه‌هاى «استقلال»، «ناله‌ی ملت» و «حشرات الارض» معرفى مى‌شود. در بخش سوم تز، به تحلیل رساله‌ی اخلاقیه مى‌پردازیم. از آنجایی که اثر به علم اخلاق مربوط مى‌شود، پس از بحث کوتاهى پیرامون اخلاق و موضوع و اقسام آن، ترجیحاً پیرامون علم اخلاق و جاى آن در یونان باستان و شرح نسبتاً مبسوطى از علم اخلاق در اسلام تحت عنوان «اخلاق در ادبیات اسلامى» و نشان دادن اشکال اخلاق اسلامى به آیات شریفه‌اى نظیر: «اَفَحَسِبْتُم اِنَّما خَلَقْناکُم عَبَثا»،[1] «و ما خَلَقْتُ الجِنَّ و الاِنْسَ اِلاّ لِیعْبُدون»،[2]«اَیحْسَبُ الاِنْسانُ اَن یتْرَکَ سُدى»،[3] «وَ ما خَلَقْنَا السَّماء وَ الاَرضَ و ما بَینَهُما لاعِبینَ»[4] از کتاب «اخلاق» ترجمه‌ی حنین بن اسحاق و «تفسیر» شرح فارابى و ابن مسکویه و کندى سخن به میان مى‌آید و سپس از امّهات کتب اخلاق که به فارسى نوشته شده است، گفتگو مى‌شود و پس از دادن خلاصه، کلیه‌ی چهارده فصل و مقدمه و مؤخره‌ی رساله‌ی اخلاقیه‌ی اثر مورد بحث، تحت عناوینى نظیر: مقاصد تربیتى در رساله‌ی اخلاقیه، موضوعات دینى و فلسفى و جبریه و اختیاریه، مناسبت با متون دینى اسلامى، توجه به آیات و احادیث و غیره تحلیل مى‌شود.

بخش چهارم تز، متن رساله‌ی اخلاقیه را شامل است که براى نخستین بار از روى نسخه‌اى به خط خود مؤلف -که در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران محفوظ است- به جهان علم شناسانده مى‌شود. در انجام متن فهارس اسماء اشخاص، امکنه، کتب، قبایل،‌ السنه و غیره آورده مى‌شود. شیوه‌ی کار براى تهیه‌ی متن علمى آن در صفحه‌ی 184 از تز تشریح شده است.»

در دوران پس از انقلاب اسلامی مجدداً دعوت به کار شدند و به تدریس - هم در تربیت معلم و هم در دانشگاه‌ها- اشتغال ورزیدند. در طی این سال‌ها همچنان به تحقیق، ترجمه، تألیف و تدوین کتب مختلف همّت گماشتند. در سال 1359 نشریه‌ی «انقلاب یولوندا»، و در سال 1362 نشریه‌ی «یئنی یول» را راه اندازی کردند. در سال 1364 در کنار تدریس، به عنوان مترجم رسمی قوه‌ی قضائیه مشغول به کار شدند. و درسال 1369 «هفته‌نامه‌ی سهند» (ضمیمه‌ی روزنامه اطلاعات) را به زبان ترکی، به تنهایی به مدت پانزده سال برای چاپ آماده ‌کردند. در این اثناء برای تدریس زبان و ادبیات ترکی و فارسی در سراسر ایران از هیچ کوششی فروگذار نکردند. از آن جمله تدریس در دانشگاه‌ شهر‌های: تبریز، ارومیه، اردبیل، تکاب، همدان، اصفهان، قزوین، زنجان،‌ سمنان و شیراز را می‌توان نام برد. تا آن که در سال 1373 ایشان را بازنشسته کردند ولی استاد دمی از پای ننشست.

هم اکنون استاد –این غوّاص دریای معنی- با کوله‌باری از تجربه‌ی علمی و روحیه‌ای وارسته‌ از تمنّیات مادی به سفتن دُرر و گهر ادبیات ایران زمین مشغول هستند.

