نگاهی کوتاه به روند تکامل ادبیات ترکمن ترجمه و گردآورنده: رحیم کاکایی
زبان ترکمنی بعنوان زبان قبایل اوغوز منطقه دریای آرال که در سدههای هشتم تا نوزدهم میلادی سکنی گزیده بودند بوجود آمد.این زبان در فرایند تکاملی خود برخی ویژگیهای گروه زبان «قبچاق» را پیدا کرد، یعنی به زبان ترکی ترکیه و ازبکی نزدیک شد. علاوه براین زبان ترکمنی بطور سنتی حاوی شمار قابل توجهی واژههای فارسی و عربی بود که در دوران شوروی به جایگزین کردن آنها با کلمات و اصطلاحات ترکمنی آغاز کردند، اما پس از اعلام استقلال ترکمنستاناین فرایند متوقف شد.
امروزه پنچ میلیون نفر به زبان ترکمنی در جمهوری ترکمنستان جایی که زبان دولتی آن است صحبت میکنند. ترکمنهایایران در کنارههای شرقی دریای خزر و بخشهایی از خراسان حدود دو میلیون نفر و در افغانستان بر اساس تایید حکومت حامد کرزای نفوس ترکمنها بیشتر از ۲ تا ۳ میلیون نفر و در عراق بنا به مدعیان ترکمن عراق جمعیت ترکمن را بین دو و نیم تا سه میلیون برآورد میکنند، یعنی ۹ درصد جمعیت کشور عراق و بقیه ترکمنها در ازبکستان، ترکیه، تاجیکستان، قزاقستان و ناحیه استاورپول روسیه بسر میبرند.
زبان ترکمنی حدود ۳۰ گویش و لهجه دارد که متناسب با اقوام مختلف ترکمن است. در انطباق با دوره سدههای پانزده و شانزده میتوان تنها از عناصر ترکمنی در ادبیات به زبان چغتایی سخن بمیان آورد و نفوذ و تاثیر زبان چغتایی دیرتر بصورت قابل توجهی باقی ماند.
نخستین تجربه استفاده از زبان ترکمنی در ادبیات به سدههای پانزده و شانزده میلادی باز میگردد. کهن ترین آثار ادبیات ترکمنی اثر مذهبی و اخلاقی «رونق الااسلام» (سده۱۴۶۴ میلادی)«خدرقلی وفایی» از ترکمنهای خراسان بوده و بصورت شعر نوشته شده، اشعار«بایرام خان»(سده ۱۶میلادی) وهمچنین«تبارشناسی ترکمنها»(سده ۱۷میلادی) اثر ابولغازی خان است. تحلیل زبان و محتوای داستانهای بدون نام مولف در نوشتههای سده نوزده میلادی «اصلی – کِرِم»، «غریب و شاه صنم»، «کِراوغلی»، «حویرلقه و همراه»، «ملیکه دلارام»، «ابراهیم ادهم»، «زینالعرب»، «بابا روشن» و بقیه ثبت شدهاند نشان میدهند که آنها در سدههای بین پانزده و هفده بوجود آمدهاند و براساس به اصطلاح «سوژههای دوره گردها» ساخته شدهاند، که در سرتاسر شرق شناخته شده هستند. دراین آثار پیروزی عشق، شجاعت و دلاوری قهرمانانی که بر موانع غلبه میکنند و علیه نیروهای شری که توسط موجودات تخیلی و افسانهای مانند دیوها، جنها، پریان و غیره تجسم شدهاند، مبارزه میکنند، ستوده شدهاند.
در داستانهای «حویرلقه و همراه»، «صایادلی همراه»، «کِر اوغلی»، « شاه صنم و غریب » موجودات تخیلی برعکس به قهرمانان در حل مشکلات دشوار کمک میکنند. در داستانهای «بابا روشن»، «ملیکه دلارام» و بقیه سخن درباره مبارزه نمایندگان اسلام – علی و یارانش- علیه «کفار» است. ویژگی شکل ادبیاین رمانها- تناوب نثرها و قطعات شعر آن است.
در فرهنگ فولکلور شفاهی و عامیانه بجامانده از ترکمنها- افسانهها، ترانهها، لطایف، ضربالمثلها ، چیستانها و غیره- همزمان قهرمانانی با اصالت نجیب از مردم عادی و ساده سر بر میآورند مانند «آلدارکؤسه»، «کلجه»، «دالیجه»، «دختران آقلامی»، «قارا آتلی قیز»(دختری با اسب سیاه) و بقیه.این قهرمانان در شرایط دشوار در اثر سخت کوشی، چابکی، زرنگی و شجاعت خود پیروز بیرون میآیند.
چهره و شکل جداییناپذیر روند ادبیات در ترکمنها همواره یک شاعر ملی مردمی- بدیهه گو- شاعری که اغلب سواد نداشته است بوده. تا سدههای ۱۸-۱۹ شکوفایی شعرهای ترکمنی به ظهور شاعرانی مانند «آزادی»، «اندلیب- نورمحمد غریب»، «مختومقلی»، «شیدایی»، «ذلیلی» و «غایبی» مربوط میشود. شاعر «دولت مامد آزادی»( وفات بین ۱۷۷۴-۱۷۴۲میلادی) که به رساله مذهبی- اخلاقی خود بنام «وعظ آزادی» معروف است بصورت اشعار جداگانه و داستانهای کوتاه سروده شده و همچنین منظومه «جابر انصار» و اشعارغزلی مربوط به او است. به شاعر «عندلیب- نورمحمد غریب» که در همان زمان زندگی میکرد، آثار غزلی و داستانهای «یوسف و ذلیخا»،«لیلی و مجنون»، «سعد و وقاص»تعلق دارند. زبان شعرهای «آزادی» و « عندلیب نورمحمد غریب» از زبان عامیانه دور است و بر قواعد اشعار دربار شرقی متمرکز هستند. چهره شاعر دانش آموخته و فیلسوف «مختومقلی فراعی»(۱۷۸۰-۱۷۳۱میلادی)، فرزند شاعر«آزادی» که برای ادبیات ترکمن تحول و نقطه عطفی از لحاظ گسترش مضمون آثار ادبی بود، به زبان ملی و کل ملت روی آوری. در اشعار او که بیش از ۳۰۰ شعر از آنها حفظ شده میتوان به ذکر تقریبا همه کشورها، علوم، منابع ادبی شناخته شده در دوران او برخورد کرد.
او ضمن ابراز خلاقیت خود در جهت تلاش برای اتحاد ترکمنها، پا از حد مرزهای قبیلهای و قومیبیرون میگذارد. شاعر بطور گسترده از زبان مردمیاستفاده کرد و بسیاری از سطور شاعرانه او به ضرب المثلهای ملی تبدیل شدند. افشاء جسورانه تناقضات دوران، صداقت عمیق، اهمیت والای هنری اشعار مختومقلی فراغی از آثار او الگویی ساخت که بهترین نمایندگان ادبیات ترکمن از آن پیروی کردند.
