آذربایجان پرس

اخبار آذربایجان، ایران و جهان

آذربایجان پرس

اخبار آذربایجان، ایران و جهان

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زبان مادری» ثبت شده است

نماینده مردم اورمیه در مجلس در تذکری شفاهی خطاب به وزرای آموزش و پرورش و علوم و تحقیقات خواستار تدریس زبان مادری مردم آذربایجان در همه دانشگاه‌ها و مدارس شد.

به گزارش آذربایجان پرس به نقل از دورنانیوز، نادر قاضی پور در نشست علنی امروز (یکشنبه، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹) مجلس شورای اسلامی در تذکر شفاهی خطاب به وزرای آموزش و پرورش و علوم و تحقیقات گفت: اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی، تدریس زبان مادری آذربایجان در همه دانشگاه ها و مدارس با توجه به حضور حدود ۴۰ میلیون ترک زبان در دانشگاه ها و مدارس ضرورت دارد.

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۲:۱۴

ضرورت تاسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی

| يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۵۵ ق.ظ | ۳ نظر

دکتر جواد نوروزی، رئیس بنیاد مقبره الشعرای استاد شهریار روز شنبه ۱۳ اردیبشهت ۹۹، با نگارش مقاله ای تحت عنوان «ضرورت تاسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی» در روزنامه «مردم سالاری» چاپ تهران نوشت:

 

نبود فرهنگستان زبان وادبیات ترکی آسیب شدیدی در سال‌های اخیر به این زبان وارد ساخته است .فقدان مراکز علمی، پژوهشی به همراه عواملی مانند فراموشی و رقیق‌تر شدن زبان مادری (پدیده فآذری) در روند انتقال شفاهی از یک نسل به نسل دیگر و عدم امکان معادل‌سازی و معادل‌یابی برای موضوعات، مفاهیم و اشیای جدید، می‌تواند آن زبان مادری را به زبانی نازا و ایستا تبدیل کند. عدم انتقال نسلی و نازایی زبانی می‌تواند در یک بازه زمانی طولانی، یک زبان را به گویش تبدیل کند و یا حتی منجر به مرگ تدریجی آن زبان شود. به طور نمونه، زبان‌های مازنی و گیلکی دست کم در مناطق شهری در طی دهه‌های اخیر تبدیل به گویش و لهجه شده‌اند که بر پایه تعاریف زبان شناسی، دیگر به سختی می‌توان آن‌ها را زبان نامید.

 

آب رفتن زبان ترکی و گسترش پدیده زبان فآذری یکی از آسیب‌های اصلی در سال‌های اخیر می‌باشد.: پدیده «زبان فآذری» (فارسی + آذری) به زبان ترکی آمیخته با واژگان و دستور زبان فارسی گفته می‌شود که از نظر شکل و محتوا تهی شده و بر اثر ترکیب مفرط و لجام گسیخته با زبان فارسی به شکل زبانی فاقد ساختار، قاعده و پویایی در آمده است. گسترش پدیده فآذری بویژه در میان جمعیت‌های مهاجر به کلانشهرها، بزرگ‌ترین تهدید پیش روی زبان ترکی آذربایجانی است چرا که آن زبان را از درون تهی و گویشوران آن را به فراموشی تدریجی زبان مادری و جایگزینی آن با زبان غالب (فارسی) سوق می‌دهد. دو عامل در شکل‌گیری این پدیده نقش‌آفرینی کرده‌اند. نخست، رسانه‌ها و دوم، نظام آموزشی.

 

نظر به اینکه زبان ترکی ، زبان مهم  عالم اسلام و کلید بخش عظیمى از ذخایر ارزشمند علمى و ادبى تمدن اسلامى، و خود از ارکان هویّت فرهنگى ملت ایران است، و با توجه به اینکه بنابر قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران،به‌منظور حفظ سلامت و تقویت و گسترش این زبان و تجهیز آن براى برآوردن نیازهاى روزافزون فرهنگى و علمى و فنى و رفع تشتت و ایجاد هماهنگى در فعالیت‌هاى مراکز فرهنگى و پژوهشى در حوزۀ زبان و ادب ترکی و سازمان دادن به تبادل گسترده و پربار تجربه درزمینۀ تحقیقات و مطالعات در این حوزه و صرفه‌جویى در نیرو و استفادۀ صحیح از کارشناسان و پژوهشگران و ایجاد مرجعى معتبر و برخوردار از وجهه و حیثیت جهانى در ایران می‌بایستی فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی تاسیس شود.

 

فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی می‌بایستی به دنبال اهداف ذیل باشد:

 حفظ قوّت و اصالت زبان ترکى، به‌عنوان یکى از ارکان هویت ملى ایران و زبان مهم  عالم اسلام و حامل معارف و فرهنگ اسلامى؛

• پروردن زبانى مهذّب و رسا براى بیان اندیشه‌هاى علمى و ادبى و ایجاد انس با مآثر معارف تاریخى در نسل کنونى و نسل‌هاى آینده‌؛

• رواج زبان و ادب ترکی و گسترش حوزه و قلمرو آن در داخل و خارج از کشور؛

• ایجاد نشاط و بالندگى در زبان ترکی، به ‌تناسب مقتض سازمان دادن و تمشیت فعالیت‌هاى ناظر به حفظ میراث زبانى و ادبى فارسى‌؛

 

فرهنگستان زبان وادبیات ترکی در حوزه‌های ذیل می‌تواند فعال باشد:

تأسیس واحدهاى واژه‌سازى و واژه‌گزینى و سازمان دادن واحدهاى مشابه در مراکز دانشگاهى و دیگر سازمان‌هاى علمى و فرهنگى و هماهنگ ساختن فعالیت‌هاى آنان از راه تبادل تجارب‌؛

• نظارت بر واژه‌سازى و معادل‌یابى در ترجمه از زبان‌هاى دیگر به زبان ترکی  و تعیین معیارهاى لازم براى حفظ و تقویت بنیۀ زبان ترکی  در برخورد با مفاهیم و اصطلاحات جدید؛

• کمک به معرفى و نشر میراث زبانى و ادب ترکى به‌صورت اصلى و معتبر؛

• اهتمام در حفظ فرهنگ‌هاى علمى و مردمى و جمع‌آورى و ضبط و نشر امثال‌وحکم و کلیۀ اعلام و اصطلاحات ترکی  در همۀ زمینه‌ها و بهره‌بردارى از آن‌ها براى پرورش و تقویت زبان و ادب ترکی‌؛

• سازمان دادن تبادل تجربه‌ها و دستاوردهاى مراکز پژوهشى در حوزۀ زبان و ادب ترکی و تأمین موجبات بهره‌بردارى صحیح از این تجربه‌ها؛

• بهره‌بردارى صحیح از گویشها ى محلى (در داخل و خارج از ایران‌) به‌منظور تقویت و تجهیز این زبان و غنى ‌ساختن و گستردن دامنۀ کارکرد آن‌؛

• معرفى محققان و ادیبان و خدمتگزاران زبان و ادب ترکی  و حمایت از نشر آثار ایشان و کمک به تأمین وسایل فعالیت علمى و فرهنگى آنان و فراهم آوردن موجبات تقدیر از خدمات آن‌ها.

عملیات خیبر، سوژه شاعر تُرک شد

| دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۴۰ ق.ظ | ۰ نظر

مجموعه شعر «خیال قوشو» سروده ایمان قلی پور بازگشتی به اسفندماه سال ۱۳۶۲ است که با بیانی شاعرانه اتفاقات را شرح می‌دهد.

به گزارش آذربایجان پرس به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، مجموعه شعر«خیال قوشو» سروده‌ ایمان قلی پور بازگشتی‌  به اسفندماه سال ۱۳۶۲ است.

بیانی شاعرانه از رزمندگان به‌ویژه رزمندگان لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات خیبر، گفته‌ها و ناگفته‌های مردان خفته در خاک مجنون و طلائیه در این کتاب دیده می‌شود. این منظومه، ضمن روایت این نبرد عظیم و پر رمز و راز، حس و حال منتظران پشت میدان نبرد را هم به تصویر  می‌ کشد و به همت مرکزآفرینش‌های ادبی حوزه هنری  تولید و سال ۱۳۹۸  در ۱۸۰ صفحه  با شمارگان ۱۲۵۰ در  انتشارات سوره مهر منتشر شد.

کتاب «خیال قوشو»، نقل شاعرانه اتفاقات واقعی عملیات خیبر و نقش لشگر ۳۱ عاشورا و رزمندگان آن است. رزمندگان این عملیات  عمدتا تُرک بودند. قلی پور در این مجموعه  به خاطرات رزمندگان عملیات  و احساسات نهفته در این خاطرات ماهیتی شاعرانه داده است. او رویداد‌ها و زمان و مکان عملیات را بر اساس واقعیت نقل می‌کند. درواقع شاعردر این مجموعه ضمن نقل اتفاقات و احساسات واقعی رزمندگان، با اتکا به خیالپردازی‌های خیالی خود، ظرفیت‌های شعری این اتفاقات را کشف کرده و بدین ترتیب ادای دینی شاعرانه به شهدا و رزمندگان  شرکت کننده دراین عملیات کرده است. شاعر از این طریق به درونیات و احساساتی که زمان اجازه بروز به آن‌ها را نداده پرداخته است.

پرداختن به ماجرای شهیدمفقود الاثرحسن جنگ جو نیز به نوعی پایان بندی این کتاب شده است. اینکه شهید جنگ جو درعملیات خیبرمفقود شده بود و مادرش سال‌ها به انتظاربازگشت این شهید مفقود الاثر نشست تا اینکه در تابستان سال ۱۳۹۶، که مادر دربیمارستان بستری بود، پیکرشهید «حسن جنگجو» پیدا و به تبریز آورده شد، اما مادرش همان روز روی تخت بیمارستان فوت کرد و پیکرشهیدجنگجو ومادرش درکنارهم دفن شدند.


شعری ازاین کتاب :

گیریش
گؤزوم گزیر، روحوم اَسیر،
سسلهییرم: هایانداسان؟
شاخمیرسان؟ شاخیب منه باخمیرسان؟!
عمر بوزو اَریییب، یئره باتیب،
باتی گؤزومده یاتیب!
یئنهده گَل، گَل، آی حیاتیمین یازی!
قوی اوزولوب ایتسین یئرین پاییزی!
آی منیم گونشیم، چیخ، >دجله<نین گونش چیخان یئریندن!
سؤیله سئوگیلی گونلری!
اود آلوو ایچینده شنلیک ائدن گونلری!...
آی بوندان سونرا دونیایا اوز قویانلار،
قیزلار، اوغلانلار!
دونیادا اَن کؤتو اولای ساواش دیر!

شعر دیگری از این کتاب 

نئچه ایل دیر، خیال اَلیمدن اوچور
«مجنون» و گؤرمه یه، «مجنون» ا کؤچور.

نئچه ایل دیر خیال منی داغلاییر
«شحیطاط» دا دوروب گولور، آغلاییر.

«طلائیه» جاداسیندا سسله ییر
«امام حسین» گردانینی بسله ییر.

سؤزوم یوخدور، اونا نه سؤز سؤیله‏ییم؟
کؤپرو اوسته یاتیم یا دا کویله‏ییم.

«طلائیه» منی قوناق ائیله سین
زمان مسافرین ایناق ائیله سین.

سونرا یئتیر «مجنون» ون آداسینا
قربان اولوم آدینا، قاداسینا.

ایسته ییرم او توپراغی یوخلایام
اوزونه اوز قویام، بیرآز یوخلایام

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۸ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۴۰

تورکونو یازمازلار کی، دانیشارلار!

| شنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۹، ۰۵:۴۸ ب.ظ | ۰ نظر
۱۳۷۹جو ایلده بیر سیرا اؤیرنجی یولداش‌لارلا بیرلیکده تبریز بیلیم‌یوردوندا تورکجه دیل کیلاسی قورماق قرارینا گلدیک. آنجاق، بو ایشه گؤره، تبریز بیلیم یوردونون فرهنگی ایش‌لر یاردیمچیلیغیندان مجوز آلمالیییدیق. بونا گؤره ده ایسته‌یییمیزی بیر کاغیذا یازیب، وورغولادیغیم قوروما باش ووردوق. اورادا بیر منشی خانیم وار ایدی. بیزی گؤرجک اورا باش ووردوغوموزون ندنینی سوروشدو. آنا دیلیمیزی اؤیرنمک اوچون تورکجه دیل کیلاسی قورماق ایسته‌دیییمیزی دیله گتیردیییمیزده، چاشباش قالیبان سوروشدو:
 
- "یانی نهههه؟! آنا دیلیمیزی باشاریروخ داااا"
اونون سؤزونه یانیت اولاراق دئدیم: "یوخ، بیز باشارمیریق، سیز باشاریرسینیزسا بیر صفحه تورکو یازی یازین بیزه؟!"
چاشباش قالمیش خانیم منیم بو سؤزومو ائشیتدییینده مات-مات بیزه باخاراق "آخی تورکونو یازمازلار کی، دانیشارلار دا"! دئیه یانیت وئردی. منسه "دئییرسینیز من ایکی صفحه یازیم" دئیه‌رک "دیل باجاریق‌لارینین بیری دانیشماقدیرسا باشقاسی ایسه یازماقدیر" سؤزونو آنلاتماغا چالیشدیم...
 
ی س: ایندی آز-قالا ییرمی ایل بو اولایدان کئچیر. بو ییرمی ایلده هئچ نه قازانماساق دا، اَن آزی چوخلارینی باشا سالمیشیق کی تورکجه‌نی یالنیز دانیشمازلار، بلکه یازارلار دا... بونو بوگون دیلیمیزین دوشمن‌لری ده بئله بیلیرلر.
 
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۶ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۴۸

آواز اسماعیل مهدوی خواننده اردبیلی میوه فروش داوران را با صدای بی نظیرش مسحور کرد.

 

آواز اسماعیل مهدوی میوه فروش اردبیلی با صدای بی نظیر داوران را یاد موذن زاده انداخت. عجیب آنکه او در سن 57 ساله تنها 8 ساله که به صورت اتفاقی آواز می خواند و آن هم با این صدای عجیب.

 

داوران به این اجرای او 4 ضربدر سفید دادند و او را به فینال فرستادند. آریا عظیمی نژاد اسماعیل مهدوی را یک استعداد خالص و ناب دانست که دیر کشف شده است.

 

امین حیایی نیز گفت که وسعت صدای آقای مهدوی بی نظیر است و بسیار نزدیک به مرحوم موذن زاده و مداحات ترک اجرا کرد. قابل ذکر است که عمو اسماعیل قطعه ای از مرحوم موذن زاده را نیز اجرا کرد.

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۴ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۳۴

واژگان فرهنگی و هنری در زبان ترکی

| پنجشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۰۰ ق.ظ | ۰ نظر

واژگان فرهنگی و هنری در زبان ترکی به شرح زیر میباشد:

 

آگهی بازرگانی– یایلام.

آگهی نامه– یایلان.

آماتور– قیزیقلی.

آمفی تئاتر­- قیییلقا.

آهنگ– آخین. بسته. باغدا. چینلاشیق. اویوم. تارتیم. چالغو. چالغی. هاوا. ییر. قورلاس.

آهنگساز – باغدار. بسته کار. بسته چی.

آهنگسازی– بسته کارلیق. باغدارلیق. بسته له‎مه. بسته چیلیک.

ادبی– گؤرکول. یازینسال. گؤگجه.

ادبیات– یازین. گؤگجه یازیلار. گؤگجه لر.

ادبیات چوپانی– چوْبان یازیسی. قاپیت یازیسی.

ادبیات شفاهی – آغیز ادبیاتی. آغیز یازینی. قارا یازی.

ادیب – گؤرکولچو.

از فرهنگ خود بیگانه– مانقورد.

اقتباس – آغداری. آلینیم.

اقتباس کردن– آغدارماق. آلماق.

انتشارات– یاییمتای. یاییملیق.

انجمن ادبی– گؤرگوسل درنگی.

انجمن– درنک. سالیا.

برنامه رادیویی و تلویزیونی– وئریلیش.

پرده تئاتر– چیمیلداق.