زندگی استاد در یک نگاه

تحصیلات:

1. دیپلم دانشسرای مقدماتی. سال اخذ دیپلم: 1342، محل: دانشسرای مقدماتی تبریز.

2. دیپلم کامل. رشته: ادبی. سال اخذ مدرک: 1343.

3. لیسانس: زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز. سال ورود: 1344. سال اخذ مدرک: 1348.

4. فوق لیسانس: زبانشناسی کهن ترکی در دانشگاه استانبول. سال ورود: 1358. سال اخذ مدرک: 1360.

5. دکتری (PH.D) زبان و ادبیات تطبیقی فارسی، ترکی و عربی در دانشگاه استانبول. سال ورود: 1360. سال اخذ مدرک: 1362.

سوابق شغلی:

معلم و مدیر دبستان: از سال 1342 تا 1348.

دبیر دبیرستان‌‌های آذربایجان شرقی از سال 1348 تا 1350.

دبیر دبیرستان‌‌های تهران از سال 1350 تا 1357.

ویراستار بخش بین المللی انتشارات امیر کبیر از سال 1351 تا 1357.

مدرس تمام وقت مراکز تربیت معلم تهران از سال 1362 تا 1373.

بازنشسته از تربیت معلم در سال 1373.

مترجم رسمی قوه قضائیه از سال 1364 تا کنون.

مسؤول بخش بین الملل انتشارات بعثت و نظارت بر نشر 300 عنوان کتاب به زبان‌‌های کشور‌های همسایه و آسیای میانه از سال 1369 تا 1373.

مسؤول انتشار هفته‌نامه‌ی سهند وابسته به روزنامه‌ی اطلاعات برای جمهوری‌‌های قفقاز از سال 1368 تا 1381.

استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.

استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان.

استاد دانشگاه سوره.

استاد دانشگاه تهران (دانشکده ابوریحان پاکدشت).

استاد دانشگاه‌‌های تهران، صنعتی شریف، شهید بهشتی، صنعتی اصفهان و غیره (تدریس زبان و ادبیات ترکی آذری و استانبولی).

سخنرانی‌ها:

1. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی نظامی گنجوی تبریز 1370.

2. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی خواجو در کرمان، 1373.

3. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی حافظ در شیراز، 1371.

4. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی ابن سکّیت در اهواز، 1374.

5. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی سبک آذربایجانی در ارومیه.

6. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی حکیم میرزا جهانگیر خان قشقایی در اصفهان، 1377.

7. سخنرانی در کنگره‌ی کتیبه و متون در شیراز، 1382.

8. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی تۆرکولوژی در استانبول، 1982.

9. سخنرانی در هفتمین کنگره‌ی جهانی نویسندگان آذربایجان در باکو 1981.

10. سخنرانی در کنگره‌ی زبان و ادبیات ترکی در دانشگاه غازی آنکارا، 2004.

 

فعالیت‌های مطبوعاتی استاد آن گونه که از خودشان شنیده‌ا‌یم از سال 1338- هنگامی که در دوره‌ی اول دبیرستان (معادل دوره‌ی راهنمایی امروزی) تحصیل می‌کردند- شروع شد. ایشان در دبیرستان لقمان تبریز تحصیل می‌کردند. بعدها ساختمان این دبیرستان تخریب شد و امروزه ساختمان فرمانداری در آن قرار دارد. در سال‌های تحصیل در آنجا روزنامه‌ی دیواری ماهانه به اسم « اخگر » را انتشار می‌دادند.

اولین مقاله‌ی ایشان تحت عنوان «میترا و جشن مهرگان» در سال 1344 در یکی از شماره‌های فصلنامه‌ی اداره‌ی کل فرهنگ آذربایجان شرقی انتشار یافت. و اولین نشریه‌ای که به صورت مستقل، اداره و منتشر کردند «هفته نامه‌ی هنر و اجتماع» بود که از هفتمین شماره‌ در آذرماه 1347 توقیف شد.