در اواخر سده هیجده در کنار بقاء تاثیر و نفوذ زبان چغتایی نزدیکی زبان نوشتاری با زبان گفتار شروع میشود. کارخلاقانه شاعران اواخر سده هیجده و آغاز سده نوزده توسط کسانی چون «شیدایی» شاعر ترکمن(دارای داستان تخیلی «گل و صنوبر» و اشعار غزلی است) و «غایبی»(مجموعهای از ۴۰۰ شعر) ارائه شدند. داستانویس «قربانعالی معروفی» نویسنده داستان قهرمانانه «یوسف و احمد» و داستان عشقی «سیف الملک» است. آغاز سده نوزدهم با ظهور شمار قابل توجهی از شاعران و نثر نویسان به زبان ترکمنی برجسته میشود. پیش از چیزاین ظهور «شابنده» است که مولف اشعار غزلی و داستانهای تخیلی و داستانهای «گل و بلبل» «شاه بهرام»،«خوجای بردی خان»،« نجم اوغلان»، که مدح کننده شجاعت، از خود گذشتگی، قهرمان گرایی در مبارزه با دشمنان هستند. شاعر «ملا نفس»-مولف داستان «زهره و طاهر» است که نیرنگ شاهان و درباریان را برملا میساخت و مدح کننده پیروزی حقیقت و عشق است و مانند «گل وبلبل» «شابنده» با شاهکار ادبیات ترکمن مرتبط هستند. اشعار «ملا نفس» با درخشش و قدرت تصاویر و زبان غنی متمایز است. در آثار شاعران نیمه نخست سده نوزده مانند «سیدی»،«ذلیلی»،« کمینه» انگیزههای اجتماعی برتری دارند. شاعر مبارز و جنگجو «سیدی» (۱۸۳۰-۱۷۵۸میلادی) علیه امیران بخارا جنگید و در اشعارش قبایل ترکمن را به اتحاد و مبارزه بخاطر آزادی فرامیخواند.«ذلیلی» (۱۸۴۴-۱۷۹۰) رنج و عذاب ترکمنهای ماوراء اترک را توصیف میکرد که مورد ستم اشراف، ملایان(روحانیون)، خانات خیوه و حاکمانایرانی بودند. او خوشبختیهای زمینی را میستود و رشوه خواری و سنگدلی طبقه حاکم را افشاء میکرد. آوازه خوان فقیرترین دهقانان «کمینه» است(در ۱۸۴۰ فوت کرد) وی فریبکاری اشراف، ریاکاری قاضیها و روحانیون را برملا میساخت. چرخه داستانها و طنزهای او درباره زندگی و ماجراها و سرگذشت خود«کمینه» و درگیریهای او با حاکمان معروف هستند.
در میانه سده نوزده شاعرانی چون «دوست مامد»،«عاشقی»،«الله زی»،«زینهاری»،« یوسف خوجه» آثار خود را خلق کردند و شاعرانی مانند «بایلی»،«الله قلی»، «دووان» و«غارا اوغلان» بطور گسترده معروف بودند و از آثار آنها تنها اشعار جزیی و پراکنده بما رسیده است. در دهه ۱۸۶۰ میلادی منظومه معروف تاریخی کتاب«عبدوستار» داستانهایی درباره نبرد تکهها باایرانیها نگاشته شد. در دهه ۱۸۸۰میلادی ترکستان توسط نیروهای روسیه تسخیر شد- درباره دفاع قهرمانانه از«گؤک دپه» آخرین سنگر ترکمنها که با ارتش تزاری پیکار کردند، شاعرانی مانند «ماتاجی»( ۱۸۸۴-میلادی۱۸۲۴) و «مسکین قلیچ»(۱۹۰۵-۱۸۴۵میلادی) دراین مورد نوشتند. قلم آنها همچنین به غزلیات اجتماعی و عاشقانه نیز تعلق دارند. در سده نوزده نخستین کتاب چاپ شده به زبان ترکمنی ظاهر شد. در مدارس پیش از انقلاب ترکستان زبان تصنعی«چغتایی آسیای میانه» را آموزش میدادند، باوجوداین اکثریت قریب به اتفاق مردم بی سواد بودند. زبان ترکمنی معاصر در آغاز سده بیست شروع به شکل گیری میکند که بر اساس گویش تکه است. در ۱۹۱۳ میلادی نخستین فرهنگ لغت روسی – ترکمنی زیرنظر «ای.آ.بلیایف» منتشر و تحت ویراستاری او گرامر زبان ترکمنی(۱۹۱۵میلادی) نیز چاپ شد. آغاز سده بیست ظهور موضوعات و مباحث نوینی را در ادبیات ترکمن بهمراه داشت که بیشتر انتقاد از جهالت روحانیت ترکمن، بقایای زندگی قدیمی، تبلیغایدههای روشنگری بودند.اندیشههای بورژوازی- ناسیونالیستی «جدیدیسم» (یا جدیدیست. یک جریان اصلاحی در بین مسلمانان روسیه که بعدها به «جدیدیسم» معروف شد.مترجم) که دراین دوره همه مردمان ترک زبان به آن «علاقمند بودند» بروز کرد که این پدیده در آثار نویسندگانی مانند «ملا دوردی»، «بیچاره- موخامد قلیچ( متوفی ۱۹۲۲ میلادی) حضور دارند. در دوره شوروی ادبیات ترکمن با موضوعات جدیدی در آثار شاعران ملی و نخستین نویسندگان و شاعران ترکمن شوروی ظاهر شد. این پروسه با غلبه بر میراث ایدئولوژیکی«جدیدیسم»، با درکی نوین از تمثالهای شوروی، ایدهها و واقعیات همراه بود. نخستین ترانهها درباره اکتبر، لنین و استالین، درباره مبارزات ارتش سرخ توسط «شاهیر بایرام» و «کِر مُلا» سروده شدند. اساساً شاعر«دوردی قلیچ» (متولد ۱۸۸۶میلادی) و «آتا سالیخ» (متولد ۱۹۰۸میلادی) موضوع ترانههای خود را گسترش دادند و ترانههایی را درباره پیروزیهای ساختمان سوسیالیسم و پیروزیهای پرولتاریای جهانی، درباره قانون اساسی استالینی و دوستی خلقهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، درباره ساختمان کالخوزها، درباره زنان آزاد شده، درباره خلبانهای قهرمان، درباره پیروزی بر دشمن سرودند. این موضوعات اساس کار و آفرینش بسیاری شاعران معروف دوران شوروی-مانند «هاللی»، «توره»، «اُراز چولاق» و دیگران شدند. به بسیاری از آنها نشانها و مدالهای دولت شوروی داده شد.
در سده بیست چندین بار مسئله انتقال خط ترکمنی، که پیشتر براساس الفبای عربی وجود داشت، به شکل الفباهای دیگر مطرح شد. در سال ۱۹۲۸ پس از کنگره ترکولوگها در باکو(۱۹۲۶) خط ترکمنی به لاتینی منتقل شد و تا سال ۱۹۴۰ بهاین شکل وجود داشت، تا اینکه دیگر در همه جمهوریهای ترک زبان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی انتقال به خط سیریلیک با الحاق برخی حروف اضافی و تکمیلی به اجرا در آمد. در سال ۱۹۹۶ میلادی در ترکمنستان دوباره به حروف لاتینی بازگشت و در خارج ار ترکمنستان استفاده از الفبای عربی را برای نوشتن ادامه میدهند. برای اولین بار شاعر ترکمن شوروی«مُلا مورت»(۱۹۳۰-۱۸۷۹میلادی) از نخستین روزهای انقلاب سوسیالیستی آنرا در اشعار خود به زبان ساده و قابل فهم برای زبان مردم ستود. نخستین نثرنویس شوروی ترکمن«آقاخان دوردییف»(متولد۱۹۰۴میلادی) است که در آثار خود بنام«در دریای آرزوها»،« موج شوک»، «مِرِد»،«قوربان»،«زیبایی در چنگ عقاب » درباره ساخت وساز در صحرای قره قوم، درباره مسائلی که در مسیر آزادی زنان شرق و غیره پیش میآیند نوشت.