تئاتر – یانسیماج. گؤرموک.

تذکره– باش بیلیت.

تربیع– دؤردله مه.

ترجمه– چئویرمه.

ترجمه کردن– چئویرمک. آغدارماق.

تردید– دوراقسادیش.

تصریع– دوزه له مه.

تغلیب– اوستونله مه.

تلویزیون – گؤزگون. باخیشقا.

تلویزیونی– گؤزگونلوک.

تمدن– بایلام.

تهیه کننده– دوزلدیجی.

چاپ – باسما. باسقی. باسیم. چاپ.

چاپ افست – دوز باسقی.

چاپ سنگی– داش باسما.

چاپ شدن– باسیلماق.

چاپ شده– باسیلمیش.

چاپ کردن– باسماق.

چاپخانه – باسما خانا. باسمالیق.

چاپخانه چی– باسماچی. باسینچی.

چاپگر – باسماج.

حشو– یاماق.

خطابه– سؤیلو. آیتاشی. آیتاییش.

خطیب – سویلامیش.

داستان – اؤتوک. ائرته گی. ناغیل. اؤتکونج. اؤیکو. سؤیلنجه. بوْی.

داستان پرداختن – بوْی بوْیلاماق.

داستان پرداز – داستانچی. بویچو.

داستان تعریف کردن – اؤتکونمک.

داستان سرا– بوْی بوْیلایان.

داستان سرایی– بوْیلاما.

داستان سرایی کردن– بوْیلاماق.

داستان طولانی– ایلان حکایه سی. ایلان بوْی.

داستان کوتاه – بوْیجوق.

داستانی– اؤیکوسل.

دوربین عکاسی– آلیجی.

دوربین فیلمبرداری– چکه لیج.

رادیو – سسگین. آلقیج.

رُباعی– دؤردلوک. مانی. قوْشاجا.

رقص – اوْینادیش. بییی. تالبی. اوْیناما. اوْیناییش. تپسو. اوْیون.

رقصیدن – بییله‎مک. بیییمک. اوْیناماق.

رمان– اؤیکو.

رمانتیست– باش قورومچو.

رمانتیک– قیلدا. باش قوروم.

رمانس– گؤزللمه.

روزنامه – قزئت. گونجه. گونده لیک. ساوی. چاوی.

روزنامه نگار – قزئتچی. گونجه چی.

روزنامه نگاری– قزئتچیلیک. گونجه چیلیک.

روشنفکر– ایشیقلی. آغ یاخا. اردملی.

سانسور– الشدیری. قورجاق.

سانسورچی– الشدیریجی. قورجاتان.

سینما – گؤرونتولوک. باخلوْو.

شاعر – چوچو. سؤیچو. قوْشان. قوْشوقچو. قوْشار. اولگرچی. چاغماچی.

شاعر ساده– قالدیریم قوْشوجوسو.

شاعر مردمی– ائل آخینی. ال اوزانی.

شاعرانه – قوْشارجا. قوْشاریمتیل. قوْشارسی.

شاهکار – آنداشیت. آنیتلیق.

شعر – سؤی. قوْشاق. سؤیله‎مه. قوْشقو. قوْشوق. چاغما.

شعر بداهه– دونبول چالانغاج.

شعر حماسی– قوْچاق.

شعر ستایشی– اؤگونوش.

شعرسرایی– سوْیلاما.

شعر سرودن – وارساقلاماق. ییر قوشماق. سوْیلاماق. قوْشماق.

شعر مردمی– ائل قوْشو.

شعر معاصر – دیزه لک.

شعر واژه – سیجیر.

صحّاف– قابیقچی. قیریجی. قاپاق بیچن. قاپچی.

صحّافی– قابیقلاما. قابیقچیلیق.

صحّافی شدن– قابیقلانماق.

صحّافی کردن– قابیقلاماق.

ضرب المثل – سؤیله ییش.

غَزَل– گؤزل. گؤزلـله‎مه.

غزل سرا– گؤزلچی.

غزل سرایی– گؤزلـله مه.

غزل سرایی کردن– گؤزلـله مک.

فرهنگ – اویغارلیق. کولتور. یوْردام. یوْلون. اردم. ایچه لیک.

فرهنگستان– یوْرداملیق. یوْرومتای.

فرهنگسرا– یوْلونتای.

فرهنگ لغت– سؤزلوک.

فرهنگ و تمدن– یوْردام اردم.

فرهنگی– اویغار . یوْرداملی.

فرهیخته– اویغارلی. اویغار.

فیلم– چکیم.

فیلمبردار– چکیمچی. چکه لیجی.

فیلمبرداری– چکمه. چکیمچیلیک.

فیلمبرداری شدن– چکیلمک. چئورینمک.

فیلمنامه– اوْینانجا.

فیلمنامه نویس– اوْینانجاچی.

قصه– اؤتوک. یوماق. ناغیل. اؤیکو.

قصه گفتن– اؤتکونمک. یوماقلاماق.

قصه گو– ائرتکیجی. اؤتوکچو. ناغیلچی. یوماقچی.

قصه‎های سرگرم کننده برای وقت گذرانی– قورت ناغیلی.

قصیده – سیجیرله مه. قوْشما.

قصیده سرا– قوْشماچی.

قطعه ادبی– داملا یازی.

کارگردان – دوزنچی. یؤنتمن. آلانباشی.

کارگردان نمایش– قورولوشچو. قوْرقانچی.

کارگردانی– یؤنتمه لیک. آلانباشیلیق.

کتاب – باستاق. قاتلاق.

کتاب درسی– درسلیک.

کتاب درسی مکتبخانه– چرکه.

کتابخانه – باستاقلیق. قیمتارا.

کتابخوان – باستاقچی.

کتابدار – باستاقلی.

کتابداری– باستاقچیلیق.

کتابفروش– باستاقچی.

کتابفروشی– باستاقچیلیق.

کمدین– قیزیقچی.

گالری– سرگی.

لف و نشر – سپمه دؤشورمه.

مترجم– چئویرن. آغداران.

مجسمه– آنیتداش. یوْنتو. قورچاق. یوْنماداش. یامقا.

مجلّه – درگی.

مخمّس– بئشلیک.

مستزاد– آرتیرما.

مسمّط– دوزمه.

مشاعره– قوشاقلاشما. باغلاشما.

مطبوعات– باسیملار. یاییملار.

ملمّع– ایکی دیللی.

منتقد– قینار. قینامسیق.

منتشر شدن– یاییلماق.

منتشر کردن– یایماق.

منظومه– قوشاقچا.

ناشر– یاییمچی.

نشیده– اوخونجالیق (شعر دلنشین).

نقاش– بنیزچی. سیرچی.

نقاشی– بنیزچیلیک.

نقرات– قایتالام.

نمایش – گؤستریش. گؤستریم. گؤرک. گؤرونتو. یاییم.

نمایش کمدی یک نفره – سؤیلنگه.

نمایشگاه – سرگی.

نمایشنامه – گؤستریم.

نمایشنامه نویس – گؤستریم یازان. گؤستریمچی.

نورپرداز– ایشیقچی. چکمه چی.

نورپردازی– ایشیقچیلیق. ایشیقلیق.

نویسندگی– یازیچیلیق.

نویسنده– یازیچی.

هجو – سیخاق.

هنر – اوزلوق. ایکا. اوْلجوم. اؤنر. اودون.

هنرپیشه– اوْینامان. اوْینایان. اؤنرلی.

هنرشناس– اؤنرچی. اؤنر تانیش.

هنرمند – اوزمانج. اوزلو. اؤنرلی. اؤنرمن. یارادان.

هنرمند تئاتر – یانسیدار.

هنرمند نقش اول – باش اوْیونچو.

هنرمندانه – اوزلوجا. اؤنرلیجه.

هنرمندی– اوزمانلیق. اؤنرلیک. اؤنرمنلیک.

هنرور– باجاریلی.

هنرهای زیبا – اینجه صنعت. بدیعی صنعت.

هنری– اوزلوقسال. بدیعی. گؤرکن. اؤنه ریش. یارادیق. یاسنی.

 

پرویز زارع شاهمرسی

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۴ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۰۰

رمان جدید «آلچا گؤزۆندن گلسین» به زبان ترکی در ۱۷۸ صفحه توسط آقای حافظ خیاوی به صورت الکترونیکی منتشر شد.

نشریه ایشیق در خصوص آقای حافظ خیاوی نویسنده این رمان از قول دیگر نویسندگان و ادیبان ترکی نویس ایران مطالبی را ذکر کرده که آن را در ادامه تقدیم مخاطبان عزیز وبلاگ آذربایجان‌پرس می نماییم.

مخاطبان و علاقه‌مندان زبان ترکی در ایران عزیز، به منظور حمایت از نویسنده و زبان ترکی، در صورت امکان می توانند مبلغ ۱۵ هزار تومان را به حساب آقای حافظ خیاوی به شماره حساب زیر واریز نمایند:
۱۵۳۱ ۹۲۳۴ ۱۰۱۱ ۵۸۹۲
بانک سپه

 

دانلود
عنوان: آلما گوزوندن گلسین 
حجم: 1.13 مگابایت

 

 

دوقتور سلیم زحمت‌دوست

«حافظ مانده آذر» معروف به «حافظ خیاوی»
در شهر ما یعنی مشکین شهر، متولدین سالهای 1350 تا 1355 انگار یک نسل جداگانه‌ای هستند، یک تعداد و گروهی که در ادبیات و هنر واقعا حرفی برای گفتن دارند، اگر بخواهیم نام ببریم شاید خیلی‌ها از قلم بیافتند اما میتوان گفت نسلی که با «توکل کیان خیاو» شروع شده با «حافظ» و «کامیل قهرمان اوغلی» و «نصرالله کیشی‌زاده» و «منصور مظلومی» و «اسد یعقوبی» و «احمد رستم اوغلی»، «غفور امامی‌زاده» و «عمار احمدی» و خیلی های دیگر ادامه پیدا میکنند که اگر همه‌اینها را بچه‌های دنیز ( کتابفروشی جلیل مقدسی) یا بچه‌های وراوی ( هفته نامه وراوی) بنامیم، خیلی بیراه نخواهد بود، یعنی پاتوق اصلی‌اینها کتابفروشی دنیز است و اکثر‌این دوستان با انتشار هفته نامه وراوی، جرات یافته و قلم به دست گرفته اند.
در میان‌این بچه‌ها «حافظ خیاوی» شخصیت ویژه‌ای است، اول از‌این جهت که وقتی همه شعر مینوشتند او نثر نوشت و دیگر‌اینکه نثرش اندیشمندانه است در هر جمله و هر پاراگراف نوشته‌هایش حرفی برای گفتن دارد.
حافظ خیلی جوان بود که در دومین یا سومین شماره وراوی مطلبی نوشت با عنوان ( مرگ و مرگ اندیشی) – تقریبا در‌این مضمون- و با همان یک مقاله نشان داد که حرفی برای گفتن دارد و زمانیکه اولین اثرش با عنوان «مردی که گورش گم شد»، جایزه «فستیوال روزی روزگاری» را کسب کرد، برای خودش در ادبیات‌ایران جای مخصوصی حاصل نمود که نامش از مرزهای کشور گذشت و آثارش به زبانهای انگلیسی و فرانسه ترجمه شد.
حافظ در نوشتن داستانهای بومی خود هیچ تکلف و تصنعی ندارد، خیلی ساده و بی غل و غش و بی ریا می نویسد، ماجرای بسیار ساده‌ای را که اغلب اتفاق افتاده به زبان زیبای داستان روایت میکند اما در عین سادگی متن، بسیار وقت میگذارد، خودش میگوید که جمله‌ها را چندین بار و چندین بار عوض میکنم و تا وقتیکه جمله دلخواهم را نیافته‌ام آرامش ندارم.
طبیعت و سرشت حافظ برای داستان نویسی خیلی مناسب است، به هر ماجرای ساده‌ای با دقت تمام گوش میکند و میتواند از هر ماجرای ساده‌ای داستان بسازد، مخصوصا ماجراهای روزمره‌ای که در محیط مشکین شهر رخ میدهد.
خودش میگوید که محیط و اتمسفر مشکین شهر شبیه آمریکای لاتین است و جان میدهد برای نوشتن داستانهایی در شیوه رئالیسم جادویی.
با‌ اینکه بسیار آرام است و کمتر در جمع حاضر میشود، اما بسیار تیزهوش و کنجکاو است، هر فردی از ساکنان ‌این شهر در نظر حافظ یک کاراکتر کامل برای نوشتن داستان است. اغلب شخصیتهای داستانهایش افراد عادی کوچه و خیابان است، همسایه‌ها، اعضای فامیل، حتی برادر و خواهرهایش برای او شخصیت داستانی هستند.
من فکر میکنم حافظ بیشتر از آنچه در عالم واقعیت زندگی کند در داستانهایش زندگی میکند، وقتی راه میرود، غذا میخورد، استراحت میکند، میخوابد، بیدار میشود، در عالم داستانهایش سیر میکند، زندگی حافظ داستانهایش است و اطرافیان او شخصیتهای داستانی او هستند.
خلاصه ‌اینکه حافظ نابغه‌ای است در عالم داستان نویسی و مطمئنا در‌ آینده آثار بزرگتری از حافظ خواهیم دید.
چند وقتی است که در انجمن شعر و ادب مشکین شهر کارگاه داستان نویسی برگزار میکند، که در حقیقت ‌این کارگاهها نیز داستانهای بسیار جذاب و خواندنی هستند، افسوس می‌خورم که چرا از آغاز شروع ‌این کارگاهها، نتوانستیم جلسات را فیلمبرداری کرده در اختیار علاقمندان قرار دهیم، که واقعا هر لحظه ‌این کارگاههای آموزشی ارزش بسیار زیادی دارند.

 

ادامه نوشته را در اینجا بخوانید.