بعد از آن، فعالیت‌های  مطبوعاتی دیگری را در پیش گرفتند که از آن جمله می‌توان موارد زیر را نام برد:

1.       «ادبیات در عصر نوین»‌ با استفاده از امتیاز روزنامه‌ی عصر نوین در تبریز.

2.       «شعر و ادب آذری» با استفاده از امتیاز «مجله‌ی امید ایران» در تهران.

3.       «یولداش».

4.       روزنامه‌ی «آزادلیق».

5.       ماهنامه‌ی «انقلاب یولوندا».

6.       فصلنامه‌ی «یئنی یول».

7.       «بولتن»

8.       هفته‌نامه‌ی «سهند» ضمیمه‌ی روزنامه‌ی اطلاعات.

 

 

 [1]مومنون/ 115.

 [2]زاریات/ 56.

 [3]قیامت/ 36.

[4] انبیاء/ 16.

منبع خبر : مهندس محمد صادق نائینی

ربط دادن حمایت از زبان مادری به جداسری و تجزیه طلبی خبط بزرگی است که نشان از ناآشنایی آنها هم نسبت به آینده زبان و جایگاه آن در قدرت فرهنگی و هم نسبت به منافع و امنیت ملی دارد. تجارب فراوانی در جهان وجود دارد که اثبات می‌کنند نظریه آنها صادق نیست.

 

حقوق بین‌الملل، «زبان مادری» را «حق» می‌داند محروم‌کردن انسان‌ها را از این «حقِ نخستین»، جرم تلقی می‌کند. امروزه حقوق‌دانان حتی کمی فراتر رفته‌اند و ایذاء زبانی یک گروه زبانی را، ژنوساید زبانی و اتنوژنوساید می‌خوانند. برای تبیین دقیق‌تر متون حقوق بین‌الملل درباره زبان مادری به گفتگو با دکتر اسعد اردلان، استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی نشسته‌ایم. او در این گفتگو ضمن تبیین حق زبان مادری در حقوق بین‌الملل از ضرر جبران‌ناپذیر سیاست‌های یکسان‌سازانه زبانی، به امنیت ملی و منافع کشور سخن می‌گوید و با تاکید بر ضرورت اجرایی‌کردن تدریس زبان مادری در مدارس از عدم نیاز به مصوبه حقوقی مجلس در این باره سخن می‌گوید: «قانون اساسی در این باره روشن است و نیازی طرح و بررسی آن در مجلس و مثلا تایید دوباره یا رد آن نیست. هیچ قانونی به اندازه قانون اساسی اعتبار ندارد. مساله از نظر حقوقی کاملا مشخص است. تنها زحمتی که دولت باید متحمل شود، تدوین آیین‌نامه اجرایی و آغاز به تدارک امکانات برای آموزش زبان مادری در مدارس است.»

***

«زبان مادری» در حقوق بین الملل چه بار حقوقی دارد؟ کنوانسیون های بین المللی چه نگاهی به مقوله زبان دارند؟ آیا اساسا زبان مادری، در آیینه این متون یک حق است؟ یا یک مقوله فرهنگی و غیرحق‌مدار؟

بار حقوقی زبان مادری در حقوق بین‌الملل متکی بر تعهدات دولت‌ها در مقابل مراعات اصولی است که به‌عنوان حقوق مدنی و سیاسی و هم چنین حقوق فرهنگی و اجتماعی افراد به‌طور کلی و اتباع بطور خاص شناخته‌اند و همچنین توافقات غیرالزام‌آوری است که به‌صورت عرف درآمده و متکی بر بیانیه‌ها و قطعنامه‌های سازمان‌های بین‌المللی است.

از جمله اسناد بین‌المللی که زبان مادری را به عنوان حق به رسمیت شناخته‌اند میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب 16 دسامبر 1966 مجمع عمومی سازمان ملل متحد است که در اصل 27 مقرر داشته است: «در کشورهایی که اقلیت های نژادی، مذهبی و یا زبانی وجود دارند، افرادی را که متعلق به این اقلیت‌ها هستند، نباید از حق تشکیل اجتماعات با اعضای گروه خود و نیز بهره‌مندی از فرهنگ و ابراز و انجام فرایض دینی و یا کاربرد زبان خودشان محروم نمود.»