احساسات شاعرانه درباره ساختمان سوسیالیسم در آثار دیگر ادیبان ترکمن: مانند «دوردی آقامامدوف» (متولد۱۹۰۴)- اشعار و نمایش نامههایی درباره «زندگی کالخوزی سونا»،«سازمان کالخوز»،« فرزند اکتبر»؛ نویسنده«بکی سیتاکوف»(متولد۱۹۱۴)- اشعار فکاهی، مجموعه جوانان، داستانهای «آقچا گول(گل سفید)»،«کمونار»،«شعری در آتش»؛ نویسنده« آلتی قارلییف»- نمایشنامههای «پنبه»،«آننا گول»،«اینا»،« سال ۱۹۱۶»؛ «تووشان اِسِنوف»(متولد۱۹۱۵)نخستین زن ترکمن درام نویس و شاعر – «کمدی از زندگی کالخوزی دختر ثروتمند»، اشعار«دختران پولادین»،«لینا» بازتاب یافتند. بارزترین چهره در بین نویسندگان ترکمن- آکادمیسین فرهنگستان علوم ترکمنستان شوروی ، قهرمان کار سوسیالیستی «بردی کربابایف»(متولد ۱۸۹۴) است. در دهه ۱۹۲۰ او بعنوان شاعر و طنز نویس شروع به چاپ اثر خود کرد. در اشعار «دنیای دختران»(۱۹۲۷) و «بردگی»(۱۹۲۸) خواستار تثبیت نرمهای اخلاقی شوروی و رهایی از بقایای گذشته شد. برای نخستین رمان انقلابی- تاریخی خود بنام«گامهای قاطع»(۱۹۴۷) عنوان دارنده جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی سویالیستی(۱۹۴۸) دریافت کرد. در سالهای جنگ کبیر میهنی داستان «قربان دوردی»(۱۹۴۲)، منظومه «آیلار»(۱۹۴۳)، نمایش نامه «برادران»(۱۹۴۳) و بررسی اشعار«مختومقلی»(۱۹۴۳) به نگارش در آمدند. در سالهای ۱۹۵۰-۱۹۴۲«بردی کربابایف»رئیس اتحادیه نویسندگان ترکمنستان بود. نوشته «درباره زندگی آئول کالخوز»- داستان «آی سلطان از سرزمین طلای سفید»(۱۹۴۹، جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی۱۹۵۱)، درباره زندگی کارگران نفت- رمان «نبیت داغ» (۱۹۵۷)، رمان تاریخی «تولد معجزه آسا»(۱۹۶۵) درباره انقلابی ترکمن «ق. آتابایف» آثار پس از جنگ «کربابایف» است. «بردی کربابایف» مشغول ترجمه آثار روسی و شاعران و نویسندگان شوروی به زبان ترکمنی شد. باز میتوان نامهای شاعران و نویسندگان زیادی را برد که آثار آنها در سالهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی آشکار شد، مانند «کمالایشانوف»،«ساری خانوف»، «آتا کوشوتوف»، «مِرِد»، «قلیچف»، «پومما – نوری بردیف»، «چاری قولیف»، «مونتون جانمرادوف»، «احمد آخوندف گرگنلی»،،«سیدوف»، «همرایف» و دیگران. بطور کلی ادبیات ترکمن از دوره ۱۹۹۰-۱۹۲۰ ضمن بکار بستن شیوههای رئالیسم سوسیالیستی متناسب با ویژگیهای ترکمنستان در چارچوب فرهنگ شوروی توسعه یافت.
دستاوردهای تردید ناپذیر و مسلم دوران شوروی را میتوان به کارهای پژوهشی مهمیکه توسط تاریخ نگاران و زبان شناسان انجام شده نسبت داد که کهنترین آثار ادبی به زبان ترکمنی را در منابع سدههای ۱۶-۱۵ پیدا و بما رساندهاند. این پژوهشها بویژه ارزشمند هستند. زیرا تا آغاز سده بیست ترک شناسان معتقد بودند که ترکمنها اصولاً دارای آثار ادبی مکتوب قدیمینیستند. در دهه ۱۹۹۰ پس از اعلام استقلال ترکمنستان در ادبیات تمایلاتی که گرایشات جدیدی را در اوضاع اجتماعی و سیاسی جمهوری بازتاب میدادند ظاهر شدند. اثار ادبی رئیس جمهور ترکمنستان «صفرمراد نیازوف» (متولد ۱۹۴۰) که بیشترین محبوبیت را بدست آورد، مولف اثر دوجلدی تاریخی و فلسفی «روحنامه» و مجموعههای غزلی، از جمله «بهار معنویت من» و «عزیزان من»(۲۰۰۵) است. کتاب «روحنامه» (پیام معنویی) موقعیت مجموعهای از آیین معنوی مردم ترکمن را کسب کرده است. این کتاب حاوی وصایایی از جهان معنوی ترکمن است- در باره اینکه چگونه وی باید باشد تا پیوند بین او واجداد اش مختل نشود. بر اساس کتاب نیازوف در تئاتر دراماتیک روسی بنام «آ.س.پوشکین» در شهر «عشق آباد» اجرای نمایش «روحنامه مقدس» به صحنه برده شد. در بخش نخستاین مجموعه نثر تغزلی «نیازوف»، اثر«عزیزان من» وارد چرخهای از داستانهای دوران کودکی، جوانی و درسهای نخستین زندگی و تجارب خود میشود و در بخش دوم –دوره شاعرانهای است که در آن «ترکمن باشی» [رهبر ترکمن] سرزمین مادری، مردم و تاریخ آنرا میستاید. اثر ادبی «نیازوف» پیش از هر چیز بعنوان پدیدهای است که حفاظت از منافع نظام ایدئلوژیکی را بعهده دارد و عهده دار اتحاد و بسیج مردم ترکمن در شرایط متغیر تاریخی است که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بوجود آمده. جالب است اشاره کرد که فرم ادبی «روحنامه»(پیام معنویی) دراین مورد بعنوان ابزاری برای همبستگی ملت عمل میکند که حکایت از آن دارد که ژانر کتاب بزرگ(نیازوف «روحنامه» را با قرآن و انجیل مقایسه میکند) مطالبهای در زندگی سیاسی بوده است.در جمهوری ترکمنستان هر ساله مسابقه چهرههای ادبی «عصر طلایی ترکمن» برگزار میشود و اتحادیه نویسندگان نیز فعالیت میکند.
بطور کلی ادبیات ترکمن توانایی انعطاف پذیری و حساس درک الگوهای فرهنگی کشورها و فرهنگهای همسایه را از خود نشان میدهد. گرایش به بدیهه نوازی که بین مردمان ترک بسیار توسعه یافته است هم در آثار شاعران ملی – مردمیو هم در آثار نویسندگان حرفهای که در قالب تصاویر هنریایدهها و الگوهای فرهنگی نسل خود و دوران تاریخی را درک میکنند ظاهر میشوند.
منبع: دانشنامه الکترونیکی جهانی به زبان روسی.
ویژگیهای ادبیات ترکمن در مرز سده نوزده و بیست
گسترش ارتباط با ادبیات روس
وجه مشخصه ادبیات ترکمن اواخر سده نوزده و آغاز سده بیست ادامه بهترین سنن «مختومقلی» و جانشینان آن و نزدیکی به سنن شاعران ملی است. برجسته ترین نمایندگان سنن اشعار کلاسیک «مسکین قلیچ» و «مُلامورت» و سنن شاعران ملی «دوردی قلیچ»،«بایرام شاعر»،«کؤر مُلا»،«هاللی شاعر» و بقیه بودند. پدیده روشنگری که در همه جای خطه ترکمنستان پا گرفته بود در نیمه دوم سده نوزده و آغاز سده بیست ویژگی های نوینی را بدست آورد. مهمترین ویژگی روشنگری را سمتگیری ضد استعماری و ضد سرمایه داری تشکیل میداد. روشنگران ترکمن فعالتر از پیش جامعه و افکار عمومی را در مبارزه با بقایای سیستم فئودالی آگاه و برای سواد همگانی مردم و گسترش ارتباط با مردم روسیه پیکار میکردند.«محمد قلی آتابایف»(۱۹۱۶-۱۸۸۵) که در سال ۱۹۰۵ مدرسه روسی ـ ترکمنی «بهردِن» و در سال ۱۹۰۸ مدرسه معلمی تاشکند و دوره تابستانی معلمی در «پتربورگ»را بپایان رسانده بود در توسعه و تکامل ایده های روشنگرانه در آغاز سده بیست نقش برجسته ای ایفا کرد. «م. آتایف» بعنوان معلم مدارس روسی ـ ترکمنی در شهر مرو(۱۹۱۳-۱۹۰۸) کار میکرد. در سال ۱۹۱۴ وی همکار «روزنامه محلی ماوراء خزر» می شود که در صفحات آن وی برخی مقالات سیاسی و اجتماعیای که دارای محتوای آنتی کلریکال(ضد روحانیت) بود، منتشر می کرد. «م.آتابایف» خواستار ایجاد مدارس عرفی و سکولار در روستاها بود، که همه کودکان مستقل از موقعیت اجتماعی و مادی والدین خود بتوانند آموزش ببینند.