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۰ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۵۹

حکم دیوان عدالت اداری به آموزش زبان‌های بومی

| دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۲۸ ب.ظ | ۰ نظر


    با شکایت یک وکیل دادگستری وزارت آموزش و پرورش محکوم شد

حکم دیوان عدالت اداری به آموزش زبان‌های بومی

 

حکم دیوان عدالت اداری در پی شکایت یک وکیل از وزارت آموزش و پرورش مبنی بر لزوم اجرای قانون در خصوص آموزش زبان‌های محلی صادر شد. بر اساس حکم صادر شده وزارت آموزش و پرورش طبق قانون اساسی مکّلف به رعایت حق شهروندان در بهره‌مندی از تدریس ادبیات زبان‌های محلی و قومی خاص هر محل و قوم است.همواره از ایران به عنوان کشوری یاد می‌شود که دارای اقوام متعددی بوده و در این بین علاوه بر زبان فارسی زبان‌ها و گویش‌های متنوعی هم در آن رایج است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک میثاق‌نامه، حقوق و حق برخورداری همه اقوام را از آموزش زبان‌ محلی در نظر گرفته، این در حالی است که به نظر می‌رسد اصول قانون در اجرا با بی‌توجهی همراه شده باشد. این بی‌توجهی به اجرای قانون اساسی در وظایف محول شده به آموزش و پرورش در رابطه با آموزش زبان‌های محلی در مدارس سبب شد که یک وکیل دادگستری با طرح دعوی نسبت به الزام وزارت آموزش و پرورش به اجرای وظیفه قانونیِ تالیف و طبع و توزیع کتب درسی و کمک آموزشی و تدریس و آموزش ادبیات زبان‌های محلی و قومی تا پایان دوره متوسطه، حکم الزام آن را از دیوان دریافت کند.
حدود دو سال قبل بود که مسعد سلیتی، وکیل پایه یک دادگستری همزمان با روز جهانی زبان مادری در اسفند ماه 1396 دعوی خود را به علت تخلف وزارت آموزش وپرورش از اجرای قسمت اخیر اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است ) در مورد تدریس ادبیات زبان‌های محلی و قومی در کنار زبان فارسی در مدارس کشور و خودداری از انجام وظیفه مذکور با توجه به بند ۷ماده ۱۰قانون اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش (تالیف و طبع و توزیع کتب درسی و نشریات کمک آموزشی براساس برنامه‌ریزی‌های زمان‌بندی شده در چهارچوب نظام آموزشی با رعایت اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و با رعایت بافت متناسب زندگی روستایی،عشایری و شهری) تقدیم دیوان عدالت اداری کرد.سلیتی در این باره به همدلی گفت:«ایران به عنوان کشوری با تعدد قومی و مذهبی که به موجب اصل نوزدهم قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی، این تنوع قومی و مذهبی مورد پذیرش قرار گرفته، و برابر اصل بیستم همه‏ افراد ملت‏ اعم‏ از زن‏ و مرد یکسان‏ در حمایت‏ قانون‏ قرار دارند و از همه‏ حقوق‏ انسانی‏، سیاسی‏، اقتصادی‏، اجتماعی‏ و فرهنگی‏ با رعایت‏ موازین‏ اسلام‏ برخوردارند، بنابراین با استناد به قسمت اخیر اصل پانزدهم قانون اساسی که اشعار می‌دارد استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است، وزارت آموزش و پرورش به اجرای وظیفه قانونی خود در این اصل از قانون الزام دارد.»
سلیتی ادامه داد:« همچنین با استناد به اصل 30قانون اساسی دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد بنابراین با توجه به این اصول که بر عهده دولت است شکایت را طرح کردم.»علاوه بر این، مسعد سلیتی وکیل، با استناد به بندهای 7 و همچنین ۲۲،۱۱،۱۰،۹،۶ ماده ۱۰ قانون اهداف و وظایف آموزش و پرورش تأمین و تدارک نیازمندی‌های آموزشی و پرورشی (‌مکان تجهیزات، امکانات دیگرآموزشی و کمک آموزشی)، آموزش مستمر معلمان و کارکنان وزارت به منظور ارتقاء سطح توانایی شغلی آنان، جذب و انتخاب افراد صالح برای تعلیم و تربیت از طریق گزینش، تأمین نیاز نیروی انسانی آموزشی و پرورشی وزارت از طریق ایجاد دانش‌سراها ومراکز تربیت معلم و آموزشکده‌های فنی و حرفه‌ای و تأمین آموزش و پرورش رایگان برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه ازجمله زبان‌های محلی و قومی را، از وظایف انحصاری وزارت آموزش و پرورش در شکایت مطرح کردند.حال بعد از حدود دو سال از شکایت مطرح شده توسط این وکیل پایه یک دادگستری، دیوان عدالت اداری حکم به الزام آموزش و پرورش در موارد گفته شده داده است.
بر این اساس طی دادنامه شماره 9809970957101487 مورخ 19 اسفند 1398، شعبه 43 دیوان عدالت اداری حکم به الزام وزارت آموزش و پرورش بر اجرای وظیفه مقرر قانونی به نحو تألیف و طبع و توزیع کتب درسی و نشریات کمک آموزشی و تدریس ادبیات زبان‌های محلی و قومی تا پایان دوره متوسطه در مدارس کشور براساس برنامه‌ریزی‌های زمان‌بندی شده در چارچوب نظام آموزشی، با رعایت خصوصیات زبان و بافت متناسب زندگی روستائی، عشایری و شهری هر یک از اقوام صادر کرده است.در بخشی از حکم صادره دیوان عدالت اداری آمده است با توجه به «ریل‌گذاری جهت اجرایی شدن سیاست‌ها و اهداف، آموزش و پرورش مکّلف به رعایت حق شهروندان در بهره‌مندی از تدریس ادبیات زبان‌های محلی و قومی خاص هر محل و قوم است.
مسّلم است که در قانون اساسی با توجه به ماهیت و ذات وجودی آن، ظرفیت اجرایی احکام و طرق آن بیان نشده است؛ ولی باید توجه داشت که قانون‌گذار در بند 7 از ماده 10 قانون اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش، ظرفیت اجرایی حکم قسمت اخیر اصل پانزدهم قانون اساسی را ایجاد کرده است. بنابراین با وجود عبارت تدریس ادبیات زبان‌های محلی و قومی در مدارس، در اصل پانزدهم قانون اساسی و حکم مقرر در بند7 از ماده 10 قانون اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش باید گفت؛ حق شهروندان در این خصوص، از مرحله امکان بهره‌مندی به مرحله لزوم بهره‌مندسازی توسط وزارت آموزش و پرورش رسیده و تدریس ادبیات زبان‌های محلی و قومی در مدارس از وظایف وزارت آموزش و پرورش قلمداد شده است. بنا بر استدلال مذکور، به استناد مقررات فوق الذکر و مواد 10،11،58 و 65 از قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری حکم به الزام وزارت آموزش و پرورش بر اجرای وظیفه مقرر قانونی به نحو تألیف و طبع و توزیع کتب درسی و نشریات کمک آموزشی و تدریس ادبیات زبان‌های محلی و قومی تا پایان دوره متوسطه در مدارس کشور براساس برنامه‌ریزی‌های زمان‌بندی شده در چارچوب نظام آموزشی، با رعایت خصوصیات زبان و بافت متناسب زندگی روستائی، عشایری و شهری هر یک از اقوام صادر شد.»

 

منبع: روزنامه همدلی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۴ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۲۸

آقای سید هادی خسروشاهی یکی از کسانی است که اگر تاریخ سیاسی ایران را مرور کنیم، تقریباً از ۶۰ سال پیش تاکنون همواره در حوزه ی سیاست و فرهنگ نام آور بوده است. هنوز هم خوشبختانه خیلی سرحال است و از طنز هم بی نصیب نیست. آن وقت ها گاهی در گل آقا هم به نام مستعار می نوشت. چندی پیش در جلسه ای که گعده شده بود از علاقه مندی آذربایجانی ها به زبان مادری شان حرف می زد.

خودش اهل خسرو شاه است و ترک. می گفت با هیأتی رفته بودیم عراق. به دیدن مرحوم آیت الله خوئی هم رفتیم. بعد از این که حرف ها زده شد و خواستیم بلند شویم، آیت الله خوئی من را صدا زد و با همان لهجه ی ترکی گفت آقای خسروشاهی تو بمان. ماندم. حضرت آیت الله شروع کرد به ترکی حرف زدن. حرف مهمی نداشت ولی گفته بود در این نجف به ما سخت می گذرد از بس نمی توانیم با کسی ترکی حرف بزنیم.

آقای خسروشاهی ادامه می داد که یک بار هم خدمت مرحوم آیت الله شریعتمداری بوده است. دو نفری داشتند فارسی حرف می زدند. آیت الله شریعتمداری نگاهی به اطراف کرده بود و دیده بود کسی نیست، گفته بود آقای خسروشاهی ترکی حرف بزن که من بهتر بفهمم.

این اهتمام آذربایجانی‌ها به ترکی حرف زدن و تعصبی که در دفاع از هویت زبانی خود دارند خیلی قابل احترام است. باید دولت، به خصوص مسئولان فرهنگی به این هویت های زبانی و قومی در چارچوب ایران واحد و سرافراز توجه ویژه کنند.

* این مطلب را ۱۲ سال پیش در وبلاگم نوشته‌ام.(سید محمد علی ابطحی)


جناب استاد سیدهادی خسروشاهی پنج شنبه ۸ اسفند به دلیل بیماری کرونا درگذشت. از آنجا که به دلیل شرایط خاص اجتماعی، فعلا مراسمی برای این مرد بزرگ برگزار نمی شود، خبرآنلاین سنت «پاسداشت مکتوب نخبگان» را برای این عالم فرزانه منتشر می کند.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۴ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۱۲

رئیس جمهور ازبکستان گفت: زبان ازبکستانی یکی از بزرگ ترین زبان‌های جهان است و به این زبان تقریباً ۵۰ میلیون نفر تکلم می‌کنند.

«شوکت میرضیایف» رئیس جمهور ازبکستان در مراسم سی‌امین سالگرد اعطای جایگاه دولتی به زبان ترکی ازبکی گفت: زبان ازبکی برای مردم ما مظهر خودآگاهی ملی و استقلال دولتی و دارای ارزش معنوی است.

رئیس جمهور ازبکستان اظهار داشت: کسی که می‌خواهد تمام زیبایی، جذابیت و غنایی زبان ما را احساس کند باید لالایی مادران ما، داستان‌های باستانی و آهنگ‌های محلی ما را گوش کند.  

وی خاطرنشان کرد: زبان ازبکی یکی از بزرگ ترین زبان‌های جهان است و به این زبان تقریبا ۵۰ میلیون نفر تکلم می‌کنند.

رئیس جمهور ازبکستان گفت: در دوران ساختار توتالیتاریستی تلاش‌هایی برای از بین بردن زبان ترکی ازبکی صورت گرفت اما مردم ما توانستند زبان مادری خود را و غرور ملی خود را حفظ کنند.

وی افزود: در نتیجه تلاش‌های فداکارانه روشنفکران میهن پرست، شخصیت‌های دلبسته به سرنوشت زبان ازبکی در تاریخ ۲۱ اکتبر سال ۱۹۸۹ میلادی قانون اعطای مقام دولتی به زبان ترکی ازبکی به تصویب رسید.  

شوکت میرضیایف ادامه داد: پس از ۳۰ سال از این روز تاریخی یک گام دیگر برداشته شد و امروز رئیس جمهور قانون «افزایش نقش و اعتبار زبان ترکی ازبکی به عنوان زبان دولتی» را امضا کرد که بر اساس آن ۲۱ اکتبر در کشور ما به عنوان جشن زبان ازبکی اعلام شد.  

رئیس جمهور ازبکستان همچنین در سخنرانی خود بر ضرورت افزایش بیش از پیش اعتبار زبان ترکی ازبکی به عنوان زبان دولتی در زندگی دولتی و روزمره تاکید کرد.      

شوکت میرضیایف در پایان سخنرانی خود تاکید کرد: ما رابطه خود را به زبان دولتی باید به عنوان رابطه با استقلال، وفاداری و احترام به آن را به عنوان وفاداری و احترام به میهن تلقی می‌کنیم و باید این کار نیک را از خود و خانوده خود آغاز کند.

در این مراسم نمایندگان و سناتورها، اعضای دولت، شخصیت‌های دولتی و اجتماعی، نمایندگان دیپلماتیک، دانشمندان زبان شناس، اساتید و جوانان شرکت کردند.

 

خطیبی: در دربی تُرکی صحبت کنیم

| سه شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۸، ۰۲:۲۳ ق.ظ | ۱ نظر

 

سرمربی تیم ماشین‌سازی در نشست خبری قبل از بازی دربی بین تیم ماشین‌سازی و تیراختور از خبرنگاران خواست در نشست‌های خبری به زبان تورکی صحبت کنند.

 

در کنفرانس خبری قبل از بازی، رسول خطیبی، سرمربی تبم ماشین‌سازی خطاب به خبرنگاران از آنان خواست تا در مسابقات دربی بین تیم‌های آذربایجان، نشست‌های خبری به زبان تورکی برگزار شود.

خطیبی در قسمت دیگری از سخنان خود در خصوص آرزوی خود گفت: امیدوارم تمام تیم های تبریزی موفق باشند. من تبریزی و آذربایجانی هستم و در خونم غیرت و تعصب هست. من به تمام آرزوهایم رسیدم و قبلا هم گفتم که یک آرزو دارم: قهرمانی یکی از تیم های آذربایجان در لیگ برتر و لیگ قهرمانان آسیا. امیدوارم این اتفاق بیفتد و من هم به آرزویم برسم.

کتاب ترکی خراسان و قواعد آن منتشر شد

| پنجشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۸، ۱۱:۰۰ ق.ظ | ۳ نظر

نام کتاب : ترکی خراسان و قواعد آن

نویسنده : اسماعیل سالاریان
ناشر : اختر -تبریز
سال نشر : 1398 
مشخصات : ۲۹۰ صفحه وزیری شومیز
قیمت 50000 تومان

این کتاب دستور زبان ترکی در ایران با تاکید بر گویش ترکی خراسان بزرگ، از جمله کتاب هایی است که در راستای یادگیری، بروز و آشنا کردن ترکان و علاقمندان به زبان ترکی و دستور آن است.
در بخش های ابتدایی کتاب، به معرفی موجز تاریخچه زبان ترکی، پیشینه ترکان خراسان همراه با تقسیم بندی ساختاری زبان های ترکی، قواعد نگارش زبان ترکی و قوانین آوایی و فرآیندهای تغییر و ناهمگونی در کلمات ترکی مورد بررسی قرار گرفته است. 
در بخش های میانی کتاب، ترکی خراسانی و لهجه‌های آن، و اینکه از دیدگاه علم زبان شناسی، ترکی بالاخص گویش خراسانی جزو کدام گروه از زبانهاست و این گروه از زبان ها چه ویژگی‌های کلی دارند، با تاکید بر روی ماهیّت خود زبان ترکی در ایران و با تمرکز پدیدۀ زبان ترکی خراسان را به عنوان بخشی از هستی ترکان خراسان، آن گونه که هست با روش‌های علمی زبان شناسی، طرح، توصیف، تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
بخش های انتهایی کتاب، دستور و گرامر زبان ترکی را بنا به جهت گستردگی و پیچیدگیِ موضوع مورد مطالعۀ آن، آنرا، به بخش ها جداگانه ای به همراه معنا شناسی عناصر زبانی در ساخت‌های دستوری جمله‌های زبان ترکی رده بندی آن‌ها بر حسب مقولات دستوری که شامل (فعل، زمان؛ اسم، قید، صفت، ضمیر، ادات و رقم و ...) تنظیم شده است.
در بخش نحو، به ساخت جملات و الگوها و قواعد توالی و ترکیب واژه ها در ساختار جمله ها چنان پرداخته شده است تا برای همگان قابل فهم و مفید باشد.
جهت خرید پستی این کتاب و دیگر کتاب های ترکی خراسان علاوه بر ادمین های تلگرام و اینستاگرام به شماره ۰۹۱۵۹۷۶۶۰۶۶ پیامک بزنید تا کتاب ها بوسیله پست ارسال شوند.

چهارده سال از آن کلاس گذشت. گویا همین دیروز بود که گفتند: کلاس «آموزش زبان و ادبیات ترکی» در دانشگاه صنعتی اصفهان تشکیل می‌شود. سطح کلاس، مقدماتی بود امّا مقام مدرّس آن بسیار بالا بود. مگر امکان دارد استادی به بزرگی پروفسور صدیق با آن نام و آوازه با بیش از صد جلد کتاب برای آموزش الفبای زبان ترکی هر هفته از تهران راهی اصفهان شود.

چهارده سال از آن کلاس گذشت. گویا همین دیروز بود که گفتند: کلاس «آموزش زبان و ادبیات ترکی» در دانشگاه صنعتی اصفهان تشکیل می‌شود. سطح کلاس، مقدماتی بود امّا مقام مدرّس آن بسیار بالا بود. مگر امکان دارد استادی به بزرگی پروفسور صدیق با آن نام و آوازه با بیش از صد جلد کتاب برای آموزش الفبای زبان ترکی هر هفته از تهران راهی اصفهان شود؟ بین دانشجوها بحث بود: «استاد فقط برای جلسه‌ی اول و جهت راه اندازی کلاس می‌آیند؟ نه! ایشان خودشان اعلام کردند که یک ترم کامل می‌آیند. تازه! معاون دانشگاه، مدارک استاد را جهت پرداخت حق التدریس خواسته است ولی استاد گفته‌اند: بابت تدریس زبان ترکی حق التدریس نمی‌گیرم.

مگر ممکن است استادی به آن عظمت و با آن سن و سال هر هفته 500 کیلومتر راه بیایند که ابتدایی‌ترین گرامر را به ما تدریس کنند؟ به جای این کار می‌توانند در سطح دکترا تدریس کنند ...» .

خلاصه دانشجوها با استقبال فوق العاده‌ای به جلسه‌ی اول آمدند. هیچ کدام از کلاس‌ها ظرفیت آن تعداد از دانشجوها را نداشت. لاجرم کلاس را در تالار برگزار کردیم. استاد با آن شور و حالی که در جلسه‌ی اول داشتند تا آخر ترم آمدند و دست ما را گرفتند و پا به پا بردند، تا شیوه‌ی راه رفتن آموختند.