ماده 30 کنوانسیون حقوق کودک نیز تصریح می‌نماید: «در کشورهایی که اقلیت‌های قومی و مذهبی و یا اشخاص بومی زندگی می‌کنند، کودکی که متعلق به این اقلیت‌ها است باید به همراه سایر اعضای گروهش از حق برخورداری از فرهنگ و تعلیم و انجام اعمال مذهبی خود و استفاده از زبان خویش برخوردار باشند.»

با عنایت به مقدمه این کنوانسیون‌ها و تایید دولت ها به اینکه این تعهد بخشی از تعهدات آن‌ها نسبت به جامعه جهانی است که در منشور، تحت عنوان حق ذاتی و کرامت انسان بیان شده، می‌توان زبان مادری را در آیینه این متون یک حق دانست و نه فقط یک امتیاز فرهنگی که به افراد متکلم به زبان مادری داده شده است.

در متونی نیز که به شکل بیانیه یا اعلامیه صادر شده و مورد حمایت اکثریتی بوده که به آن رای داده‌اند گرچه جنبه الزام در تعهدات دولت‌ها ضعیف است اما نباید فراموش کرد که برخی از حقوق از جمله حقوق فرهنگی و بویژه آنجا که مربوط به اقلیت‌ها است در چارچوب الزامات حقوق بشری به‌صورت «قاعده آمره» درآمده و تخلف از آن جنبه کیفری بین‌المللی یافته است. مثلا امروزه این برداشت حقوقی که نقض حقوق فرهنگی را در شمار تخلفات مربوط به ژنوساید به حساب می آورد از حمایت زیادی برخوردار شده است.

برخی از کنشگران حق زبان مادری، از «نسل کشی زبانی» سخن می‌گویند؟ ژنوساید زبانی به لحاظ حقوقی، چه وقت اتفاق می‌افتد؟ در چه صورتی می‌تواند گفت، نسل کشی‌زبانی رخ داده است؟

من بر این باورم که بند 5 ماده 2 کنوانسیون منع ژنوساید و مجازات آن که «انتقال اجباری کودکان یک گروه به گروه دیگر» را از مفاهیم ژنوساید تلقی می‌نماید، تاکید بر تعهد کشورها در حفظ حقوق فرهنگی دارد و نه فقط سلامت جسمانی آنان. بر این باور، تغییر اجباری کودکان که با هدف دستکاری و تغییر تدریجی در فرهنگ و زبان آن‌ها از طریق قرار دادن‌شان در محیط تربیتی متفاوت با محیط اصلی آنان صورت می‌گیرد، در شمار نسل‌زدایی قلمداد شده است. امروزه در کنار واژه «ژنوساید» واژه «اتنو ساید» هم وارد ادبیات سیاسی و حقوقی شده و زبان نیز به عنوان جزِ لاینفک حقوق فرهنگی اقلیت‌ها چنانچه در شرایطی برای تغییر قرارداده شود، مشمول تخلفات اتنو ساید خواهد بود.

برخی تضییع، محرومیت و تحقیر حقوق زبانی را جنایت علیه بشریت می‌دانند. شما چه می‌گویید؟ آیا می توان برا اساس اسناد بین المللی، از جناب علیه بشریت در حوزه زبان مادری سخن گفت؟

اعمالی که می‌توان بر آن‌ها جنایت علیه بشریت اطلاق کرد بسیار گسترده است و عموما اعمالی است که در شرایط جنگی یا وضعیت فوق العاده‌ای که تشابه با وضعیت جنگی دارند رخ می‌دهد. اما در اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی بندی هست که در شرایط صلح هم امکان‌پذیر است و می‌توان دامنه آن‌ را به نقض حقوق انسانی و اساسی یک گروه تسری داد. بر مبنای تعریف اساسنامه دیوان، تعقیب و آزار مداوم که از مصادیق جنایت علیه بشریت توصیف شده، شامل «محروم کردن عمدی و شدید از حقوق اساسی بر خلاف حقوق بین‌الملل به دلیل هویت آن گروه یا مجموعه» بدون اشاره به وضعیتی خاص می‌گردد. اگر نظر تدوین‌کنندگان اساسنامه چنین بوده باشد، تضییع حق استفاده از زبان مادری می‌تواند یک جنایت بشری علیه گویشگران به زبان های مادری تلقی گردد.