در مقالات «آیا اکثریت زنان خوشبخت هستند؟»،« درباره استعداد زنان ترکمن» او از حقوق زنان ترکمن برای تحصیل دفاع و مهریه ای که در واقع امکان انتخاب آزاد سرنوشت خود زنان را از آنها می گرفت محکوم میکرد. «م.آتابایف» با «آرتیق گول تِکینسکایا (تاتیانا میخایلوونا) (۱۹۲۴-۱۸۷۸) روابط کاری و دوستانهای داشت. «آرتیق گول تِکینسکایا»کودک یتیم سه ساله برحسب تصادف حوادث به مسکو می رود. تقریبا در سال ۱۹۰۷ به ترکمنستان باز می گردد و کار بزرگ آموزش کودکان در روستاهای «سرخس» و ایستگاه «آرتیق» را آغاز می کند. نامههای «تکینسکایا» به «آتابایف» حفظ شدهاند که در آنها بطور روشن ایده های روشنگرانه و دمکراتیک درباره ضرورت توسعه تحصیل عرفی (سکولار) بین مردم ترکمن بیان شده اند. او مخالف مدارس مذهبی مسلمانان بود. همچنین «آتا مرادوف»- همکار « روزنامه محلی ماوراء خزر» که مقالاتی با محتوای روشنگرانه و دمکراتیک ارائه می داد، در شمار روشنگران ترکمن قرار دارد.
از نظر ژانر ادبیات این دوره ازحیث تنوع متمایز نیست. همانند گذشته شعر بطور عمده در شکل رباعیات غالب است. برای غزلیات انگیزه های نابرابری اجتماعی، مبارزه برای آزادی مضامین احساسی و اخلاقی خود ویژهای هستند. پیکار ترکمنها علیه جنگهای اشغالگرانه حاکمان فئودال همسایه جایگاه مهمی را در اشعار «مسکین قلیچ» دارد ( ۱۹۰۵-۱۸۴۷).
«مسکین قلیچ» یکی از نزدیکترین جریان خلف «مختومقلی» است. بدیهی است که این شاعر آخرین نقش را در ادامه سنتهای شاعر و متفکر بزرگ بازی نکرد. در اشعار این دو شاعر منابع مشترکی بارز و مشهود هستند، آنها هر دو از سنن آثار منظوم ملی ترکمنها هم از سنن ترکان اطراف و هم ملت فارس زبان و سنن «نوایی» و«فضولی» پیروی میکردند. «مسکین قلیچ» تحصیلات عالی دینی را در مدرسه بخارا به اتمام رساند، به زبانهای فارسی و عربی مسلط بود و اشعار شرقی را بخوبی می شناخت. او در روستای خود کودکان را آموزش می داد و ترانه های ملی و همچنین ترانه های تالیف خود را اجرا می کرد. او «باغشی» (ترانه سرا) بسیار خوبی بود. با این حال عمل او باب طبع روحانیتی نبود که تلاش می کرد «مسکین قلیچ» را مجبور بکند تا از مشغله محبوب خود –« باغشی بودن» [ترانه سرا بودن] انصراف دهد. شاعر مانند پیشینیان خود ازنفرت بی پایان توده های مردم نسبت به حاکمان سنگدل و بی رحم خود سخن می گفت: «هنگامیکه ستمکار و ظالم شاه بشود، تقدس او از بین خواهد رفت… بینوایانی که از زخمی عمیق رنج می برند، همه زندگی تحمل غارت را نخواهند کرد…»(ترجمه ی و. غانیف). غضب کامل و خشم آتشین شاعر پاسخی بود به افزایش ظلم و ستم از سوی فئودالهای محلی که با حاکمان بخارا و ایران و حکومت تزار دست بیکی می کردند. شاعر نمونه ها و سوژه های اشعار خود را از رویدادهایی که در آن سالها در ترکمنستان در می گرفتند، بدست می آورد. آخر خود شاعر نیز قساوت استثمارگران را آزموده بود: «من، مسکین قلیچ خود در رنجم، نفرین می فرستم بر دژحیم. اگر گوش شنوا یی به حرفهایم داشته باشی، زادو بوم ام در زنجیر نخواهد بود!»(ترجمه از و.گنیف). شاعر را ریاکاری روحانیت بر می آشفت. شعر¬ – پنچ مصراعی(مخمس)«صوفی» – یکی از درخشانترین در افشاء کریکال ها(روحانیون) در تاریخ شعر ترکمنی است. «مسکین قلیچ» آتئیست نبود، او مخالف اسلام نبود، او بشدت از نمایندگان دروغین، بی سیرت و حریص روحانیت انتقاد می کرد.
«مسکین قلیچ» اشعار زیاد بسیار خوبی در مورد عشق، زیبایی معنویی، گیرایی و دلربایی معشوق، درمورد دشواری ایجاد خانواده خوشبخت، دارد. منظومه های قهرمانی با سوژه تاریخی مانند:« باتیر نِپس» و « بکزاده قربان» جایگاه مهمی را در آثار او می گیرند. قهرمانهای اصلی این داستانها، قربانی نفاقها و نزاع های بین قبیله ای هستند. شاعر غضبناک و خشمگین علیه اختلاف بین قبایل اعتراض می کند، او ترکمنها را به پایان دادن کشمکشها فرا می خواند. ایده دوستی قبایل و وحدت آنها ضمن ستایش از«مختومقلی»، «مسکین قلیچ» را با شور وشوق به هیجان آورده و نگران می کرد.
در آثار «مُلا مورت» (۱۹۳۰-۱۸۸۵) انتقاد سخت و بی امان از مامورین شاه جایگاه ویژه ای دارد. «مُلا مورت» یکی از بنیان گذاران با قریحه ادبیات شوروی ترکمن است. «مُلا مورت»کار نویسندگی را از سالهای نوجوانی خود در سن شانزده و هفده سالگی آغاز کرد. آثار پیش از انقلاب او که به نخستین مرحله آثار او مربوط است، بطور عمده دارای خصلت هجو آمیز دارند. در اشعار و داستانها خود شاعر درباره اینکه مامورین شاه با اشراف، خانها و بیکها و روحانیت محلی ترکمن دست بیکی کرده و انسان زحمتکش جایی برای تقاضای کمک و یاری ندارد، می نویسد.
شرح حال شعر «منگلی خان»
شاعر «ملا مورت» شرح می دهد که چگونه دستیار رئیس نظمیه سرخس بنام «منگلی خان» بطور غیرقانونی دو شتر او که همه ثروت شاعر است را می گیرد، بنحویکه هیچ کمکی نه از «مامور» قانون و نه از مامورین شاه بدست نمی آورد. این شعر بطور نیرومند نه تنها شور و هیجان هجو آمیزی است بلکه هم اعتماد بر پیروزی حق و عدالت و هم بر پاداش آینده است. «مُلا مورت» در اولین آثار خود اغلب نمونه های هم ولایتی های خود را به تصویر می کشد، که در بین آنها زحمتکشان با وجدان و درستکار کم نیستند؛ و شخصیتهایی که به دروغگویی، خساست و فرومایگی «شهرت یافته اند» خارج از میدان دید شاعر قرار نمی گیرند. شاعر گالری کاملی از پرسوناژهای منفی در اشعار«غایب قصاب»،«سیاه رویان»،«صوفی» فراهم می آورد و در شعر«تریاک» منظره ی گویای رنج و عذاب تریاکی ها را توصیف می کند. «ملا مورت» همچنین اشعاری درباره عشق میسراید.