دانشگا‌ه‌های تبریز، تهران، شهید رجایی، علم و صنعت، شهید بهشتی، ارومیه، زنجان، سمنان و ... نیز به برکت وجود این استاد خستگی‌ناپذیر، جنب و جوش فوق العاده‌ای به خود گرفت و لذت اجرای اصل 15 قانون اساسی مبنی بر آموزش زبان مادری را چشیدیم.

آنچه ما در آن یک ترم از استاد فرا گرفتیم، گذشته از آن که‌ آموزش زبان و ادبیات ترکی باشد، آموزش نظم و انضباط بود، آموزش تعهد به دیگران بود، آموزش عشق و علاقه به زبان مادری بود، آموزش عشق به وطن بود، آموزش هنر ایجاد ارتباط معنوی و عاطفی بین گوینده و شنونده بود، آموزشِ این بود که جوانی انسان به دلی شاداب است نه موی سیاه، آموزشِ این‌که چون عشق حرم باشد سهل است بیابان‌ها و ... .

آن یک درس تأثیر بسیار زیادی روی دانشجوها گذاشت. آنجا بود که فهمیدیم چرا در کشور‌های پیشرفته، اساتید با سابقه و باسواد را برای علوم پایه اختصاص می‌دهند. برای این که معمار خشت اول را باید محکم و استوار بنهد تا بتواند استوار و سربلند تا ثریا برود. آنجا بود که فهمیدیم: در اوج باسوادی می‌توان به زبان عوام سخن گفت.

بسیاری از آن دانشجوها بعداً نویسندگان زبده و مؤلفان خبره‌ای شدند. از دل آن کلاس با پروژ‌ه‌های تحقیقی و تحلیلی تعریف شده، چندین کتاب به چاپ رسید و نشریه‌ی دانشجویی «دان اولدوزو» منتشر شد. تعدادی از دانشجویان آن روز، مدرسان، محققان و نویسندگان امروزند.

به هر روی، در کنار انتشار بیش از صد جلد کتاب، نزدیک به ده نشریه، بیش از هزار مقاله و ده‌ها کنفرانس و سمینار داخلی و خارجی، باید تربیت بیش از هزار دانشجو در زمینه‌ی زبان مادری ترکی را به کلکسیون افتخارات ایشان بیافزاییم.

سجایای اخلاقی و روح بلند استاد در چهل سال تلاش علمی و ادبی ایشان آن‌چنان زیاد بوده است که ده‌ها کتاب و صدها مقاله در باب ایشان منتشر شده است که به جرأت می‌توان گفت: هیچ استاد دانشگاهی این‌چنین دل و عقل دانشجویان خود را مجذوب نکرده است.

تنوع میدان‌های کاری دکتر صدیق

دکتر صدیق تنها یک استاد ادبیات یا یک معلم تدریس کننده نیستند. تألیفات ایشان از دوران جوانی به چاپ می‌رسد، با راه اندازی نشریات مختلف، ترک زبانان را از مسایل روز آگاه می‌کنند و توانمندی این زبان در بیان مطالب سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیره را نشان می‌دهند، بعد از سی سال تدریس زبان و ادبیات فارسی در مدارس و دانشگا‌ه‌های کشور، ظاهراً بازنشسته می‌شوند. امّا گویا جوانی استاد تازه شروع می‌شود. استاد بعد از بازنشستگی نهضت عظیم «آموزش زبان ترکی» را در دانشگا‌ه‌های کشور راه‌اندازی می‌کنند و در عرض چند سال بیش از هزار دانشجوی آگاه به الفبای زبان مادری تربیت می‌کنند. مقالات هفتگی ایشان در نشریات منطقه و کشور، مردم را با مشاهیر آذربایجانی و ادبیات ترکی آشنا می‌کند. تحقیقات ایشان در سمینارها و کنفرانس‌‌های داخلی و خارجی مطرح می‌شود.

تسلط شگرف استاد به زبان‌های ترکی ایرانی، ترکی استانبولی، ترکی کشورهای آسیای میانه، ترکی باستان، عربی، فارسی، انگلیسی و روسی و توانایی عالی در قرائت خطوط کهن ترکی و فارسی منجر به بازخوانی نسخ خطی کهن و سنگ نبشته‌های دیرین می‌شود. آشنایی نزدیک با اساتید ادبیات و شاعران معاصر، باعث تکوین ادبیات این عصر توسط ایشان می‌شود. تسلط ایشان به انواع قالب‌های شعری ترکی و فارسی منجر به خلق دواوین مختلف شعری می‌شود. چاپ بیش از یک میلیون نسخه از کتاب‌های شیعه‌شناسی در جمهوری‌‌های تازه استقلال یافته باعث معرفی شیعه به آن‌ها می‌شود. چاپ بیش از صد جلد از کتاب‌های ایشان، زبان ترکی آذربایجانی را در ایران به قله خود می‌رساند و ... .

آثار استاد از زوایای دیگر

(شعر، ادبیات، موسیقی، دین، تاریخ، دیرینه خوانی)

تاکنون چندین بار آثار پروفسور دکتر صدیق از زوایای مختلف بررسی شده است و نیازی به تکرار آن‌ها و معرفی آثارشان نیست اما از زاویه‌ای دیگر می‌توان به صورت موضوعی، آثار استاد را بررسی کرد. غالباً استاد در دور‌ه‌های مختلف زندگی خود، در یک زمینه به فعالیت اصلی پرداخته‌اند و دیگر فعالیت‌های ایشان به صورت فرعی بوده است. لذا موضوع و زمان دو مقوله‌ای است که در بررسی آثار ایشان بدان پی می‌بریم و در ادامه بدان‌ها خواهیم پرداخت:

دکتر صدیق و ترجمه

ترجمه‌های استاد غالباً در دو محدوده‌ی زمانی بوده است: تعدادی از ترجمه‌ها پیش از وقوع انقلاب اسلامی بوده است و تعدادی دیگر پس از استقلال جمهوری‌‌های شوروی.

ترجمه‌های پیش از انقلاب اسلامی از سال 1350 تا 1358 ادبی و سیاسی بوده است. ترجمه‌ی کتاب‌هایی مانند: «پیرامون پیدایش انسان» اثر کرمیاتسکی یا «انقلاب بورژوازی» در انگلستان اثر یفیموف نیز به نوعی به ادبیات و تاریخ آذربایجان مرتبط بوده است اما ترجمه‌ی کتاب‌هایی مانند «نظامی شاعر بزرگ آذربایجان» اثر برتلس، «گفتار‌هایی پیرامون مسایل زبانشناسی ایران» از زبانشناسان آذربایجان، «مسایل ادبیات دیرین ایران»، «مسایل ادبیات نوین ایران»، «مقالات ایرانشناسی» اثر پژوهندگان شوروی سابق نیز در تکمیل منابع ضعیف زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی بوده است. استاد با احساس کمبود منابع تحقیقی در زمینه‌ی زبان و ادبیات ترکی در طول این سال‌ها به ترجمه‌ی منابع متقن خارجی همّت می‌گمارند.

قسمت دوم، ترجمه‌های استاد در سال‌های 71 و 72 با هدف معرفی شیعه به ترک‌زبانان جمهوری‌‌های ترک زبان صورت می‌گیرد و کتاب‌های «شناخت معصومین» (ع) در 14 جلد، «خداشناسی»، «توحیدشناسی»، «چهل حدیث» در باب شرب خمر، «معادشناسی»، «احکام اسلام»، «چهل حدیث» در 14 جلد و «عدالت الهی» منتشر می‌شود.

دکتر صدیق و شعر

به جز اشعاری مانند «کیچیک شعرلر» در سال 1357، به ندرت ایشان اقدام به جمع آوری اشعار خود در طول چند سال کرده‌اند. کتاب‌های شعری استاد غالباً موضوعی و اتفاقی بوده و در مدت زمان بسیار اندک سروده شده است. با رفتن به اردبیل، «اردبیل لوحه‌لری» تنظیم می‌شود و با رفتن به زنجان و تبریز و باکو، به ترتیب «زنگان لوحه‌لری»، «تبریز یوللاریندا» و «باکی لوحه‌لری» سروده می‌شود.

به خاطر مدیریت کنگره‌ی «میرزاجهانگیرخان قشقایی» و زندگی چند روزه در میان قشقائیان، «قشقایی لوحه‌لری» خلق می‌شود. در رثای دوست دوران نوجوانی خود، «صمد بهرنگی» سه روز گوشه‌نشین شده و «صمد بهرنگی منظومه‌سی» از دل او به زبان می‌آید. هنگام تحقیق پیرامون مشروطیت، «شیخ محمد خیابانی حماسه‌سی» را می‌سرایند.

ملاحظه می‌شود که اشعار استاد بالبداهه، موضوعی و برگرفته از وقایع جاری زندگی ایشان است و غالباً در مدتی کوتاه، هنگام رویارویی با حوادث و وقایع خاص سروده شده‌اند. اشعار ایشان دارای مضامینی عالی و بلند، همراه با تعمقی علمی است. برای نمونه در کتاب کوچک شعر «زنگان لوحه‌لری»، نه تنها شاعر بلکه خواننده نیز باید دارای مطالعات عمیق تاریخی و ادبی باشد تا بتواند مضامین بلند شعری ایشان را متوجه شود. کمتر شعری از دکتر صدیق وجود دارد که بدون محتوای علمی و صرفاً عاشقانه و عاطفی باشد. 

دکتر صدیق و بازخوانی نسخه‌های خطی

دهه‌ی اخیر در زندگی پروفسور صدیق و خدمات علمی و ادبی ایشان به ادبیات ترکی و متعاقب آن به ادبیات جهانی باعث شده است که به اذعان ترکی‌دانان و ترکی‌مدانان، ایشان علمی‌ترین و پرکارترین چهره‌ی ادبی معروف باشند که توانایی کسب نخستین جایزه‌ی نوبل علمی توسط یک ایرانی را دارند. قطعاً بازخوانی و احیای تنها یکی از کتاب‌های ایشان مانند «دیوان لغات الترک» از جانب یک شخصیت علمی کافی‌ است تا نام ایشان در تاریخ ادبیات جاودانه بماند ولی گستردگی کارهای علمی ایشان بسیار فراتر از کتاب مذکور است. به عنوان نمونه، کتاب «قارا مجموعه‌»ی شیخ صفی الدین اردبیلی از غربت 800 ساله‌ی اعصار به قربت دست‌های عالمان و جویندگان رسید و به جهانیان معرفی شد؛ «گلشن راز» ترکی پس از 600 سال کشف و بازخوانی شد؛ دیوان‌های شاعران بزرگ به صورت کامل بازخوانی و با مقدمه‌ای کامل، عالمانه و مبسوط به جهان معرفی شد؛ «محاکمةاللغتین» امیرعلیشیر نوایی پس از 600 سال منتشر شد؛ «یوسف و زلیخا»ی فردوسی که برخلاف شاهنامه، از معنویت و اتحاد و دوستی صحبت کرده است، پس از هزار سال بازخوانی و احیا شد؛ سنگ نبشته‌های اورخون چین با کهن‌ترین الفبای بشری بازخوانی و مطالب آن به فارسی و ترکی توضیح داده شد و با نام «سه سنگیاد باستانی» انتشار یافت؛ برای نخستین بار اشعار ترکی مولوی توسط کتاب «سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه» معرفی گردید و ... .

منتظر می‌مانیم تا ببینیم در سال‌های آتی کدام یک از شاهکارهای ترکی به جهانیان معرفی خواهد شد.

دکتر صدیق و احیای دواوین کهن

دکتر صدیق در طول شش سال گذشته، دواوین بزرگ شاعران نامدار ترکی زبان را به صورت علمی و آکادمیک احیا کرد. از آن نظر می‌توان بازخوانی‌‌های ایشان را علمی و آکادمیک نام نهاد که اولاً تمام دیوان را بازخوانی کرده و کار نیمه تمام ارائه نکرده‌اند، مقدمه‌های مبسوط درباره‌ی هر دیوان و شاعر آن نوشته‌اند که قطعاً هر کدام از آن مقدمه‌های گسترده، با یک رساله‌ی دکترا برابری می‌کنند به نحوی که خواننده با مراجعه به آن مقدمه، در باب آن موضوع از پراکندگی فکری و سردرگمی به نگرش و جمعیت خاطر می‌رسد. نمایه‌‌های تحقیقاتی ایشان در انتهای کتاب‌ها مانند: کشف الابیات، فهرست نام افراد و اماکن، استخراج آیات و روایات و مهم‌تر از همه، توضیح و شرح کلمات و جملات دشوار، کار‌هایی علمی و تحقیقاتی است که ارزش علمی آثار ایشان را نشان می‌دهد.

بازخوانی دیوان‌های ترکی «فضولی»، «نباتی»، «سیدعظیم شیروانی»، «نسیمی»، «غریبی»، «گلشن راز ترکی شیخ الوان» یا «نصاب اعتماد تبریزی» و دیوان‌های فارسی «فضولی»، «نباتی» یا «یوسف و زلیخا»ی فردوسی از آن جمله‌اند.

بی‌تردید با انتشار این دیوان‌ها، بالندگی و بلوغ ادبیات در ایران عیان می‌شود.

دکتر صدیق و نشریات

دکتر صدیق در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با دردی که از فشارهای حکومت نژادپرست و ملی‌گرای سلطنتی دیده بود، دست به انتشار نشریات مختلفی زدند تا ضمن آگاه ساختن مردم از مطالب روز، از نعمت آزادی بیان و نوشتن به زبان مادری سخن گویند.

دکتر صدیق در این راستا نشریاتی مانند: «انقلاب یولوندا»، «آزادلیق»، «یولداش»، «یئنی یول» و «بولتن» را منتشر کردند و به مدت 14 سال، نشریه چهار صفحه‌ای سهند متعلق به روزنامه‌ی اطلاعات را به صورت هفتگی چاپ کردند که متأسفانه با غرض ورزی و حسادت یکی از نمایندگان ظاهراً فرهنگی شهر تبریز، تحت مدیریت آن نماینده رفت و پس از انتشار چند شماره تعطیل شد.