اسناد بین‌المللی در حوزه زبان مادری، چقدر ضمانت اجرایی دارند؟ آیا سازمان ملل و نهادهای متبوع ‌وانند کشورهای چندزبانه را ملزم به تحقق حقوق زبانی اتنیک‌های مختلف بکنند؟

همان‌طور که در پاسخ پرسش نخست گفتم میثاق‌ها و قواعد آمره و تعهدات عام‌الشمول دارای ضمانت اجرایی بین‌المللی هستند. تصویب تعهدات مندرج در معاهدات و میثاق‌ها از سوی قوای مقننه کشورهای عضو برای آن‌ها الزام حقوق داخلی هم ایجاد خواهد کرد. می‌توان در این صورت سازوکارهای حقوق ملی را بهترین ضمانت اجرایی قلمداد کرد چرا که نقض آن‌ها قابل پیگرد در دادگاه‌های داخلی می‌باشد. بنا براین الزام هم از طریق تصویب معاهدات ایجاد می‌شود و هم به‌خاطر حفظ نزاکت بین‌المللی. سازمان یونسکو نه از طریق اجبار بلکه با مساعدت کشورهای عضو، همکاری‌هایی در جهت حفظ و ترویج زبان‌های مادری صورت داده است. جلب موافقت کشورها به این نوع از همکاری، اجرای تعهد توسط اعضا به شمار می‌رود که شاید بتوان آن را نوعی الزام تلقی کرد.

به‌طور مشخص، چه کسانی حقوق زبان مادری را تضییع می‌کنند؟ از منظر حقوقی، جلوگیری از آموزش زبان مادری توسط اقوام مسلط در کشورهای مختلف، چقدر مجرمانه است؟ آیا امکان پیگرد حقوقی وجود دارد؟

تضییع زبا ن مادری اگر متعلق به اقلیت‌ها باشد معمولا توسط برنامه‌ریزی برای تسلط یک زبان فراگیرتر به عنوان زبان رسمی صورت می‌گیرد. میزان تضییع هم به شکل و نحوه اجرای برنامه منوط است. معمولا کشورها برای یکپارچگی در مکاتبات اداری و رسمی و ادبیات ملی زبانی را به عنوان زبان رسمی که برای اقلیت‌های زبانی جنبه زبان میانجی دارد قرار می‌دهند ولی در کنار آن به طرق مختلف فرصت‌هایی را برای فعالیت و بقای زبان‌های غیر رسمی فراهم می‌آورند. اگر چنین نکنند و محدودیت‌های آموزش فراهم کنند، تضییع زبان مادری را مرتکب شده‌اند. نوع فجیع چنین نقض حقوقی که اگر اقلیت‌ها مقاومت پنهان نکرده بودند، به فاجعه‌ای فرهنگی منجر می‌گشت؛ سیاست‌های آموزشی در اتحاد شوروی بود که تمامی گویشگران به زبان‌های غیر روسی می‌بایست سخن گفتن و بخصوص نوشتن به آن زبان را فراموش کنند.

میزان مجرمانه بودن در زمان صلح به قوانین جاری ملی مربوط است که تا چه میزان به این مساله توجه کند و ترویج یا تحدید آن را در قوانین خود قرار دهد. اما در زمان جنگ می‌توان این نقض هم به فهرست سایر موارد جنایات علیه افراد و اقوام و اقلیت ها اضافه شود. پیگرد حقوقی بستگی به جایگاه قانونی این موضوع در قوانین ملی و تعهدات بین المللی دولت‌ها دارد.