در آثار پیش از انقلاب او منظومه قهرمانی«امیر و زرلی» جایگاه فوق العاده ای را دارد. او نثرها و اشعاری نوشته که شروع و آغازی سنتی دارند. در این ژانر قدیمی شاعر چیزهای نوین زیادی را ارائه کرده است. هرچند منظومه قهرمانی به عشق اختصاص داده شده، در آن شور افشاگرانه ای که علیه مامورین دولتی و اشراف پرمدعا و خود پسند معطوف است، چیره می شود. رئیس نظمیه از امیر با تمامی اختیارات و قدرت خود برای بدست آوردن عشق متقابل «زرلی» استفاده می کند. اما «زرلی» که دختری هرچند از خانواده ای فقیر است، خود رای و مغرور است. غیرعادی بودن محتوای داستان در واقع، درستی و صحت آن است. بطوریکه معلوم است خواننده و شنونده ترکمن به انگیزه های افسانه ای چنین داستانهایی مانند«لیلی و مجنون»،« زهره و طاهر»،« گل و بلبل» مانوس می شود. در این داستانها نه پادشاهی، نه شاهزاده ای نه قهرمانان رمانتیک وجود دارند، همه از جمله مردم آشنای پیرامون شاعر، قهرمان هستند. امیر یک مامور خاص و تیپیک پادشاه است و «زرلی» دختری است ساده، آماده دفاع از شرافت خود.
شاعر«کِر مُلا»(۱۸۷۲-۱۹۳۴) ادامه دهنده سنت های عامیانه و فولکلور برآمده از مردمی ساده است. بدون داشتن سواد، او الگوهای اشعار مردمی و آثار مختومقلی و پیروان او را که سینه به سینه نقل شده بودند پرورانده بود. شاعر زود کور می شود. او در اشعار خود خشمگینانه بر کودنی و حرص و ولع اغنیاء و روحانیت تازیانه می زند. اساس اشعار او را غالبا رویداد هایی که در روستاها رخ داده اند تشکیل می دهد. از مناسبات روستای خود وی تعمیم اجتماعی را در آثاری مانند«گوساله»،«گلخان سلطاننیاز» و غیره، انجام می دهد. «کِر مُلا» از زندگی ترکمنها، مراسم و آیینهای آنها روایت می کرد. او انسان زمانه خود است و به موعظه ها و نصایح نظریات مذهبی احترام می گذاشت. در شعرهای «بایرام شاهیر» بوضوح موضوعات اجتماعی طنین انداز هستند(برای نمونه، شعر« تهیدستان»). «هاللی شاییر» با روح طنز زندگی همولایتیهای تهیدست خود را نشان میدهد. شعر«شتر» او که در میان مردم بطور گسترده مشهور بود، در آن در الگوهای استعاری طفیلی گری و ولگردی استهزاء میشوند. توصیف صحنههای زندگی، رویدادهای روزانه برای آثار بسیاری شاعران مرزهای این سده ها (نوزده و بیست.مترجم)خاص و خودویژه هستند. برای نمونه «پیر مامد» چرخه ای از شعرها را ایجاد کرد که در آنها از رفتار و برخورد انسانی نسبت به حیوانات اهلی دفاع می کند و نه تنها تصاویر ی از زندگی معاصرین خود توصیف می کند، بلکه ماهرانه کاراکتر آنها را بازگو می کند (برای نمونه، شعر«گفت و گوی مالک و بُز»). «قاجر باغشی» به موضوعات و تصاویر فولکلوری مورد پسند خود بین مردم ، ضمن روایت ماجراها و داستانهای آموزنده زندگی روی می آورد. اشعار او از فکاهی و هزل اشباع شدهاند و در آنها تصاویر زندهای از اخلاق و آداب دوران تجسم یافته اند.
به همین شیوه شاعر«یازلیق کِر» (۱۹۴۲-۱۸۶۲)سرگذشت خود را تالیف می کند. اشعار او درباره یک ثروتنمد متکبر و خودپسند بنام «بورون» مشهور بود. این فرد ثروتمند تصمیم می گیرد با یک دختر جوان زیبا ازدواج کند، ثروتمند برای این دختر جوان مهریه زیادی را پرداخت می کند. والدین دختر وی را چادر بر سر به نماینده این فرد متمول می دهند، اما در راه معلوم می شود که زیر این چادر مرد جوانی بوده است. شاعر نه تنها این ثروتمند را رسوا بلکه خود این رسم خرید و فروش عروس را استهزاء می کند.
«دوردی قلیچ»(۱۹۵۰-۱۸۸۶) به موضوع نابرابری اجتماعی و سرنوشت تاثر انگیز زنان روی می آورد. در اشعار«تومارلی»(۱)،«عروسی که زندگی اش در رنج گذشت» زندگی زنان جوانی که در ازای مهریه به پسران خردسال افراد ثروتمند فروخته شده اند، نشان داده می شود ؛ در شعر «چیقیر»(دولاب. مترجم) کار سنگین زارعین شرح داده شده است. انگیزه های اعتراض علیه ظلم و ستم سنگین و وحشتناک همچنین در اشعار «کسیما» بازتاب یافتنه است که در شهر «چِلِکن» در موسسه استخراج نفت «نوبل» کار میکرد که در سال ۱۹۱۳ کارگران مطالبات اقتصادی خود را درخواست کرده بودند.
آنطور که می بینیم ادبیات ترکمن پایان سده نوزده و آغاز سده بیست جوانب واقعی زندگی مردم را بازتاب می داد. پس از پیوستن ترکمنستان به روسیه توسعه روابط فرهنگی بین مردم روس و ترکمن آغاز می شوند. استحکام این روابط به انتشار روزنامه «بررسی ماوراء خزر»(از سال ۱۸۹۸- «عشق آباد») که از سال ۱۸۹۵ در شهر عشق آباد،جاییکه مقالاتی درباره ترکمنها، درباره ادبیات ترکمنی چاپ میشدند، کمک کردند. اشعار شاعران ترکمن در «روزنامه محلی ماوراء خزر»(۱۹۱۷-۱۹۱۴) منتشر می شدند. همزمان با گسترش و رواج ایده های مارکسیستی در ترکمنستان تماسهای مستقیم انقلابیون روس با زحمتکشان ترکمنستان جان تازهای میگیرد. فعالیت «آ.ان. سامویلویچ» و«خوجالی ملا»جایگاه مهمی را در تکامل و توسعه روابط ادبی احراز می کند. «آ.ان. سامویلویچ» از گوشه های مختلف ترکمنستان باز دید و میراث مهم و با اهمیتی را از جمله اشعار، داستانهای شاعران ترکمن جمع آوری کرد. او برخی از آنها را در مجلات مختلفی به چاپ رساند و در سال ۱۹۱۴ پژوهشی درباره منظومه “عبدی ستار قاضی” بنام «داستانی درباره جنگ» نوشت و در صفحات نشریات پریئودیک روسی که حاوی مقالات علمی و گزارشات بودند منتشر کرد. به نوبه خود « خوجالی ملا» که به اندازه کافی برای زمانه خود خوب تحصیل کرده بود، اطلاعات ارزشمندی را برای «سامویلویچ» در مورد تاریخ ترکمنها، ادبیات و فلکولور تامین می کرد. بین «آ.ان. سامویلویچ» از پتربورگ و «خوجالی ملا» از «بهردن» مکاتبات دایمی برقرار شد که دارای اهمیت اجتماعی و علمی هستند.