آثار

در اینجا مجالی است تا عناوین بیش از صد جلد از کتاب‌های دکتر حسین محمدزاده صدیق را به شکل الفبایی نام ببریم:

آتا! ای ظلم گؤرموش مکتبین بایراقداری، آثاری از شعرای آذربایجان (فارسی)، آذربایجانین شهید عالیملری،  اردبیل لوحه‌لری (شعر)، آرزی و قمبر (فارسی)، از پیدایی انسان تا رسایی فئودالیسم در آذربایجان، از انزلی تا تهران، اسلام احکامی، آشنایی با رسالات موسیقی، افضل الدین خاقانی شیروانی، آل محمد (ص) تاریخینده تشریح و محاکمه، امثال لقمان، انقلاب بورژوازی در انگلستان، اوچغون داخما (شعر)، اوچونجو امام، حضرت حسین (ع)، ایچگی و ایچگی ایچمک حاققیندا قیرخ حدیث، ایلاهی عدالت، باکی لوحه‌لری (شعر)، برگزیده دیوان کبیر (شمس تبریزی)، برگزیده متون نظم و نثر ترکی، به­سروده‌‌های زرتشت، بیر بؤلوک دورنا (شعر)، بیرینجی امام، حضرت علی (ع)، پنج نمایشنامه، پیرامون پیدایش انسان، پیغمبر تانیما، تبریز یوللاریندا (شعر)، توحیده چاغری، چهار تیاتر و رساله‌ی اخلاقیه، چیل مایدان، حضرت پیغمبر (ص) دن قیرخ حدیث، حضرت جعفر صادق (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت حسن عسکری (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت علی النقی(ع) دن قیرخ حدیث، حضرت فاطمه زهرا (س) دن قیرخ حدیث، حضرت محمد تقی (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت مهدی (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت موسی کاظم (ع) دن قیرخ حدیث، خرس قولدورباسان (نمایشنامه)، خلاصه‌ی قانون کار ، در شناخت هنر و زیبایی، دنیای قصه‌ی بچه‌ها، دوقلو‌های ترک (داستان)، دیوان لغات الترک، دیدی از نوآوری ‌های حبیب ساهر، دیوان اشعار ترکی نباتی، دیوان اشعار ترکی بایرک قوشچو اوغلو، دیوان اشعار ترکی حکیم ملامحمد هیدجی، دیوان اشعار ترکی سید عظیم شیروانی، دیوان اشعار ترکی سید عمادالدین نسیمی، دیوان اشعار ترکی ظفر اردبیلی، دیوان اشعار ترکی غریبی و تذکره‌ی مجالس شعرای روم، دیوان اشعار ترکی فضولی، دیوان اشعار ترکی مسیحی، دیوان اشعار ترکی ملا پناه واقف، دیوان اشعار فارسی عشقی، دیوان اشعار فارسی فضولی، دیوان اشعار فارسی نباتی، رند و زاهد فضولی، زندگی و اندیشه‌ی نظامی،  زندگی و خلاقیت قوسی تبریزی و میرزا شفیع واضح، زنگان لوحه‌لری (شعر)، سایالار، سنگلاخ، سه سنگیاد باستانی، سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه، سیری در رساله‌‌های موسیقایی، شرح غزل‌‌های صائب تبریزی، شیخ محمد خیابانی منظومه‌سی (شعر)، صمد بهرنگی منظومه‌سی (شعر)، عاشیقلار، قارا مجموعه، قاشقایی لوحه‌لری (شعر)، قاعده زبان ترکی عبدالعلی خلخالی، قصه‌‌های کچل، قصه‌‌های روباه، قواعد زبان ترکی طبیب آشتیانی، قوپوزنوازان دلسوخته‌ی آذربایجان، قیسا سؤزلر، کیچیک شعرلر، کیمیاگر (نمایشنامه)، گزیده‌ی متون نظم و نثر ترکی،گفتار‌هایی پیرامون مسایل زبانشناسی ایران، گلشن راز شبستری به روایت شیخ الوان ولی، گوللر آچاجاق (شعر)،گونشلی وطن یادداشتلاری، الله تانیما، لیلی و مجنون ملا محمد فضولی، متون ادبی هنر، مجموعه (شعر)، محاکمةاللغتین،مسایل ادبیات دیرین ایران، مسایل ادبیات نوین ایران، مطلع الاعتقاد فی معرفة المبدأ و المعاد، معاد تانیما، مقالات تربیت،مقالات فلسفی میرزا فتحعلی آخوندزاده، ملاعبدالله زنوزی و زنوزیه مکتبی، موسیو ژوردان (نمایشنامه)، نسیمی (درام تاریخی در سه پرده)، نصاب اعتماد، نظامی شاعر بزرگ آذربایجان، نمایشنامه‌‌های میرزا آقا تبریزی، هامی اوچون اخلاق، هامی اوچون اسلام، واقف شاعر زیبایی و حقیقت، یادمان‌‌های ترکی باستان، یورد غزللری (شعر)، یوسف و زلیخای فردوسی .

شناخت دکتر صدیق

دکتر حسین محمدزاده صدیق در 15 تیرماه 1324 در محله‌ی باستانی سرخاب تبریز واقع در دامنه‌‌های کوه «عینالی» دیده به جهان گشودند. پدرشان نوه‌ی آقا میرعلی سرخابی صاحب کتاب «ربیع الشّریعه» و پیشنماز مسجد آقا میرعلی و مادر ایشان، دختر عباسقلی خان با اصلیت اردبیلی و از رزمندگان خوشنام نهضت مشروطه و قیام شیخ محمد خیابانی بود که در گیر و دار مشروطه به تبریز کوچیده و در محله‌ی سرخاب ساکن شده بود. مادر پرهیزگار ایشان، نام حسین را به او برگزید تا یاد آور روشنگری‌‌های امام حسین (ع) باشد. در کودکی او را به مسجد جامع تبریز فرستادند و در آنجا نزد «آقا میرزا غلامحسین هریسی»، «آقا میرزا عمران» و مرحوم «وقایعی مشکات تبریزی» به تعلیم قرآن، فلسفه اسلام، فقه، احکام و اصول دین مشغول شد. پس از آن، ایشان را به مکتب خانه فرستادند. حسین که 8 یا 9 سال داشت به خاطر استعداد و تیزهوشی، در مسجد و گاهی در منزل آنچه را آموخته بود به افراد بی‌سواد محله تعلیم می‌داد و توانست تعداد زیادی از آنان را باسواد کند.

در سال 1331 پدرش به عنوان مسؤول پست و تلگراف به روستای خمارلو در مرز شوروی اعزام شد. حسین، فرزند ارشد خانواده کلاس اول ابتدایی را در روستای خداآفرین گذراند. پس از آن مجددا به تبریز بازگشتند و در مدارس خیام و حکمت به ادامه تحصیل مشغول شدند. یکی از وقایع تلخ دوران کودکی استاد درگذشت پدربزرگ مادری بود. مؤانست با عباسقلی خان - پدربزرگ مادری- در دوران‌کودکی در شکل‌‌گیری بلندنظری‌و آرمان‌‌جویی‌شان تأثیر بسزایی داشت.

در سال 1337 تحصیلات ابتدایی را به پایان رسانیده و در رشته‌ی علوم ادبی در دبیرستان مشغول به تحصیل شدند. استعداد فراوان و عشق‌شان به ادبیات تا حدی بود که در دبیرستان او را «شاعر» خطاب می‌کردند. یکی از نوآوری‌‌های ایشان این بود که نکات کلیدی و مهم دروس دبیرستان از جمله ریاضی، فیزیک و دروس طبیعی را –برای سهولت در یادگیری - به صورت شعر درآورده بودند. ذوق سرشار ایشان باعث شد تا در همان سنین نوجوانی برای خود کتابخانه‌ای بسازند و به هر کدام از کتاب‌ها مهر زده و شماره‌ی ثبت مخصوص بدهند.

از جمله‌ی نکات بارز دوران نوجوانی استاد، آشنایی، مطالعه و تلاش وافر ایشان از اوخر دوره‌ی راهنمایی برای یادگیری الفبای اوستایی و خواندن متون مربوط به آن است. این مهارت باعث شد که استاد دروس دبیرستان خود را به زبان ترکی و به الفبای اوستایی بنویسند، و این در حالی بود که همکلاسی‌ها سعی می‌کردند از این خطوط غریب سر در بیاورند.

پس از طی دوران تحصیل در دانشسرا، مشغول به تدریس در روستا‌های آذربایجان از جمله «هریس» شده و در همان حال به تحصیل در رشته‌ی ادبیات دانشگاه تبریز همت گماشتند. ایشان در کلاس‌‌های درس، خواندن و نوشتن را به شاگردانشان به زبان آذربایجانی آموزش می‌دادند. این کار در رژیم پهلوی دردسر‌های فراوانی را برایشان به همراه آورد ولی همچنان پایمردی کردند.

و اما نخستین مقاله‌ی ایشان «فرشته میترا و عید مهرگان» بود. در همین زمان‌ها افرادی چون صمد بهرنگی، علیرضا اوختای، بهروز دهقانی، بهروز دولت آبادی و مفتون امینی با استاد مجالست داشتند که حاصل این نشست‌ها نشر مجله‌ی «آدینه» بود. این نشریه که به زبان ترکی نوشته می‌شد، اولین تلاش جدی آنان در دوران خفقان شاهنشاهی جهت گسترش و احیاء‌ زبان مادری بود. مقالات این جوانان صاحب اندیشه، پس از آن در نشریات دیگر سراسر کشور از جمله: خوشه، امید ایران، وحید، ارمغان، راهنمای کتاب و . . . انتشار یافت. ایشان مقاله‌ی «داستان‌‌های دده قورقود» را در همین زمان نوشته و در مجله وحید چاپ کردند.

در اثر همین حرکت‌ها مردم با گنجینه‌‌های علم و ادب خطه‌ی آذربایجان هر چه بیشتر آشنایی حاصل کردند. گنجینه‌‌هایی که در زیر گرد و غبار خودکامگی ستمشاهی پنهان شده بود. در سال 1347 مجله «هنر و اجتماع» را در تبریز به دو زبان ترکی و فارسی منتشر ساختند که پس از چاپ هفتمین شماره، توسط ساواک دستگیر و به زندان روانه شدند. پس از مدتی از زندان آزاد گردیدند، لیکن مسئولان آن زمان، مدرک لیسانس‌‌شان را تا سال 1350 نگه داشتند و ندادند. دو سال قبل از این تاریخ (1348) توسط دانشگاه استانبول برای تحصیل در دوره‌ی دکتری پذیرفته شدند ولی دولت وقت، ایشان را ممنوع الخروج کردند.

در سال‌‌هایی که در دبیرستان‌‌های اردبیل تدریس می‌کردند با همکاری دانش آموزان به گردآوری فولکلور و ادبیات شفاهی آذربایجان همت گماشته و سعی کردند در جلسات خصوصی به دانش آموزان، خواندن و نوشتن به زبان مادری را بیاموزند. به همین دلیل ساواک در شهر اردبیل استاد را احضار کرده و 41 روز تحت آزار و بازجویی قرار دادند. اما نتوانستند تهمت خود را دال بر وابستگی به احزاب اثبات کنند. لاجرم ایشان را فقط به جرم اقدام علیه‌امنیت کشور به دادگاه نظامی کشاندند و ایشان را به شش ماه زندان و پنج سال تعلیق از خدمات دولتی محکوم کردند. پایمردی و استواری‌شان باعث شد که در زندان هم به آموزش زبان ترکی مشغول شوند و به این خاطر مدتی را نیز در انفرادی محبوس گردیدند. استاد در همین ایام، سه دفتر شعر با عنوان «قالادان قالایا»، «هانی بس یولداشین اؤردک» و «ساواش نغمه‌لری» سرودند که آن دفترچه‌ها را به هم‌بندان خویش سپردند لیکن آن همبندان حق امانت را به جا نیاورده و تا کنون آن دفترچه‌ها را به ایشان تحویل نداده‌اند.

پس از آن که از زندان آزاد شدند، ایشان را مجبور به ترک تبریز کردند. لاجرم به تهران آمدند تا به کاری مشغول شوند. در این زمان در انتشارات امیرکبیر به عنوان ویراستار و به صورت تدریس غیر رسمی در هنرستان به کار پرداختند. بعد از گذشت مدتی در صدا و سیما مشغول به کار شدند. اما پس از نه ماه، از طرف ساواک رد صلاحیت گردیدند. از سال 1351 تا 1357 وارد دوره‌ی تازه‌ی انتشار کتاب‌‌های خود شدند. استاد در این سال‌ها در اولین کتابشان تحت عنوان «واقف، شاعر زیبایی و حقیقت» به بررسی کوتاه در زمینه‌ی تاریخ ادبیات ترکی می‌پردازند. از جمله‌ دیگر کتاب‌ها می‌توان «قصه‌‌های روباه در ادبیات شفاهی آذربایجان»، «داستان‌‌های کچل در ادبیات شفاهی آذربایجان»، «نمایشنامه‌‌های میرزا آقا تبریزی»، «منظومه‌ی آرزی و قمبر»، «تاریخ آذربایجان»، «فلسفه تکاملی»، «انقلاب بورژوازی در انگلستان» و . . . را نام برد. ایشان در همین سال‌ها کتاب «عاشیقلار» را چاپ کردند که نخستین تحقیق در این زمینه بود.

در همین ایام در دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدند و همچنین از طرف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان مترجم دعوت به کار ‌شدند. در آنجا کتاب‌‌های زیادی از جمله «دوقلو‌های ترک»، «چیل مایدان»، «قارا آت» و «دوقلو‌‌های ایرانی» را برای کودکان آماده‌ی چاپ کردند. در سال 1357 «جمعیت فرهنگ آذربایجان» را تأسیس کرده و نشریه‌ی «یولداش» و «آزادلیق» را منتشر ساختند. و سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی جهت تحصیل در مقطع دکتری در دانشگاه استانبول، عازم کشور ترکیه شدند. و در سال 1362 در رشته‌ی زبانشناسی تطبیقی ترکی، فارسی و عربی با پایان‌نامه‌ای تحت عنوان «اخلاق و رساله‌ی اخلاقیه‌ی میرزا آقا تبریزی» فارغ التحصیل شدند و علیرغم دعوت بعضی از کشور‌های همسایه جهت تدریس در دانشگاه‌‌هایشان - به خاطر همان روحیه‌ی حرکتِ پیوسته و آهسته- مجدداً به کشور ایران بازگشتند. استاد، خود چکیده‌ی پایان‌نامه‌ی خویش را در آن سال‌ها چنین نگاشته‌ است:

«موضوع اصلى تز دکتراى اینجانب تقدیم متن «رساله‌ى اخلاقیه» اثر میرزا آقا تبریزى و تحلیل آن است از این رو تز در چهار بخش تدوین شده است: بخش اول پس از مقدمه بیبلیوگرافى و اختصارات، ناظر به گزارش زندگى میرزا‌آقاست. بخش دوم شرح آثار او، بخش سوم تحلیل رساله‌ی اخلاقیه و بخش چهارم متن فارسى اثر مذکور را شامل می‌باشد. در بخش اول کوشش بر این بوده است که خلاصه‌اى از شرح زندگى میرزا آقا تبریزى‌ تنظیم شود. از آنجا که در این زمینه با قلّت منابع روبرو هستیم به دو طریق دست یازیدیم :

اول آنکه بیش از همه به خود رساله‌ی اخلاقیه و دیگر آثار او توجه کردیم، همچنین درباره‌ی پدر میرزا آقا اطلاعاتى در برخى منابع نظیر: «مجمع ‌الفصحا»، «گنج شایگان» و «ریحانة‌الادب» به دست آوردیم، دوم اینکه به شرح زندگى شاعران معاصر میرزا آقا پرداختیم و از راه مقایسه‌ی آنان با صاحب رساله‌ی اخلاقیه اطلاعات مفید و مهمى اخذ کردیم. به طور مثال در جایى از این بخش به مقایسه‌ی زندگى‌ و افکار میرزا آقا با فراماسونر معروف، میرزا ملکم خان- که بیشتر آثار وى به میرزا ملکم خان نسبت داده شده است- پرداختیم و انتساب آن‌ها را به میرزا آقا به اثبات رساندیم. از جمله دلایلى که در این زمینه آوردیم این است که: اولاً میرزا آقا تبریزى در نامه‌اى که به تاریخ 1388 ﻫ . ق به میرزا فتحعلى آخوندزاده نوشته است، خود را معرفى مى‌کند و مى‌گوید که تاکنون او را ندیده است. در حالی‌که مى‌دانیم میرزا ملکم خان هشت سال قبل از این تاریخ (1863) در استامبول با آخوندزاده ملاقات کرده است و در تفلیس مهمان او شده بود. دوم اینکه میرزا آقا در آثار خود همه جا اصطلاحاتى نظیر «دین مبین ما»، «مذهب ما» و «میهن ما» به کار مى‌برد و ما مى‌دانیم که ملکم خان صاحب چنین روحیه‌اى نیست و این اصطلاحات را با کلماتى نظیر مسلمانان، اهل اسلام، ایرانیان، عجم‌ها و غیره عوض مى‌کرده است. و نیز مى‌دانیم که ملکم خان از اسلام و مسلمانان بیزار بود و اسرار حکومت‌هاى ملل مسلمان را به غربیان مى‌فروخت. در حالی که میرزا آقا در این آثار چندین جا سعادت ملل مسلمان و نجات آن‌ها را از اسارت روس و انگلیس آرزو مى‌کند.