سیاست یکسان‌سازی زبانی، به عنوان یک رفتار ضدحقوق بشری، چگونه زبان‌های مادری ملت‌ها را نابود می‌کند؟ در کشور ما در دوران پهلوی شاهد چنین سیاستی بوده‌ایم. این سیاست چرا و چگونه باید نقد و نفی شود؟

سیاست‌های یکسان‌سازی معمولا معلول استیلای ناسیونالیزم فرهنگی هستند که هیچ حقوقی را برای غیر از فرهنگ خود مشروع نمی‌دانند. همان‌طور که در پاسخ پرسش‌های قبلی گفتم این سیاست می‌تواند از طریق برنامه‌های آموزشی اعمال شود. نقد و نفی آن به دو صورت پنهان از طریق مقاومت در برابر سیاست یکسان‌سازی و به روش آشکار با استفاده از سازوکارهای قانونی از طریق انتشار داستان، ترجمه، روزنامه‌های محلی‌، مراسم‌های فرهنگی و آموزش‌های خصوصی میسر است.

امروزه در دنیا، افزون بر متون حقوقی متعدد درباره حقوق اقلیت‌ها، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، مصوب و مورد امضای کشورهای جهان قرار گرفته است. چگونه می‌توان اعلامیه جهانی حقوق زبانی را در همه دنیا بخصوص کشورهایی که دارای تنوع زبانی گسترده هستند، پیاده و اجرا کرد؟

مراعات اعلامیه‌ها و مصوبات غیر‌الزام آور برای دولت‌ها جنبه نزاکتی دارد. سازمان‌های فرهنگی بین‌المللی و منطقه‌ای و سازمان‌های غیردولتی بویژه آن‌ها که در حوزه حقوق بشر و فعالیت‌های فرهنگی کار می‌کنند باید احترام به کثرت‌گرایی فرهنگی را ترویج نمایند، تحمل وجود زبان‌های دیگر و ناگزیر بودن تنوع فرهنگی را توصیه نمایند و به افزایش تعاملات فرهنگی و زبانی کمک کنند. نقش بسیار مهم فرهنگستان‌های زبان را نباید نادیده گرفت. آن‌ها باید به جای ترس از بقای زبان‌های بومی و مادری از این زبان‌ها، به‌عنوان سرچشمه‌هایی برای تقویت و افزایش زمان ملی بهره‌برداری کنند.

برخی‌ها، آموزش زبان مادری و پیگیری تحقق این حق را با مخاطرات امنیت ملی و مرزی، پیوند می‌دهند، آیا واقعا آموزش به زبان مادری، توسط گروه‌های قومی در درون یک کشور، امنیت کشورها را به خطر می‌اندازد؟

ربط دادن حمایت از زبان مادری به جداسری و تجزیه طلبی خبط بزرگی است که نشان از ناآشنایی آنها هم نسبت به آینده زبان و جایگاه آن در قدرت فرهنگی و هم نسبت به منافع و امنیت ملی دارد. تجارب فراوانی در جهان وجود دارد که اثبات می‌کنند نظریه آنها صادق نیست. این که استثناها را قاعده بگیریم از شگفتی‌های منطق گفت‌و‌گو است. طرفداران نظریه وابستگی تحقق حق زبان مادری به مخاطرات امنیتی باید بیشتر در این مورد تحقیق کنند که در یابند تجزیه های دهه 90 در اروپای خاوری و شوروی که مبنای ارزیابی آنان است، ناشی از تمایل به اعطای این حقوق نبود بلکه واکنش دهه‌ها فشار سیاسی و برنامه‌ریزی برای نادیده‌گرفتن این حق و سایر حقوق سیاسی، اجتماعی اقتصادی و فرهنگی اقلیت‌ها بود.