«خوجالی مُلا» در سایه کمکهای «سامویلویچ» بعنوان نخستین ادبیات شناس ترکمن شهرت یافت. دوره مقالات پرمضمون در زمینه تاریخ و ادبیات ترکمن در صفحات«روزنامه محلی ماوراءخزر» چاپ شدند. چهرههای نمایندگان فرهنگی مردم ترکمن در ادبیات روسی برای نمونه در آثار«ان.ان.کارازین»، و همچنین در ادبیات اوکرایین ظاهر شدند. شاعر و دمکرات انقلابی اوکرایینی «پ.آ. گرابووسکی» که از لحاظ سیاسی برای دولت اوکرایین نامطبوع تشخیص داده شده و از اوکرایین به ترکمنستان تبعید شده بود، مدتی در عشق آباد زندگی کرد. وی در شهر«خارکف» که در سال ۱۸۸۶ در زندان بود، شعر«دختر تکه» را نوشت که در آن از عشق تراژیک دختر ترکمن به سرباز قزاق روس روایت می کرد. بمناسبت صدمین سال تولد «آ.س.پوشکین» در سال ۱۸۸۹ در شهر عشق آباد بنای یادبودی پی ریزی شد که براساس طرح پیکرتراش«اوپکوشین» ساخته شد که هزینهآن توسط جامعه شهری جمع آوری شده بود. شاعران و نثر نویسان آذربایجانی «صابر»،« یوسف وزیر چمن زمینلی»،« ج.محمد قلیزاده»،«علی قلی غمگسار»،« م.س.اوردوبادی» و دیگران و شاعر ازبک «اسلام شاییر» نیز در زمانهای مختلف به ترکمنستان آمده بودند. تصادفی نیست که در آثار برخی شخصیتهای ادبی بعضی خلقها انگیزه ها و سوژه های مشابه طرح شده بودند. برای نمونه شعر«خوجه قلی» «ملا دوردی» شاعر ترکمن از لحاظ محتوا و درونمایه به شعر «صابر» نزدیک است. و اثر «اسلام شاییر» تحت تاثیر مستقیم میراث «مختومقلی» شکل گرفته است (برای نمونه، شعر «آرزو میکنم»). «اسلام شاییر» داستانهای منظوم مانند«صایات و همراه» ،«حورولقه و همراه» و فصلهای حماسه «کراوغلی» که جایگاه مرکزی و عمده ای را هم در فولکولر ترکمنستان و هم ازبکستان داشت می شناخت. منظومه داستانی «گل و صنوبر»”شیدایی” شاعر ترکمن سده هیجده در رپرتوارها و مجموعه اجراها و نمایشها جا افتاده بودند. در صفحات مجلات ملانصرالدین»،«آری»(زنبور)،«تومی»(دانه،بذر،هسته،جوانه)، «دیریلیک»(حیات،هستی،زندگانی)،« بابای امیر»، روزنامه «کاسپی» در باکو که به زبان روسی منتشر میشدند و همچنین روزنامه«اکینجی»(کشاورز، برزگر)،«حیات»،«اقبال» که به زبان آذربایجانی منتشر می شدند، مقالات و آثار هنری که درباره ترکمنها و ترکمنستان روایت می کردند ظاهر شدند. بدین ترتیب تکامل ادبیات تورکمن پایان سده نوزده و آغاز سده بیست با آغاز تشدید گرایشهای دمکراتیک و با گسترش ارتباطات متقابل با ادبیات روس و سایرین متمایز میشود و به مسیر نزدیکی به پروسههای ادبی عموم روسیه پای میگذارد.
——————–
۱- «تومارلی» به زبان ترکمنی دارای معانی مختلف است:۱- زنی که زیور آلات سه گوش زنانه را به شانه ها آویزان می کند. ۲- کسی که طلسم دارد، طلسم دار ۳- تومار،اسم خاص مونث.
منبع به زبان روسی: تاریخ ادبیات جهانی: در ۹ جلد. زیر نظر ای.س. براگینسکی و دیگران.سالهای ۱۹۸۳-۱۹۸۴٫بخش ادبیات ترکمنی.کاریف س.ب. انتشارات دانش.
تکامل ادبیات ترکمن در آغاز سده نوزدهم، ترکیب ژانری و ویژگیهای آن
در آغاز سده نوزده ترکمنها در منطقه ای که از غرب به شرق دریای خزر تا بخش راست کرانه آمودریا امتداد می یافت، ضمن زیست در منطقه کنونی ترکمنستان و همچنین در برخی نواحی ایران و افغانستان زندگی می کردند. بخشی از قبایل ترکمن در «اوست یورت» و«مانغیشلاق» جاییکه در کنار آنها قزاق ها زندگی می کردند سکنی داشتند. در سده نوزده شیوه زندگی ترکمنها نیمه شهرنشینی بود و براساس شیوه اقتصادی به شهرباشی(زمین داران) و کوچ نشینان(دامداران) تقسیم می شدند. تشدید تضاد های اجتماعی و طبقاتی در این دوران، بیداری و رشد خود آگاهی ملی ترکمنها را موجب می شد. حملات غارتگرانه بی پایان اربابان فئودال مناطق مجاور، بیرون راندن و تبعید بزور و خشونت آمیز ترکمنها از زمینهای محل اسکان و زندگی آنها پدیده ای معمولی در این عصر بودند. حمله خان خیوه بنام «محمد رحیم» به روستای «قارری قلا» برای نمونه در شمار صفحات تراژیک و غم انگیز تاریخ مردم ترکمن است. در زمان این حملات بسیاری مردم عادی کشته، ساکنین محل به غارت رفته و اکثریت مردم به اسارت به خیوه برده شدند. در میان اسیران برادر زاده «مختومقلی»، شاعر میهن دوست قرارداشت که «ذلیلی» در شعرهایش بدرستی سرنوشت سخت مردم را توصیف کرده بود.
در این دوره روابط ترکمنستان با روسیه استحکام می یابد. نمایندگان اندیشمندان مترقی مردم ترکمن به نزدیکی با روسیه تلاش کردند. زیرا که آنها در آن تکیه گاهی برای حفاظت خود در برابر زورگویی، ظلم و ستم حاکمان فئودال نیرومند و ستیزه جو میدیدند. این گرایش قانونمندانه تاریخی هر چه بیشتر اشکال آشکارتری را کسب کرد. الحاق ترکمنستان به روسیه که در نیمه دوم سده نوزده به پایان رسید رویدادی بزرگ مترقی در تاریخ مردم ترکمن بود. نخستین بار در سال ۱۸۰۳ تابعیت ترکمنستان ماوراء خزر به روسیه پذیرفته شد. در اثر این عمل روسیه میدان عملیات استراتژیکی برای توسعه ارتباطات تجاری و تقویت موقعیت خود در منطقه دریای خزر را بدست آورد، و ترکمنها از زورگویی و ستمگری ایرانیها و خیوه ایها نجات یافتند. در نیمه دوم سده نوزده در آثار نویسندگان و سیاحان روس تیپها و چهرههای ترکمن ظاهر شدند. برای نمونه در کتاب «سیاحان خشکی و دریا» که در سال ۱۸۴۲ در سن پتربورگ چاپ شد شامل مقاله «اِ.پ. کووالوسکی» (۱۹۶۸-۱۸۰۹)«رحمان آیاز ترکمن» بود، که در آن از عشق تراژیک ترکمن و تاجیک روایت می کند. در کتاب «ان.ان. مورایف»( ۱۸۶۶-۱۷۹۴)« سفر به منطقه ترکمنها و خیوه در سالهای ۱۸۲۰ و ۱۸۱۹» داستانی که توسط نویسنده در باره عشق «شاه صنم و غریب» شنیده شده ارائه می شود. این نخستین نوشته ای است که برای ما از منظومه مردمی و ترکمنی«شاه صنم و غریب» شناخته شده است.