در این زندگى‌نامه‌ى تطبیقى، مناسبت میرزا آقا با اشخاصى نظیر میرزا یوسف خان مستشارالیه و میرزا عبدالرحیم بخارزاده تبریزى، ملک‌المتکلمین و میرزا آقا‌خان کرمانى باز نموده مى‌شود. در بخش دوم تز، آثار میرزا آقا تبریزى به بحث گذاشته مى‌شود و در این بخش پس از بحث مختصرى پیرامون پیدایش نثر نوین فارسى در قرن گذشته خلاصه‌اى از هر یک از پنج نمایشنامه‌ی میرزا آقا تبریزى و تحلیلى از آن‌ها به دست داده مى‌شود. و نیز روزنامه‌هاى «استقلال»، «ناله‌ی ملت» و «حشرات الارض» معرفى مى‌شود. در بخش سوم تز، به تحلیل رساله‌ی اخلاقیه مى‌پردازیم. از آنجایی که اثر به علم اخلاق مربوط مى‌شود، پس از بحث کوتاهى پیرامون اخلاق و موضوع و اقسام آن، ترجیحاً پیرامون علم اخلاق و جاى آن در یونان باستان و شرح نسبتاً مبسوطى از علم اخلاق در اسلام تحت عنوان «اخلاق در ادبیات اسلامى» و نشان دادن اشکال اخلاق اسلامى به آیات شریفه‌اى نظیر: «اَفَحَسِبْتُم اِنَّما خَلَقْناکُم عَبَثا»،[1] «و ما خَلَقْتُ الجِنَّ و الاِنْسَ اِلاّ لِیعْبُدون»،[2]«اَیحْسَبُ الاِنْسانُ اَن یتْرَکَ سُدى»،[3] «وَ ما خَلَقْنَا السَّماء وَ الاَرضَ و ما بَینَهُما لاعِبینَ»[4] از کتاب «اخلاق» ترجمه‌ی حنین بن اسحاق و «تفسیر» شرح فارابى و ابن مسکویه و کندى سخن به میان مى‌آید و سپس از امّهات کتب اخلاق که به فارسى نوشته شده است، گفتگو مى‌شود و پس از دادن خلاصه، کلیه‌ی چهارده فصل و مقدمه و مؤخره‌ی رساله‌ی اخلاقیه‌ی اثر مورد بحث، تحت عناوینى نظیر: مقاصد تربیتى در رساله‌ی اخلاقیه، موضوعات دینى و فلسفى و جبریه و اختیاریه، مناسبت با متون دینى اسلامى، توجه به آیات و احادیث و غیره تحلیل مى‌شود.

بخش چهارم تز، متن رساله‌ی اخلاقیه را شامل است که براى نخستین بار از روى نسخه‌اى به خط خود مؤلف -که در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران محفوظ است- به جهان علم شناسانده مى‌شود. در انجام متن فهارس اسماء اشخاص، امکنه، کتب، قبایل،‌ السنه و غیره آورده مى‌شود. شیوه‌ی کار براى تهیه‌ی متن علمى آن در صفحه‌ی 184 از تز تشریح شده است.»

در دوران پس از انقلاب اسلامی مجدداً دعوت به کار شدند و به تدریس - هم در تربیت معلم و هم در دانشگاه‌ها- اشتغال ورزیدند. در طی این سال‌ها همچنان به تحقیق، ترجمه، تألیف و تدوین کتب مختلف همّت گماشتند. در سال 1359 نشریه‌ی «انقلاب یولوندا»، و در سال 1362 نشریه‌ی «یئنی یول» را راه اندازی کردند. در سال 1364 در کنار تدریس، به عنوان مترجم رسمی قوه‌ی قضائیه مشغول به کار شدند. و درسال 1369 «هفته‌نامه‌ی سهند» (ضمیمه‌ی روزنامه اطلاعات) را به زبان ترکی، به تنهایی به مدت پانزده سال برای چاپ آماده ‌کردند. در این اثناء برای تدریس زبان و ادبیات ترکی و فارسی در سراسر ایران از هیچ کوششی فروگذار نکردند. از آن جمله تدریس در دانشگاه‌ شهر‌های: تبریز، ارومیه، اردبیل، تکاب، همدان، اصفهان، قزوین، زنجان،‌ سمنان و شیراز را می‌توان نام برد. تا آن که در سال 1373 ایشان را بازنشسته کردند ولی استاد دمی از پای ننشست.

هم اکنون استاد –این غوّاص دریای معنی- با کوله‌باری از تجربه‌ی علمی و روحیه‌ای وارسته‌ از تمنّیات مادی به سفتن دُرر و گهر ادبیات ایران زمین مشغول هستند.

زندگی استاد در یک نگاه

تحصیلات:

1. دیپلم دانشسرای مقدماتی. سال اخذ دیپلم: 1342، محل: دانشسرای مقدماتی تبریز.

2. دیپلم کامل. رشته: ادبی. سال اخذ مدرک: 1343.

3. لیسانس: زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز. سال ورود: 1344. سال اخذ مدرک: 1348.

4. فوق لیسانس: زبانشناسی کهن ترکی در دانشگاه استانبول. سال ورود: 1358. سال اخذ مدرک: 1360.

5. دکتری (PH.D) زبان و ادبیات تطبیقی فارسی، ترکی و عربی در دانشگاه استانبول. سال ورود: 1360. سال اخذ مدرک: 1362.

سوابق شغلی:

معلم و مدیر دبستان: از سال 1342 تا 1348.

دبیر دبیرستان‌‌های آذربایجان شرقی از سال 1348 تا 1350.

دبیر دبیرستان‌‌های تهران از سال 1350 تا 1357.

ویراستار بخش بین المللی انتشارات امیر کبیر از سال 1351 تا 1357.

مدرس تمام وقت مراکز تربیت معلم تهران از سال 1362 تا 1373.

بازنشسته از تربیت معلم در سال 1373.

مترجم رسمی قوه قضائیه از سال 1364 تا کنون.

مسؤول بخش بین الملل انتشارات بعثت و نظارت بر نشر 300 عنوان کتاب به زبان‌‌های کشور‌های همسایه و آسیای میانه از سال 1369 تا 1373.

مسؤول انتشار هفته‌نامه‌ی سهند وابسته به روزنامه‌ی اطلاعات برای جمهوری‌‌های قفقاز از سال 1368 تا 1381.

استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.

استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان.

استاد دانشگاه سوره.

استاد دانشگاه تهران (دانشکده ابوریحان پاکدشت).

استاد دانشگاه‌‌های تهران، صنعتی شریف، شهید بهشتی، صنعتی اصفهان و غیره (تدریس زبان و ادبیات ترکی آذری و استانبولی).

سخنرانی‌ها:

1. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی نظامی گنجوی تبریز 1370.

2. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی خواجو در کرمان، 1373.

3. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی حافظ در شیراز، 1371.

4. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی ابن سکّیت در اهواز، 1374.

5. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی سبک آذربایجانی در ارومیه.

6. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی حکیم میرزا جهانگیر خان قشقایی در اصفهان، 1377.

7. سخنرانی در کنگره‌ی کتیبه و متون در شیراز، 1382.

8. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی تۆرکولوژی در استانبول، 1982.

9. سخنرانی در هفتمین کنگره‌ی جهانی نویسندگان آذربایجان در باکو 1981.

10. سخنرانی در کنگره‌ی زبان و ادبیات ترکی در دانشگاه غازی آنکارا، 2004.

 

فعالیت‌های مطبوعاتی استاد آن گونه که از خودشان شنیده‌ا‌یم از سال 1338- هنگامی که در دوره‌ی اول دبیرستان (معادل دوره‌ی راهنمایی امروزی) تحصیل می‌کردند- شروع شد. ایشان در دبیرستان لقمان تبریز تحصیل می‌کردند. بعدها ساختمان این دبیرستان تخریب شد و امروزه ساختمان فرمانداری در آن قرار دارد. در سال‌های تحصیل در آنجا روزنامه‌ی دیواری ماهانه به اسم « اخگر » را انتشار می‌دادند.

اولین مقاله‌ی ایشان تحت عنوان «میترا و جشن مهرگان» در سال 1344 در یکی از شماره‌های فصلنامه‌ی اداره‌ی کل فرهنگ آذربایجان شرقی انتشار یافت. و اولین نشریه‌ای که به صورت مستقل، اداره و منتشر کردند «هفته نامه‌ی هنر و اجتماع» بود که از هفتمین شماره‌ در آذرماه 1347 توقیف شد.

بعد از آن، فعالیت‌های  مطبوعاتی دیگری را در پیش گرفتند که از آن جمله می‌توان موارد زیر را نام برد:

1.       «ادبیات در عصر نوین»‌ با استفاده از امتیاز روزنامه‌ی عصر نوین در تبریز.

2.       «شعر و ادب آذری» با استفاده از امتیاز «مجله‌ی امید ایران» در تهران.

3.       «یولداش».

4.       روزنامه‌ی «آزادلیق».

5.       ماهنامه‌ی «انقلاب یولوندا».

6.       فصلنامه‌ی «یئنی یول».

7.       «بولتن»

8.       هفته‌نامه‌ی «سهند» ضمیمه‌ی روزنامه‌ی اطلاعات.

 

 

 [1]مومنون/ 115.

 [2]زاریات/ 56.

 [3]قیامت/ 36.

[4] انبیاء/ 16.

منبع خبر : مهندس محمد صادق نائینی

ربط دادن حمایت از زبان مادری به جداسری و تجزیه طلبی خبط بزرگی است که نشان از ناآشنایی آنها هم نسبت به آینده زبان و جایگاه آن در قدرت فرهنگی و هم نسبت به منافع و امنیت ملی دارد. تجارب فراوانی در جهان وجود دارد که اثبات می‌کنند نظریه آنها صادق نیست.

 

حقوق بین‌الملل، «زبان مادری» را «حق» می‌داند محروم‌کردن انسان‌ها را از این «حقِ نخستین»، جرم تلقی می‌کند. امروزه حقوق‌دانان حتی کمی فراتر رفته‌اند و ایذاء زبانی یک گروه زبانی را، ژنوساید زبانی و اتنوژنوساید می‌خوانند. برای تبیین دقیق‌تر متون حقوق بین‌الملل درباره زبان مادری به گفتگو با دکتر اسعد اردلان، استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی نشسته‌ایم. او در این گفتگو ضمن تبیین حق زبان مادری در حقوق بین‌الملل از ضرر جبران‌ناپذیر سیاست‌های یکسان‌سازانه زبانی، به امنیت ملی و منافع کشور سخن می‌گوید و با تاکید بر ضرورت اجرایی‌کردن تدریس زبان مادری در مدارس از عدم نیاز به مصوبه حقوقی مجلس در این باره سخن می‌گوید: «قانون اساسی در این باره روشن است و نیازی طرح و بررسی آن در مجلس و مثلا تایید دوباره یا رد آن نیست. هیچ قانونی به اندازه قانون اساسی اعتبار ندارد. مساله از نظر حقوقی کاملا مشخص است. تنها زحمتی که دولت باید متحمل شود، تدوین آیین‌نامه اجرایی و آغاز به تدارک امکانات برای آموزش زبان مادری در مدارس است.»

***

«زبان مادری» در حقوق بین الملل چه بار حقوقی دارد؟ کنوانسیون های بین المللی چه نگاهی به مقوله زبان دارند؟ آیا اساسا زبان مادری، در آیینه این متون یک حق است؟ یا یک مقوله فرهنگی و غیرحق‌مدار؟

بار حقوقی زبان مادری در حقوق بین‌الملل متکی بر تعهدات دولت‌ها در مقابل مراعات اصولی است که به‌عنوان حقوق مدنی و سیاسی و هم چنین حقوق فرهنگی و اجتماعی افراد به‌طور کلی و اتباع بطور خاص شناخته‌اند و همچنین توافقات غیرالزام‌آوری است که به‌صورت عرف درآمده و متکی بر بیانیه‌ها و قطعنامه‌های سازمان‌های بین‌المللی است.

از جمله اسناد بین‌المللی که زبان مادری را به عنوان حق به رسمیت شناخته‌اند میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب 16 دسامبر 1966 مجمع عمومی سازمان ملل متحد است که در اصل 27 مقرر داشته است: «در کشورهایی که اقلیت های نژادی، مذهبی و یا زبانی وجود دارند، افرادی را که متعلق به این اقلیت‌ها هستند، نباید از حق تشکیل اجتماعات با اعضای گروه خود و نیز بهره‌مندی از فرهنگ و ابراز و انجام فرایض دینی و یا کاربرد زبان خودشان محروم نمود.»

ماده 30 کنوانسیون حقوق کودک نیز تصریح می‌نماید: «در کشورهایی که اقلیت‌های قومی و مذهبی و یا اشخاص بومی زندگی می‌کنند، کودکی که متعلق به این اقلیت‌ها است باید به همراه سایر اعضای گروهش از حق برخورداری از فرهنگ و تعلیم و انجام اعمال مذهبی خود و استفاده از زبان خویش برخوردار باشند.»

با عنایت به مقدمه این کنوانسیون‌ها و تایید دولت ها به اینکه این تعهد بخشی از تعهدات آن‌ها نسبت به جامعه جهانی است که در منشور، تحت عنوان حق ذاتی و کرامت انسان بیان شده، می‌توان زبان مادری را در آیینه این متون یک حق دانست و نه فقط یک امتیاز فرهنگی که به افراد متکلم به زبان مادری داده شده است.

در متونی نیز که به شکل بیانیه یا اعلامیه صادر شده و مورد حمایت اکثریتی بوده که به آن رای داده‌اند گرچه جنبه الزام در تعهدات دولت‌ها ضعیف است اما نباید فراموش کرد که برخی از حقوق از جمله حقوق فرهنگی و بویژه آنجا که مربوط به اقلیت‌ها است در چارچوب الزامات حقوق بشری به‌صورت «قاعده آمره» درآمده و تخلف از آن جنبه کیفری بین‌المللی یافته است. مثلا امروزه این برداشت حقوقی که نقض حقوق فرهنگی را در شمار تخلفات مربوط به ژنوساید به حساب می آورد از حمایت زیادی برخوردار شده است.

برخی از کنشگران حق زبان مادری، از «نسل کشی زبانی» سخن می‌گویند؟ ژنوساید زبانی به لحاظ حقوقی، چه وقت اتفاق می‌افتد؟ در چه صورتی می‌تواند گفت، نسل کشی‌زبانی رخ داده است؟

من بر این باورم که بند 5 ماده 2 کنوانسیون منع ژنوساید و مجازات آن که «انتقال اجباری کودکان یک گروه به گروه دیگر» را از مفاهیم ژنوساید تلقی می‌نماید، تاکید بر تعهد کشورها در حفظ حقوق فرهنگی دارد و نه فقط سلامت جسمانی آنان. بر این باور، تغییر اجباری کودکان که با هدف دستکاری و تغییر تدریجی در فرهنگ و زبان آن‌ها از طریق قرار دادن‌شان در محیط تربیتی متفاوت با محیط اصلی آنان صورت می‌گیرد، در شمار نسل‌زدایی قلمداد شده است. امروزه در کنار واژه «ژنوساید» واژه «اتنو ساید» هم وارد ادبیات سیاسی و حقوقی شده و زبان نیز به عنوان جزِ لاینفک حقوق فرهنگی اقلیت‌ها چنانچه در شرایطی برای تغییر قرارداده شود، مشمول تخلفات اتنو ساید خواهد بود.

برخی تضییع، محرومیت و تحقیر حقوق زبانی را جنایت علیه بشریت می‌دانند. شما چه می‌گویید؟ آیا می توان برا اساس اسناد بین المللی، از جناب علیه بشریت در حوزه زبان مادری سخن گفت؟

اعمالی که می‌توان بر آن‌ها جنایت علیه بشریت اطلاق کرد بسیار گسترده است و عموما اعمالی است که در شرایط جنگی یا وضعیت فوق العاده‌ای که تشابه با وضعیت جنگی دارند رخ می‌دهد. اما در اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی بندی هست که در شرایط صلح هم امکان‌پذیر است و می‌توان دامنه آن‌ را به نقض حقوق انسانی و اساسی یک گروه تسری داد. بر مبنای تعریف اساسنامه دیوان، تعقیب و آزار مداوم که از مصادیق جنایت علیه بشریت توصیف شده، شامل «محروم کردن عمدی و شدید از حقوق اساسی بر خلاف حقوق بین‌الملل به دلیل هویت آن گروه یا مجموعه» بدون اشاره به وضعیتی خاص می‌گردد. اگر نظر تدوین‌کنندگان اساسنامه چنین بوده باشد، تضییع حق استفاده از زبان مادری می‌تواند یک جنایت بشری علیه گویشگران به زبان های مادری تلقی گردد.