برخی آموزش زبان مادری را «توطئه» و «مقوله‌ای وارداتی از غرب» می‌دانند. این سخن چه بنیاد منطقی دارد؟ آیا زبان مادری چگونه می‌تواند با توهم تجزیه پیوند یابد؟

آموزش زبان مادری بیش از آن که مقوله‌ای وارداتی باشد یک نیاز ملی است و بیشتر مسئله کشورهای غیر غربی است. شما هیچ کشوری را در غرب پیدا نمی‌کنید که به اندازه کشورهای غیرغربی از تکثر فرهنگی برخوردار باشند. در هندوستان 1650 زبان مادری وجود دارد و در بسیاری کشورهای دیگر تعدد زبان ها و گویش ها از ده زبان و صدزبان فراتر رفته است. اگر تنوع زبانی امنیت را به خطر می‌انداخت می‌بایست به اندازه 5700 زبان مادری کنونی در جهان به همان مقدار کشور می‌داشتیم. اگر هم یک مقوله غربی بود و خطرناک برای امنیت ملی، چرا موجب تجزیه در کشورهای غربی نشده است؟

برخی اعتقاد دارند، روز جهانی زبان مادری اساسا ربطی به کشور ما ندارد. با توجه به تنوع زبانی موجود در ایران، این ادعا چرا نادرست است؟ البته در برابر این دیدگاه، نظرات جدی برای پاسداشت این روز جهانی وجود دارد. برای مثال، پارسال یکی از نماینده‌های مجلس پیشنهاد کرده بود روز جهانی زبان مادری در تقویم کشورمان درج شود. نظر شما در این باره چیست؟

به نظر می‌رسد همین برخی‌ها‌ی مورد اشاره شما، غیر از این که آشنایی با زبان و سیاست و امنیت ندارند، با واقعیت‌های ایران هم ناآشنا هستند. از نظر من، هر روزِ ایران باید روز احترام به زبان مادری باشد. یادمان نرود که زبان‌های رسمی کشورها و از جمله ایران خود یکی از زبان‌های مادری هستند و صرفا از طریق آموزش و واردات از خارج تحمیل نشده‌اند بلکه اغلب، متعلق به اکثریت گویشگران در یک کشور هستند.

امروزه در دنیا، رشته حقوق زبانی، به عنوان شاخه‌ای از نسل اول و دوم حقوق بشر شناخته شده و به مثابه یک علم، تدریس و تحقیق می‌شود. بنیادهای حقوقی آموزش زبان مادری در حقوق بین‌الملل و حقوق بشر کدامند؟ آیا به نظر شما، با توجه به تنوع گسترده زبانی در ایران، نیازی نیست که در دانشکده‌های حقوق، رشته‌ای بنام زبان مادری تدریس شود؟

امروزه، مباحث مربوط به حقوق بشر به اندازه‌ زیادی گسترش یافته‌اند که در اکثر دانشکده‌های حقوق، رشته‌های متنوعی تدریس و تحقیق می‌شوند. در کشور ما نیز در کنار بقیه شاخه‌های حقوق، حقوق زبانی هم می‌تواند به‌‌عنوان یکی از مباحث حقوق بشر، تدریس و پژوهش شود.

سویه‌های قانونی آموزش زبان مادری در قوانین موضوعه ایران چگونه تبیین می‌شود؟ چرا از اصل 15 و 19 قانون اساسی تفسیر حداقلی و گاه متضاد با متن قانون ارائه می‌شود؟

این دو اصل نتیجه مذاکرات گسترده مجلس موسسان قانون اساسی است. آنان اشراف کامل بر این داشتند که ملت ایران از فرهنگ و زبان واحدی برخوردار نیست. از این رو، یک قانون اساسی فراگیر و منصفانه باید به همه جنبه‌های حقوق اقلیت ها بپردازد. تفسیر حداقلی نتیجة تنگ‌نظری و نوعی انحصارگرایی است که متاسفانه دامنه‌اش به حوزه فرهنگی هم رسیده است.