کتاب «مورایف» را پوشکین که با علاقه تاریخ، زندگی و فرهنگ مردمان آسیای میانه را مطالعه می کرد، خوانده بود. در این دوران رابطه بین ادبیات ترک زبان آسیای میانه، کازاقستان و آذربایجان رو به گسترش گذاشت و در غنی ساختن آنها در گذشته نقش برجسته ای را نوایی، فضولی، مختومقلی، ملا نفس و شاعران دیگر بازی کردند. تخمیس و نظیره در غزلها و منظومه های داستانی مشهور و محبوب استادان شایسته شعرهای شرقی بوجود آمدند. اشعار مختومقلی، ملانفس، کمینه محبوبیت زیدادی را بدست آوردند و اشعار این شاعران در شکل ترانه های مردمی اجرا و در نسخه های دستنویس انتشار یافتند. همچنین در گسترش و توزیع اشعار مختومقلی در نیمه نخست سده نوزده نقش مهمی را«آکیمبت» خواننده «قره قلپاقی» بازی کرد. سنت نجیب و شرافتمندانه این ترانه سرا را شاعران «قره قلپاقی» در سده نوزده ادامه دادند. در سالهای دهه چهل سده نوزده برخی آثار فولکلور و ادبی ترکمنی برای نخستین بار به زبانهای اروپایی ترجمه شدند. در سال ۱۸۴۲ نویسنده و دیپلمات «آلکساندر خودزکو- بوریکو»(او کنسول روس در گیلان بود) سه شعر مختومقلی را ضمن اطلاعاتی کوتاه درباره شاعر آنها به زبان انگلیسی ترجمه وهمچنین قطعاتی از حماسه مردمی«گؤر اوغلی» در لندن را منتشر کرد.
چاپ و نسخه انگلیسی حماسه اساس ترجمه روسی را تشکیل می داد که توسط «س.س. پن» انجام شده و در سال ۱۸۵۶ در«تفلیس» منتشر شده بود. ادبیات ترکمن نیمه نخست سده نوزده ادامه قانونمندانه سنن ادبی و فولکلوری دوره پیشین و پیش از هر چیز سنن شاعر و اندیشمند بزرگ «مختومقلی» بود. این ادبیات تا حدود زیادی به زندگی واقعی مردم، به تلاش و مبارزه آنها نزدیکتر می شود. ویژگیهای خاص زندگی و تاریخی، جایگاه کلانی را در غزلیات میهن دوستانه «سیدی» و «ذلیلی» و همچنین درطنز اجتماعی «کمینه» احراز می کنند. ترکیب ژانری ادبیات ترکمن در این دوره کمی تغییر می کند. با این حال تکامل و پیشرفت مبانی حماسی در داستانهای منظوم، که مرتبط با تعمیق محتوای زندگی هستند، مشاهده می شود. برای نمونه «سیدی» تلاش می کند داستانهایی را بر اساس مصالح و مواد زندگی شخصی خود بیافریند. شاعر در داستان«دو شاخه من» درباره تراژدی خانوادگی و عمیق ترین رنجها، درباره مرگ نابهنگام فرزند خود روایت می کند. بخش شاعرانه با استادی و مهارت بیشتری صورت گرفته است. داستان«طالبی و صاحب جمال» شاعر «طالبی» همچنین اساس زندگی پرنشیب و فراز نویسنده را تشکیل می دهد. اگر در داستانهای رومانتیک قهرمانان شخصیتهای ساختگی بودند، آنگاه در اینجا قهرمان اصلی- شاعر و معشوق او است. با این حال طرح حوادث پر ماجرای داستان «طالبی»، حکایت از آنچه که با قهرمان اصلی در مسیر دستیابی به اهداف او روی می دهد، کمتر با توصیفت سنتی سرگذشتها و حوادث قهرمانان حماسه آفرین وافسانه ای داستانهای «شاه بنده»،« معروفی»و«عندلیب» تفاوت دارد. در ادبیات نیمه نخست سده نوزده ژانرهای متنوع اشعار غزلی مسلط هستند. انگیزه ها و موضوعات تاریخی- میهن دوستانه، عشقی، عبرت انگیز و آموزنده جایگاه مهمی را در آن احراز میکنند. ویژگیهای نوآورانه اشعار میهن دوستانه با محتوای تاریخی، که در آنها صحنه های نبرد ماهرانه نشان داده می شوند متفاوت هستند. همانند گذشته چشم انداز غزلهای عشقی، محزون و مراقبه تکامل یافت و حتی داستانهای محزون ظاهر شدند؛ ژانرهای هجوآمیز، ژانر«آیدیشیق»(مشاعره) نیزغنی شدند. ژانرهای نوینی برای نمونه، نامه به شاعران بوجود آمدند که در آن از رویدادهای جاری، حکایات و لطایف منظوم هجوآمیز و فکاهی که با «کمینه» مرتبط هستند روایت می شوند. در این دوره در مقایسه با دوره پیشین قصاید و نظیره کمتر دیده می شوند.
نزدیکی زبان ادبیات نوشتاری ترکمنی با زبان ملی
در سده نوزده نزدیکی بیشتر زبان نوشتاری ادبی به زبان ملی روی میدهد. اصول و مبانی این فرایند را «مختومقلی» پی ریزی کرده و توسط معاصران او – عندلیب، شاه بنده، معروفی و شیدایی- غنا یافتند. زبان ادبیات نوشتاری از سبکهای دوران گذشته و واژگان مبهم و نامفهوم برای توده های وسیع مردم که در شعرهای دوران گذشته اشباع شده بود، رها می شود.
شخصیتهای اصلی ادبی آغاز سده نوزده
«محمد ولی کمینه»(۱۸۴۰-۱۷۷۰). «کمینه» نماینده برجسته ادبیات ترکمن پایان سده هیجده و نیمه نخست سده نوزده است. موضوع اشعار و همچنین شرح حال داستانها، لطایف و روایات او گسترده و متنوع هستند. وی از زندگی مردم ترکمن می نوشت و از موضع و دیدگاه خود منشاء رویدادها را ارزیابی می کرد. آثار «کمینه» عمیقا دمکراتیک بود. «کمینه» و قهرمانان غزلی او نومید نیستند و در اوضاع دشوار خود را گم نمی کنند و بسیاری از آنها بذله گویی ، مزاح و استهزاء می کنند. او چهره و سیمای روشن و زنده ای از فقرا، قاضات، زنان، جنگ، روحانیت و ایشانها (نمایندگان روحانیت تصوف) بتصویر می کشد. «کمینه» ضمن بکارگیری غنای پرمعنی و بارز زبان ملی، مردم و رویداد ها را در حرکت و عمل خود توصیف می کند. شاعر ضمن نقل و قول از ضرب المثلها، داغ ننگ را بر سران قبایل می زند و ریاکاری، فساد، پول پرستی روحانیت و قضات مسلمان را محکوم میکند.
«سیدنظر حبیب خوجه اوغلی سیدی» (۱۸۳۶-۱۷۷۵). «سیدی» شاعری رزمنده، و میهن دوستی بود. «سیدی» در راس چابکسواران مسلح ترکمن، بی پروا و متهورانه با نیروهای متعدد امیر بخارا بنام «حیدر»(میرحیدر) میرزمد. او در نبردهای بی رحمانه و سخت با دشمن نمونه قهرمانی، دلاوری و شجاعت را از خود نشان می دهد. مبارزه عادلانه و بحق با اشغالگران به آفرینش شعرهایی مملو از شور قهرمانی- میهن دوستی، دلاوری و شجاعت بالا را به شاعر الهام بخشید. «سیدی» در اشعار خود منافع مردم کار و زحمت را بیان و افکار و آرمانهای آنها را می ستود. شاعر در برخی اشعار خود (مانند،شعر«صحرا») چشم انداز عیان زاد و بوم خود، زمینها، راه های هموار و بیابانها آنرا که در آن دهقانان تلاش عظیمی برای شکوفایی و حاصلخیزی آن میکنند، بتصویر می کشد. در غزلهای «سیدی» مضامین اجتماعی- فلسفی و میهنی تنگاتنگ در هم آمیخته اند. او بعنوان افشاگر پرشور بی عدالتی اجتماعی و بعنوان نویسنده اشعار صمیمانه درباره عشق شناخته شده است. مرثیه و ژانری را که برای برخی آثار خود درباره تراژدی خانوادگی شاعر، وداع با محل زاد گاه خود پس از شکست در جنگ با امیر بخارا (مانند،«اکنون خدا حافظ» ،«لباب»،«ما برای همیشه رفتیم»وهمچنین شعر«خدا حافظ برای همیشه») آفرید، جایگاه با اهمیتی را در آثار او احراز می کنند. در اینجا «سیدی» از سنت های «مختومقلی» و برخی دیگر از شاعران سده هیجده که نمونه های بسیار جالبی از اشعار محزون و مرثیه دار خلق کردند، پیروی می کند.