اسناد بین‌المللی در حوزه زبان مادری، چقدر ضمانت اجرایی دارند؟ آیا سازمان ملل و نهادهای متبوع ‌وانند کشورهای چندزبانه را ملزم به تحقق حقوق زبانی اتنیک‌های مختلف بکنند؟

همان‌طور که در پاسخ پرسش نخست گفتم میثاق‌ها و قواعد آمره و تعهدات عام‌الشمول دارای ضمانت اجرایی بین‌المللی هستند. تصویب تعهدات مندرج در معاهدات و میثاق‌ها از سوی قوای مقننه کشورهای عضو برای آن‌ها الزام حقوق داخلی هم ایجاد خواهد کرد. می‌توان در این صورت سازوکارهای حقوق ملی را بهترین ضمانت اجرایی قلمداد کرد چرا که نقض آن‌ها قابل پیگرد در دادگاه‌های داخلی می‌باشد. بنا براین الزام هم از طریق تصویب معاهدات ایجاد می‌شود و هم به‌خاطر حفظ نزاکت بین‌المللی. سازمان یونسکو نه از طریق اجبار بلکه با مساعدت کشورهای عضو، همکاری‌هایی در جهت حفظ و ترویج زبان‌های مادری صورت داده است. جلب موافقت کشورها به این نوع از همکاری، اجرای تعهد توسط اعضا به شمار می‌رود که شاید بتوان آن را نوعی الزام تلقی کرد.

به‌طور مشخص، چه کسانی حقوق زبان مادری را تضییع می‌کنند؟ از منظر حقوقی، جلوگیری از آموزش زبان مادری توسط اقوام مسلط در کشورهای مختلف، چقدر مجرمانه است؟ آیا امکان پیگرد حقوقی وجود دارد؟

تضییع زبا ن مادری اگر متعلق به اقلیت‌ها باشد معمولا توسط برنامه‌ریزی برای تسلط یک زبان فراگیرتر به عنوان زبان رسمی صورت می‌گیرد. میزان تضییع هم به شکل و نحوه اجرای برنامه منوط است. معمولا کشورها برای یکپارچگی در مکاتبات اداری و رسمی و ادبیات ملی زبانی را به عنوان زبان رسمی که برای اقلیت‌های زبانی جنبه زبان میانجی دارد قرار می‌دهند ولی در کنار آن به طرق مختلف فرصت‌هایی را برای فعالیت و بقای زبان‌های غیر رسمی فراهم می‌آورند. اگر چنین نکنند و محدودیت‌های آموزش فراهم کنند، تضییع زبان مادری را مرتکب شده‌اند. نوع فجیع چنین نقض حقوقی که اگر اقلیت‌ها مقاومت پنهان نکرده بودند، به فاجعه‌ای فرهنگی منجر می‌گشت؛ سیاست‌های آموزشی در اتحاد شوروی بود که تمامی گویشگران به زبان‌های غیر روسی می‌بایست سخن گفتن و بخصوص نوشتن به آن زبان را فراموش کنند.

میزان مجرمانه بودن در زمان صلح به قوانین جاری ملی مربوط است که تا چه میزان به این مساله توجه کند و ترویج یا تحدید آن را در قوانین خود قرار دهد. اما در زمان جنگ می‌توان این نقض هم به فهرست سایر موارد جنایات علیه افراد و اقوام و اقلیت ها اضافه شود. پیگرد حقوقی بستگی به جایگاه قانونی این موضوع در قوانین ملی و تعهدات بین المللی دولت‌ها دارد.

سیاست یکسان‌سازی زبانی، به عنوان یک رفتار ضدحقوق بشری، چگونه زبان‌های مادری ملت‌ها را نابود می‌کند؟ در کشور ما در دوران پهلوی شاهد چنین سیاستی بوده‌ایم. این سیاست چرا و چگونه باید نقد و نفی شود؟

سیاست‌های یکسان‌سازی معمولا معلول استیلای ناسیونالیزم فرهنگی هستند که هیچ حقوقی را برای غیر از فرهنگ خود مشروع نمی‌دانند. همان‌طور که در پاسخ پرسش‌های قبلی گفتم این سیاست می‌تواند از طریق برنامه‌های آموزشی اعمال شود. نقد و نفی آن به دو صورت پنهان از طریق مقاومت در برابر سیاست یکسان‌سازی و به روش آشکار با استفاده از سازوکارهای قانونی از طریق انتشار داستان، ترجمه، روزنامه‌های محلی‌، مراسم‌های فرهنگی و آموزش‌های خصوصی میسر است.

امروزه در دنیا، افزون بر متون حقوقی متعدد درباره حقوق اقلیت‌ها، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، مصوب و مورد امضای کشورهای جهان قرار گرفته است. چگونه می‌توان اعلامیه جهانی حقوق زبانی را در همه دنیا بخصوص کشورهایی که دارای تنوع زبانی گسترده هستند، پیاده و اجرا کرد؟

مراعات اعلامیه‌ها و مصوبات غیر‌الزام آور برای دولت‌ها جنبه نزاکتی دارد. سازمان‌های فرهنگی بین‌المللی و منطقه‌ای و سازمان‌های غیردولتی بویژه آن‌ها که در حوزه حقوق بشر و فعالیت‌های فرهنگی کار می‌کنند باید احترام به کثرت‌گرایی فرهنگی را ترویج نمایند، تحمل وجود زبان‌های دیگر و ناگزیر بودن تنوع فرهنگی را توصیه نمایند و به افزایش تعاملات فرهنگی و زبانی کمک کنند. نقش بسیار مهم فرهنگستان‌های زبان را نباید نادیده گرفت. آن‌ها باید به جای ترس از بقای زبان‌های بومی و مادری از این زبان‌ها، به‌عنوان سرچشمه‌هایی برای تقویت و افزایش زمان ملی بهره‌برداری کنند.

برخی‌ها، آموزش زبان مادری و پیگیری تحقق این حق را با مخاطرات امنیت ملی و مرزی، پیوند می‌دهند، آیا واقعا آموزش به زبان مادری، توسط گروه‌های قومی در درون یک کشور، امنیت کشورها را به خطر می‌اندازد؟

ربط دادن حمایت از زبان مادری به جداسری و تجزیه طلبی خبط بزرگی است که نشان از ناآشنایی آنها هم نسبت به آینده زبان و جایگاه آن در قدرت فرهنگی و هم نسبت به منافع و امنیت ملی دارد. تجارب فراوانی در جهان وجود دارد که اثبات می‌کنند نظریه آنها صادق نیست. این که استثناها را قاعده بگیریم از شگفتی‌های منطق گفت‌و‌گو است. طرفداران نظریه وابستگی تحقق حق زبان مادری به مخاطرات امنیتی باید بیشتر در این مورد تحقیق کنند که در یابند تجزیه های دهه 90 در اروپای خاوری و شوروی که مبنای ارزیابی آنان است، ناشی از تمایل به اعطای این حقوق نبود بلکه واکنش دهه‌ها فشار سیاسی و برنامه‌ریزی برای نادیده‌گرفتن این حق و سایر حقوق سیاسی، اجتماعی اقتصادی و فرهنگی اقلیت‌ها بود.

برخی آموزش زبان مادری را «توطئه» و «مقوله‌ای وارداتی از غرب» می‌دانند. این سخن چه بنیاد منطقی دارد؟ آیا زبان مادری چگونه می‌تواند با توهم تجزیه پیوند یابد؟

آموزش زبان مادری بیش از آن که مقوله‌ای وارداتی باشد یک نیاز ملی است و بیشتر مسئله کشورهای غیر غربی است. شما هیچ کشوری را در غرب پیدا نمی‌کنید که به اندازه کشورهای غیرغربی از تکثر فرهنگی برخوردار باشند. در هندوستان 1650 زبان مادری وجود دارد و در بسیاری کشورهای دیگر تعدد زبان ها و گویش ها از ده زبان و صدزبان فراتر رفته است. اگر تنوع زبانی امنیت را به خطر می‌انداخت می‌بایست به اندازه 5700 زبان مادری کنونی در جهان به همان مقدار کشور می‌داشتیم. اگر هم یک مقوله غربی بود و خطرناک برای امنیت ملی، چرا موجب تجزیه در کشورهای غربی نشده است؟

برخی اعتقاد دارند، روز جهانی زبان مادری اساسا ربطی به کشور ما ندارد. با توجه به تنوع زبانی موجود در ایران، این ادعا چرا نادرست است؟ البته در برابر این دیدگاه، نظرات جدی برای پاسداشت این روز جهانی وجود دارد. برای مثال، پارسال یکی از نماینده‌های مجلس پیشنهاد کرده بود روز جهانی زبان مادری در تقویم کشورمان درج شود. نظر شما در این باره چیست؟

به نظر می‌رسد همین برخی‌ها‌ی مورد اشاره شما، غیر از این که آشنایی با زبان و سیاست و امنیت ندارند، با واقعیت‌های ایران هم ناآشنا هستند. از نظر من، هر روزِ ایران باید روز احترام به زبان مادری باشد. یادمان نرود که زبان‌های رسمی کشورها و از جمله ایران خود یکی از زبان‌های مادری هستند و صرفا از طریق آموزش و واردات از خارج تحمیل نشده‌اند بلکه اغلب، متعلق به اکثریت گویشگران در یک کشور هستند.

امروزه در دنیا، رشته حقوق زبانی، به عنوان شاخه‌ای از نسل اول و دوم حقوق بشر شناخته شده و به مثابه یک علم، تدریس و تحقیق می‌شود. بنیادهای حقوقی آموزش زبان مادری در حقوق بین‌الملل و حقوق بشر کدامند؟ آیا به نظر شما، با توجه به تنوع گسترده زبانی در ایران، نیازی نیست که در دانشکده‌های حقوق، رشته‌ای بنام زبان مادری تدریس شود؟

امروزه، مباحث مربوط به حقوق بشر به اندازه‌ زیادی گسترش یافته‌اند که در اکثر دانشکده‌های حقوق، رشته‌های متنوعی تدریس و تحقیق می‌شوند. در کشور ما نیز در کنار بقیه شاخه‌های حقوق، حقوق زبانی هم می‌تواند به‌‌عنوان یکی از مباحث حقوق بشر، تدریس و پژوهش شود.

سویه‌های قانونی آموزش زبان مادری در قوانین موضوعه ایران چگونه تبیین می‌شود؟ چرا از اصل 15 و 19 قانون اساسی تفسیر حداقلی و گاه متضاد با متن قانون ارائه می‌شود؟

این دو اصل نتیجه مذاکرات گسترده مجلس موسسان قانون اساسی است. آنان اشراف کامل بر این داشتند که ملت ایران از فرهنگ و زبان واحدی برخوردار نیست. از این رو، یک قانون اساسی فراگیر و منصفانه باید به همه جنبه‌های حقوق اقلیت ها بپردازد. تفسیر حداقلی نتیجة تنگ‌نظری و نوعی انحصارگرایی است که متاسفانه دامنه‌اش به حوزه فرهنگی هم رسیده است.

مساله تدریس زبان مادری در مدارس بلاخره چگونه باید اجرایی شود؟ آیا نیاز به مصوبه مجلس دارد؟ یا نظام آموزشی کشور می‌تواند به‌صورت جداگانه به امر آموزش زبان مادری در مدارس اقدام کند و نیازی به مجوز مجلس ندارد؟

قانون اساسی در این باره روشن است و نیازی طرح و بررسی آن در مجلس و مثلا تایید دوباره یا رد آن نیست. هیچ قانونی به اندازه قانون اساسی اعتبار ندارد. مساله از نظر حقوقی کاملا مشخص است. تنها زحمتی که دولت باید متحمل شود، تدوین آیین‌نامه اجرایی و آغاز به تدارک امکانات برای آموزش زبان مادری در مدارس است.

خانواده‌های ایرانی که علاقه زیادی به سریال‌های ترکیه دارند زبان ترکی را با تماشای آن می‌آموزند.

خانواده‌های ایرانی که علاقه زیادی به سریال های ترکیه از جمله پایتخت عبدالحمید، وصلت، پرنده سحرخیز، عشق اجاره‌ای، عشق تجملاتی دارند؛ زبان ترکی را با تماشای این سریال‌ها می‌آموزند.

 

مریم محمدی، ساکن مرکز شهر تهران به خبرنگار آناتولی گفت: علاقه زیادی به سریال‌های ترکیه‌ای دارم و برای یادگیری و تقویت زبان ترکی سریال‌های ترکیه تماشا می‌کنم، ترکیه و ایران به لحاظ فرهنگی به یکدیگر خیلی نزدیک هستند.

وی افزود: سریال‌های پایتخت عبدالحمید و وصلت که از شبکه تی آر تی پخش می‌شود از سریال‌های محبوب و مورد علاقه من است. سریال قیام ارطغرل را نیز خیلی دوست داشتم.

مریم در ادامه گفت: به علت علاقه زیادی که به سریال‌های ترکیه داشتم اسم دخترم را پارلا گذاشتم. برای اینکه دخترم هم ترکی یاد بگیرد. شبکه تی آرتی کودک تماشا می‌کنیم. می خواهم پسرم تحصیلات دانشگاهی خود را در ترکیه ادامه دهد.

آمنه رفعتی که خانه دار و مادر دو فرزند است در این مورد گفت: وقتی به ترکیه می‌رویم احساس غریبی نمی‌کنیم، مردم هم بسیار میهمان نواز هستند. سریال‌های ترکی را از شبکه‌های ایران یا ترکیه تماشا می‌کنیم. برای یادگرفتن زبان ترکی معلم خصوصی گرفتیم و سریال‌ها نیز به یادگیری زبان کمک‌ می‌کنند. دوست دارم پسرم در دانشگاه‌های ترکیه تحصیل کند. ترکیه به دلیل قرابت فرهنگی و عقیدتی کشور جذابی برای ایرانیان به شمار می‌رود.

سنا پناهی یکی دیگر از طرفداران سریال‌های ترکی است که ابتدا به دلیل علاقه مادرش به این سریال‌ها با آنها آشنا شده است، در این رابطه گفت: هنگام تماشا علاوه بر یادگیری به تلفظ کلمات هم توجه می‌کنم و معنی کلماتی را که نمی‌دانم با تحقیق یاد می‌گیرم.

کانال های تلگرامی خبری جمهوری آذربایجان

| يكشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۰۱ ب.ظ | ۰ نظر

مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی با بیان این‌که در سال 97 بیش از دو هزار عنوان کتاب در استان منتشر شده بود، گفت: حدود 20 درصد کتب منتشر شده در استان به زبان تورکی بوده و مابقی به زبان فارسی و سایر زبان‌ها است.

محمد محمدپور با بیان این‌که ۲۰۲ ناشر در آذربایجان شرقی مجوز فعالیت دارند که عمده این ناشران فعال هستند، اظهار کرد: اما تعداد معدودی از این ناشران به تعداد قابل توجه کتاب منتشر کرده و ناشران فعال نیز حداقل سالانه شش عنوان کتاب منتشر می‌کنند.

وی با بیان این‌که ناشران استان نیز همانند سایر نقاط کشور از جهت تهیه کاغذ مشکلاتی داشتند که طبق تمهیدات وزارت ارشاد کاغذ رایانه‌ای در اختیارشان قرار می‌گیرد، افزود: فضای عمومی اقتصاد نشر با التهاباتی نیز همراه بود اما از این التهابات تعبیر به بحران نمی‌کنیم و فرآیند نشر در استان جریان دارد که افزایش کتب منتشر شده در استان طی سال‌های اخیر گواهی بر این مدعاست.

مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان با بیان این‌که در سال ۹۲ برابر ۸۰۰ عنوان کتاب در استان منتشر شده بود، اظهار کرد: این میزان در سال ۹۷ به بیش از دو هزار عنوان کتاب رسید و در سال‌جاری نیز قطعا بیش از آمار سال گذشته در استان کتاب منتشر خواهد شد.