مساله تدریس زبان مادری در مدارس بلاخره چگونه باید اجرایی شود؟ آیا نیاز به مصوبه مجلس دارد؟ یا نظام آموزشی کشور می‌تواند به‌صورت جداگانه به امر آموزش زبان مادری در مدارس اقدام کند و نیازی به مجوز مجلس ندارد؟

قانون اساسی در این باره روشن است و نیازی طرح و بررسی آن در مجلس و مثلا تایید دوباره یا رد آن نیست. هیچ قانونی به اندازه قانون اساسی اعتبار ندارد. مساله از نظر حقوقی کاملا مشخص است. تنها زحمتی که دولت باید متحمل شود، تدوین آیین‌نامه اجرایی و آغاز به تدارک امکانات برای آموزش زبان مادری در مدارس است.

دریا اورس، سفیر ترکیه در ایران، در گفت‌وگو با ایبنا، با اشاره به حضور ترکیه در سی‌و‌سومین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران به‌عنوان مهمان ویژه، بر حضور پررنگ‌ناشران خصوصی و نویسندگان معروف این کشور در این رویداد خبر داد.

دریا اورس، سفیر ترکیه در ایران که امروز؛ چهارشنبه 29 آبان‌ماه میهمان ویژه آئین رونمایی از ترجمه ترکی 14 کتاب ایرانی در خانه کتاب برگزار شد، از بخش‌های مختلف موسسه خانه کتاب، خبرگزاری ایبنا و دبیر‌خانه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران بازدید کرد.
 
حضور در نمایشگاه کتاب تهران به‌عنوان میهمان ویژه
وی در حاشیه این بازدید، با محسن جوادی، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیکنام حسینی‌پور ملاقات کرد و به توضیح برخی از برنامه‌های فرهنگی این کشور در راستای توسعه تعامل با نشر ایران پرداخت.

 

سفیر ترکیه به حضور ترکیه در ‌سی‌و‌سومین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران به‌عنوان مهمان ویژه اشاره و بیان کرد: تلاش می‌کنیم در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، ناشران خصوصی ترکیه حضور پرر‌نگ‌‌تری داشته باشند.
  
اورس با اشاره به گستردگی فعالیت ناشران خصوصی در ترکیه ادامه داد: بازتاب انتشار آثار ادبیات معاصر در ترکیه بسیار با اهمیت است؛ علاوه‌براین به نظر می‌‌رسد کتاب‌های ترکیه نیز در بازار ایران جایگاه قابل‌توجهی پیدا کرده‌اند.
 
جوادی نیز در این ملاقات با اشاره راه‌حل‌های رعایت حق مولف خارجی در ایران در شرایط فعلی که در ایران به کپی‌رایت جهانی نپیوسته است، بیان کرد: از دو مسیر برای حفظ حقوق ناشران و مولفان خارجی در ایران اقدام شده است. نخست مسیر منطقه‌ای و در تعامل کشورها با یکدیگر و دیگر اینکه بسیاری از ناشران ایرانی به‌طور خود‌جوش در قرار‌داد‌ها همکاری حقوق مولفان خارجی را در نظر دارند.

 

 سفیر ترکیه در ایران همچنین در مصاحبه مطبوعاتی با ایبنا، درباره ابعاد حضور ترکیه در نمایشگاه کتاب تهران به‌عنوان میهمان ویژه، گفت: نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران یکی از بزرگترین رویداد‌های فرهنگی دنیا شناخته می‌شود و حضور در این رویداد به‌عنوان ویژه برای ترکیه، رویداد بسیار مهمی است.
 
اورس ادامه داد: رایزنی فرهنگی ترکیه باید از همین امروز که کمتر از 6 ماه به برگزاری سی‌و‌دومین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران زمان باقی مانده است، برای حضور در این نمایشگاه برنامه‌ریزی کند.

وی افزود: همچنین باید ناشران و فعالان فرهنگی ترکیه به‌‌ویژه ناشران خصوصی را برای حضور در این رویداد تشویق کنیم.   
 
سفیر کشور ترکیه اضافه کرد: درنظر داریم که در این رویداد، ناشران و نویسندگان مشهور ترکیه را برای آشنایی با فضای نشر ایران و تبادل تجربیات به ایران بیاوریم.
 
به گفته اورس، نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران فرصت قابل‌توجهی برای دیپلماسی فرهنگی است.