«قربان دوردی ذلیلی» (۱۸۴۶-۸۵/۱۷۸۰). در سده نوزده در میان وارثان آوازه شعری «دولت محمد آزادی» و «مختومقلی»- پدر و پسر ـ «ذلیلی» با استعداد و با شوریی میهنی ـ قهرمانانه متمایز بود. شاعر ذلیلی که با «سیدی» رابطه دوستی داشت از منطقه شرقی ترکمنستان بود. این دو که اهل قبایل مختلف ترکمن بودند و صدها کیلو متر از یکدیگر جدا زندگی می کردند، نمونه ای بودند که نزدیکی معنوی خود را نشان می دادند. غزلهای «ذلیلی» به لحاط موضوع غنی و متنوع است. همانند «سیدی» در آثار «ذلیلی» انگیزه های عشق به میهن و وحدت قبایل ترکمن در برابر دشمن مشترک جایگاه مهمی را احراز کردند. او اشعار غزلی مینوشت، زیبایی، شرافت معشوق را میستود. اما در آثار او شعرهای اجتماعی و افشاگرانه کم نبودند. انتقاد شاعر به نظام و رسوم عقب مانده پدرسالاری- فئودالی، قساوت و بی رحمی خانها، امیران و شاهان علت تلاش شاعر برای عدالت و دوستی قبایل مختلف ترکمن بود. شاعر به امکان محو ستم و نابرابری اجتماعی نه تنها باور بلکه به حق زندگی انسان در شرایط ارزنده و شایسته اعتقاد داشت. اشعار و پیامهای «ذلیلی» به «سیدی خودویژه» هستند. «ذلیلی» در شعرها و پیامهای خود به «سیدی» از شمار زیادی ترکمن، که به اسارت برده شده اند روایت می کند. در پیام متقابل بنام «ذلیلی من» سیدی در مورد آنکه او نتوانسته به دوست و هم ولایتی خود کمک کن اندوهگین است.
«ملا نفس»(۱۸۶۲-۱۸۱۰). جایگاه مهم در تاریخ ادبیات ترکمن به «ملانفس» تعلق دارد. آثار او با صراحت اندیشه، تصویر سازی و با بلاغت و استعاره مشخص و با زبان ساده شاعرانه متمایز می شوند. آثار شاعر سینه به سینه نقل شده و در دوردست ترین روستاهای ترکمنستان و در تمامی آسیای میانه معروف بودند. شاعر تلاش کرد نه تنها خصلت و جهان درونی قهرمانان چه مرد و چه زن آثار خود را کشف و آشکار، بلکه برسیمای بیرونی آنها، نظم و محیط پیرامون قهرمانان خود و غیره تاکید و کاردوستی آنها، وفاداری به ادای دِین و عشق را توصیف کند. شاعر برای قلب عاشق خود می گوید، «بیم و هراس مکن حتی از”آتش جهنم”، و هیچ چیزی با محبوب زیبا نمی تواند برابری کند». فرم اشعار طنزآمیز «مشت کوچک» خودویژه است و در شکل پرسشهای مرد جوان و پاسخ به آنها از سوی زن زیبای جوان بنیان نهاده شده. دیالوگ دلدادگان بذله گویانه و خردمندانه هستند.«ملانفس» «زهره و طاهر» را پایه و اساس روایات هم نام افسانهها و داستانهای ترکمنی، ازبکی، آذربایجانی در موضوع عشق غم انگیز «طاهر» جوان و «زهره» زن زیبای جوان قرار داد. با این حال شاعر این روایات را تکرار نکرد، بلکه با اسلوب خود و با شیوه ها و روشهای داستانی نوین اصلاح و تکمیل و محتوای اثر را با زمان معاصر خود، با زندگی و رسوم خلق خود، با سنن ادبیات و فولکلور ترکمن پیوند داد. داستان «ملانفس» تبدیل به ادبیات کلاسیک ترکمن شد.
«مراد طالبی»(۱۸۴۸-۱۷۶۶). در میان شاعران نیمه نخست سده نوزده باید از «مراد طالبی» طنز نویس نیز نام برد. «کمینه» و «طالبی» با یکدیگر دوست بودند، اغلب با هم به مناطق ترکمن نشین مسافرت میکردند. آنها همه جا شاهد زندگی سخت فقیرانه دهقانان زحمتکش بودند. هر دوی این شاعران در انتقاد از اشراف، خانها، بک ها یکدل و هم اندیش بودند. آنها را باور عمیق به آینده روشن مردم پیوند می داد. «کمینه» خود می نویسد:«زمانی خواهد رسید که فقر از ما دور شود». «طالبی» هم عصر او نیز با «کمینه» هم آوا شده چنین می نویسد:« امید به اغنیاء را در دل راه مده، باور کن فقر ابدی نیست، خواهد رفت».
ادبیات ترکمن نیمه نخست سده نوزده خود را با آثار شاعران شایسته ای چون «خاتم»، «بحری»، «شکوری» و دیگران غنی کرد. «خاتم»(۱۸۲۴-۱۷۴۰) از ترکمنهای مانقیشلاق است، میراث ادبی او بطور کلی شامل اشعار و نامه هایی هستند که در آنها شاعر به رویدادهای جامعه واکنش نشان می دهد. وی بارها در آستراخان بوده است، از برخی مناطق قفقاز دیدن کرده و در اشعار او انگیزه های نوینی راه یافته اند که با زندگی دیگر ملل مرتبط هستند.
«عوض محمد بحری» – شاعر ترکمن اواخر سده هیجده و نیمه نخست سده نوزده از ترکمنهایی است که در اطراف و حوالی بخارا زندگی می کردند. وی نویسنده منحصر بفرد اشعار «نُه منظره» است که به صورت نمایشنامه کمدی نوشته شده، و همچنین داستانی بلحاظ مضمون بصورت اتوبیوگرافی بنام «درویش بحری».. شعر «نُه منظره» بر اساس سوژه مشهور شرق درباره شاهزاده شهرزاد، ساخته شد. وزیر دربار ضمن آرزوی محروم کردن شاه از وارث، بطور غدارانه ای شاه را می کشد. شهرزاد بزرگ شده و وزیر جنایتکار را به سزای اعمال میرساند. اپیزود های جداگانه این سوژه سنتی در فولکلور روسی، بویژه در داستانهایی در باره آنکه چگونه یک شیرزن پسر شاه را پرورش می دهد، مشاهده می شوند.
«عبدی شکور شکوری» در اواخر سده هیجده متولد شد. آثار او بطورکلی غزلها و مثنوی های دارای مضامین عاشقانه و اجتماعی هستند. آثار اجتماعی او خودویژه هستند زیرا به طبقه ای از جامعه می پردازد که مرفه، دروغگو و حیلهگر، بیشرم، ستمکار و بیدادمند هستند. «شکوری» زندگی و آداب درباری را بخوبی می شناخت. او در برخی مثنوی ها خود بطور بی امان و بحق دروغ ها و ریاکاری های حاکمان فئودال را برملا می سازد. گرایش کلی تکامل ادبیات ترکمن نیمه نخست سده نوزده در شکل دموکراتیزه شدن محتوا و مضمون اشعار غزلی و حماسی بروز می کند و در آن نوسازی شیوه های هنری- تجسمی و بطور گسترده برخورد به سنن فولکلور و کلاسیک دوره های پیشین دیده می شود.
منبع. تاریخ ادبیات جهان: در ۹ جلد/ زیر نظر ای. س. براگینسکی و دیگران. سالهای ۱۹۸۳-۱۹۸۴٫