وی با اشاره به این‌که عمده ناشران استان هم کتاب فارسی و هم کتاب تورکی منتشر می‌شوند، بیان کرد: البته تعدادی از ناشران نیز اختصاصا کتب تورکی در حوزه‌های متنوعی چون ادبیات، فنی، شعر، کودکان و نوجوانلان و… منتشر می‌کنند و آذربایجان شرقی در انتشار کتب حوزه ادبیات، فنی و علمی در سطح قابل قبولی قرار دارد.

کتاب آموزش گرامر زبان ترکی آذربایجانی در یک ترم، اثر محمدصادق نائبی بوده و چاپ 1 آن در سال 1388 توسط انتشارات پینار صورت گرفته است.

کتاب را از لینک زیر دانلود نمایید:

 

آموزش گرامر زبان ترکی آذربایحانی در یک ترم

 

 

با پیش قدم شدن یکی از فعالان فرهنگی و اقتصادی شهر اورمیه و پیگیری یکی از نمایندگان این شهر، اولین روزنامه تورکی کشور منتشر خواهد شد.

بعد از کش و قوس‌های فراوان برای انتشار روزنامه سراسری تورکی، گویا این حقوق آذربایجان در آستانه اجرایی شدن می‌باشد.

درخواست مجوز روزنامه سراسری با زبان تورکی به نام مهدی سلطانی، یکی از فعالان فرهنگی و اقتصادی شهرستان اورمیه به ارشاد داده شده است و بنظر میرسد این اقدام تا حصول نتیجه چندان فاصله ندارد.

پیگیری اخذ مجوز این روزنامه را نماینده اورمیه انجام می‌دهد که امروز نامه یک ماه قبل معاون وزیر ارشاد در این ارتباط را در پیج شخصی‌اش استوری کرده بود.

گوندَمدن دوشمه‌یَن موضوع لاردان بیری ده اورتاق تورک دیلی نین یارادیلماسی مسئله سی دیر. موختلیف ایللرده بونونلا باغلی چوخسایلی قورولتایلار، توپلانتیلار کئچیریلسه ده، مسئله حلّینی تاپماییب. اورتاق تورک دیلینین یارادیلماسینی ضروری ائدن، بو یولدا آتیلمالی اولان آددیملار نَدن عیبارتدیر؟ تانینمیش تورکولوق، فیلولوژی علم لری دوقتورو، پروفسور فریدون جلیلوو نوواتور.آز-این امکداشی ایله صُحبتینده بیلدیریب کی، اورتاق دیل مسئله سی چوخ آغیر موضوع دور: "اونون اینجه‌لیکلرینی بیلمه‌دن "اورتاق دیل یاراداق" ،"بیرلَشک" شکلینده شوعارلار وئرمکله ایش گئتمز. بو، چوخ جیدّی آراشدیرما، اوزَرینده چوخ جیدّی ایشله‌مه طلب ائدن بؤیوک مسئله دیر. اورتاق تورک دیلی موجود اولوب واختیله. اورتا عصرلرده ایکی اورتاق تورک دیلی وار ایدی. بیری قافقازدا، ایراندا، تورکیه‌ده و اورتا آسیانین بعضی بؤلگه‌لرینده ایشلنن اورتاق دیل ایدی کی، بونا تورکی دیلی دئییردیلر. او دیلده مکتوبلار یازیلیر، اینسانلار بیر-بیری ایله اُنسیّت قوروردولار. بیر ده بیر آز قیپچاق دیلینه یاخین اولان و اؤزبکلرین، اویغورلارین ایشلتدیگی جیغاتای دیلی وار ایدی. آذربایجاندا اولان تورک دیلی نه اینکی تورکلرین، حتّی قافقازدیللی خالقلارین دا اورتاق دیلی اولوب. روسلار قافقازا گلمه‌میشدن بو بؤلگه‌نین خالقلاری همین اورتاق دیلده دانیشیردیلار. حتّی ۱۹۳۶-جی ایله قدر داغیستانین آنا یاساسیندا تورک دیلی دولت دیلی ایدی. اون یئددی عصرین ۷۰-جی ایللرینده بیر فرانسه لی میسیونر گلیب آذربایجانین گونئیینی و قوزئیینی گَزیر، سونرا شاماخیدا بؤلگه‌نین اورتاق دیلی حاقیندا کیتاب یازیر. کیتابین آدی بئله‌دیر: "سؤز تورکی". بیر نسخه‌دن عیبارت اولان بو کیتاب سوئد ده کیتابخانادا ساخلانیر. اۆزۆنۆ کؤچوروب منه گؤندردیلر، من اونو چاپا حاضیرلادیم، آما مادّی ایمکان اولمادیغی اوچون ائله اَل یازما شکلینده ده قالدی، چاپ ائده بیلمه‌دیم. همین میسیونر اوچ-دؤرد عصر اول بو دیلین فاکتلارینی اورتایا قویوب. اونون کیتابینی ایسه جمعی ایکی نفر اوخویوب. بیر سوئدلی یوهانسون آدلی تورکولوق، بیر ده من. داها اوچونجو آدامین او کیتابدان خبری یوخدور.

تَخمینن ۳۰ ایل اؤنجه آنکارادا گؤروشنده یوهانسون منه دئدی کی، او دا "سؤز تورکی"نی چاپا حاضیرلاییب، آما چاپ ائتمه‌یه ایمکانی یوخدور. میللی علم لر آکادئمییاسینین نسیمی آدینا دیلچیلیک موسسه سی بو جور کیتاب و یا الیازمالاری تاپیب چاپ ائلمه‌لیدیر. آفاناسی نیکیتین "اوچ دنیز آرخاسیندا" کیتابینی روسجا یازیب آما او اثرین بیر چوخ یئرینده اورتاق تورک دیلی دئدیگیمیز آذربایجان تورکجه‌سینده جومله‌لر وار. یوزلرله بئله فاکت سایا بیلرم کی، آذربایجان تورکجه‌سی بو بؤیوک اراضیده اورتاق تورک دیلی کیمی ایشله‌نیب. آذربایجان تورکجه‌سی اوغوز دیلیدیر. بو اوغوز دیلی گونئیلی-قوزئیلی آذربایجاندا، بوتون قافقازدا، آنادولودا، تورکمنیستاندا ایشله‌نیب. هئچ اولماسا بو اراضیلرده یاشایان تورک خالقلاری اوچون بیر اورتاق دیل درسلیگی حاضیرلاماق لازیمدیر کی، یئنیدن او دؤنمه قاییتماق اولسون. سونرادان جیغاتای دیلینی ده بورا علاوه ائتمکله بیر عمومی درسلیک اورتایا قویماق اولار. آما بونلار آغیر ایشدیر، بؤیوک زحمت طلب ائدیر. میللی علم لر آکادِمیسینین دیلچیلیک موسسه سینه میللی روحلو بیر آکادمیک رهبرلیک ائدیر – محسن ناغیسویلو. بو یؤنده چوخ ایش گؤرورلر. سادجه اولاراق دستک وئریب اونلارین گؤردویو ایشی بیلیم یوردو توپلانتیلاریندا و دیگر یئرلرده، خُصوصن تلوزیوندا تبلیغ ائتمک لازیمدیر. آرادا او شوو وئرلیش لرینین یئرینه بئله میللی مسئله‌لرله باغلی موضوع لار اِئفیره چیخاریلمالیدیر". فریدون جلیلووون فیکریجه، اورتاق تورک دیلینین یارادیلماسی اوچون تاریخده اولانلاری تبلیغ و برپا ائتمک لازیمدیر: "توتالیم، قازاخلا آذربایجان تورکو بیر-بیری ایله چتین آنلاشیر. آما بیر هفته قازاخیستاندا یاشایاندا دانیشا بیلمه‌سه ن ده او لهجه‌نی تام باشا دوشورسن. یعنی تورک دیللری هیند-آوروپا و باشقا دیللردن فرقلی اولاراق آنا کؤکونو ساخلاییب. او آنا کؤکون اۆزَرینده معین ایشلر آپارماق لازیمدیر. بیرینجی مرحله ده اوغوز تورکجه‌سی اوچون، ایکینجی مرحله ده قیپچاق دیللری اوچون آیریجا اورتاق دیل درسلیگی یاراتماق، سونرا بو ایکی اورتاق دیلین ماتِریاللارینی علمی شَکیلده اوزلاشدیرماق اولار کی، اوچونجو، یعنی اساس سئچَنَک(گزینه) اوچون نَه یی ساخلاییب نَه یی ایختیصار ائتمه‌لی اولدوغوموزو بیلک. همچنین تبلیغات بئله آپاریلمالیدیر کی، اورتاق دیل یئرلی لهجه لرین سیرادان چیخماسینا سبب اولمایاجاق، او مقصدی گۆدمۆر. قازاخ اؤز لهجه‌سینده، قیرغیز اؤز لهجه‌سینده، آذربایجان تورکو اؤز لهجه‌سینده یازیب-اوخویاجاق، آما علاوه اولاراق اورتاق تورک دیلینی اؤیرنه‌جک کی، باشقا تورک دولتی نه گئدنده او دیلده دانیشا بیلسین. بونون علمی یوللاری وار. بو ایشی ناشی آداملارین عهده سینه بوراخماق اولماز. خالق آراسیندا بو سۆرَج گئدیر. آذربایجاندا آنادولو تورکجه‌سی سریال لار، وئریلیشلر، خبرلر واسیطه‌سیله بوتون ائولره گیریب. دولت مستقل لیگیمیزی برپا ائدندن بَری بیز تورکیه‌دن یوزلرله سؤز آلیب ایشله‌دیریک. بو یاخشی حالدیر، اورتاقلیغا آپاران یولدور. آما تورکیه‌ده بونو ائتمیرلر. چونکو اوردا بو تبلیغات گئتمیر. یالنیز سون زامانلار چوخ آز سایدا، بیر نئچه مکتبده آذربایجان تورکجه‌سی ایله آنادولو تورکجه‌سی آراسینداکی فرقلری شاگیردلره اؤیرتمه‌یه باشلاییبلار.

اصلینده آذربایجان تورکجه‌سی تورک دیللری ایچَریسینده ان گؤزل و ان مکمل دیر، لاکین بیز بونو تبلیغ ائده بیلمیریک. آنادولو تورکلری بیزدن چوخ سؤز گؤتوره بیلرلر، لاکین ائتمیرلر. بونون دا موختلیف سببلری وار. بیر طرفدن تورکیه ۶۰۰ ایل پادشاهی اولموش دولت دیر دئیه دیگر تورک خالقلارینا بیر آز بؤیوک قارداش کیمی باخیر. ان بؤیوک سهوی ده بودور. بو گون گونئی آذربایجاندا اولان تورکچولوک نه قوزئی آذربایجاندا وار، نه ده تورکیه‌ده. دیگر طرفدن تورکیه‌ده بو مسئله ایله مشغول اولان عالیملر ایچریسینده گله‌جگی گؤره بیلَنلر چوخ آزدیر. گؤره بیلنلر ده "توران" ،"ارگنکون" شوعارلاری ایله گونده‌می دولدوران، علم دن اوزاق اینسانلاردیر. اورتایا اساسی ایش قویان یوخدور. بو ایش اوچون هم سیاسی ایراد، هم ده فردلرده حقیقی تورک روحونون اولماسی لازیمدیر. من همیشه تورکیه‌ده دئییرم کی، بیز باکیدان ایستانبولا "طیاره" ایله گلیب "اوچاق"لا قاییدیریق. بو زامان "اوچاق" اولور بیزیم اورتاق سؤزوموز. سیز ده "آناهتار"لا گلیب "آچار"لا قاییدین. باخ، بو مکانیسمی محض اونون سورونونو بیلن اینسانلارین رهبرلیگی آلتیندا ایشه سالماق لازیمدیر کی، مکانیسم گؤزلنمز فسادلار وئرمه‌سین". فریدون جلیلووا گؤره، خصوصی مقام اورتاق الیفبا مسئله سیدیر: "هر دفعه قید ائدیرم کی، اول اورتاق الیفبا اولمالیدیر، سونرا اورتاق دیل. ۳۰ ایلدیر اورتاق الیفبا مسئله سی گئرچکلشمیر. حالبوکی ۳۰ ایل قاباق تورک اؤلکه‌لرینین تانینمیش عالیملری ایستانبولدا کئچیریلن قورولتایدا موختلیف لایحه‌لری مذاکیره‌یه قویدولار و ۳۴ حرفدن عیبارت اورتاق الیفبا قبول ائتدیلر. هامیسی دا بونا ایمضا آتدی. تورکیه‌لیلر ایندیکی الیفبالارینا ایکی-اوچ حرف آرتیرسایدیلار همین اورتاق تورک الیفباسینی قبول ائتمیش اولوردولار. آما ۳۰ ایلدیر بونو ائده بیلمیرلر. بیز ایسه اونو بوردا حیاتا کئچیرمیشیک و ۲۶ ایلدیر ایشله‌دیریک. تاتارلار دا همین اورتاق الیفبانی ایشله‌دیر. آما بو گون اورتا آسیاداکی اؤلکه‌لر اؤزلری یئنی الیفبا یارادیرلار کی، بو دا اورتاقلیق مسئله سینه ضیددیر. بیز ۱۹۹۱-جی ایلده لاتین قرافیکالی یئنی الیفبانی آذربایجان مجلیسیندن کئچیردنده (همین واخت فریدون جلیلوو میللت وکیلی ایدی؛ ۱۹۹۲−۱۹۹۳-جو ایللرده ایسه او، باش باخانین معاوینی، خالق تحصیلی باخانی، عالی و اورتا ایختیصاص تحصیلی باخانی وظیفه‌لرینده چالیشیب) چوخ بؤیوک تضییق لر وار ایدی. اورتاق الیفبا مسئله سی ایله باغلی قازاخیستاندان بورا بئش-آلتی پروفسور گلمیشدی. اونلارا بو سۆرجی حیاتا کئچیرمگین یولونو ایضاح ائتدیم، چتینلیکلرینی باشا سالدیم، چوخ راضی گئتدیلر. سونرا منه خبر گؤندردیلر کی، اورتاق الیفبا مسئله سینی رئاللاشدیرا بیلمیریک، مانع اولانلار وار. اؤزبکیستاندا دا بو جور اولدو، تورکمنیستاندا دا. اورتاق الیفبا یالنیز بیزده، کریم تاتارلاریندا و تاتاریستاندا ایشله‌نیر. ائله مسئله‌لر وار کی، آچیق دئمک اولمور. واختیله آتاتورکو ده چاشدیریبلار، تورکیه‌ده ایندیکی الیفبانی قبول ائدیب. حالبوکی او واخت بوتون تورک اؤلکه‌لرینین ایستیفاده ائتدیگی اورتاق الیفبا وار ایدی. ۱۹۲۶-جی ایلده باکیدا کئچیریلن بیر تورکولوژی قورولتایدا اورتاق الیفبا قبول ائدیلمیشدی و بیز اونو ۱۹۳۹-جو ایله قدر ایشلتدیک. سونرادان استالین اونو لغو ائتدی و کیریل الیفباسینا کئچیلدی. تورکیه لاتین الیفباسینی همین اورتاق الیفبا بیزده ایشلندیگی دؤورده قبول ائتمیشدی". پروفسور جلیلوو اورتاق دیلین سیرادان چیخماسینین سببلری آراسیندا بونلاری دا قید ائدیر: "روسلارین گلیشیندن سونرا قافقازدا پروسئسلر دییشدی. روس دیلی اورتاق دیل کیمی تورک دیلینی سیخیشدیردی. گونئی آذربایجاندا ایسه فارس دیلی سون یوز ایلده دولت سیاستی شکلینده تورک دیلینی سیخیشدیرماقلا مشغولدور. فارس پرست عالیملر، خصوصن روسلار یازیر کی، گویا آذربایجانین هم قوزئیی، هم ده گونئیینده اول لر آیری خالقلار اولوب، بوردا تورکلشمه سلجوقلار گلندن سونرا باشلانیب. فاکتلار ایسه بونون عکسینی گؤستریر. اودور کی، آذربایجاندا عصرلرله فارسلاشما گئدیب و بو گون ده گئدیر. آنادولو تورکجه‌سینده ایسه ایکی دیل یارانیب: بیر آذربایجان تورکجه‌سی ایله عینی تشکیل ائدن خالق دیلی، بیر ده ایستانبول لهجه‌سی".