آذربایجان پرس

اخبار آذربایجان، ایران و جهان

آذربایجان پرس

اخبار آذربایجان، ایران و جهان

۵۰ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

ربانی گفت: 70 دستگاه کانکس در مناطق زلزله‌زده میانه و 30 دستگاه در سراب توزیع شده و همچنین 25 اسکان موقت دام زنده نیز در این مناطق احداث شده است.

مصباح ربانی در گفت‌وگو با خبرنگار آناج در خصوص فعالیت‌های ستاد اجرایی فرمان امام (ره) در مناطق زلزله‌زده اظهار داشت: از بدو وقوع حادثه ستاد اجرایی فرمان امام(ره) هم در شهرستان میانه و هم در شهرستان سراب مشغول امدادرسانی، آواربرداری و خدمت‌رسانی هستند.

وی با اشاره به هماهنگی گروه‌های جهادی برای فعالیت در مناطق زلزله‌زده گفت: گروه‌های امدادی با اولویت گروه‌های تبریزی و اردبیلی مشغول آواربرداری و تخلیه وسایل منازل آسیب‌دیدگان هستند و در 3 نقطه ورنکش، سراب و ترکمنچای نیز قرارگاه خدمت‌رسانی ایجاد شده است.

مدیرکل ستاد اجرایی فرمان امام با بیان اینکه تاکنون 25 هزار پرس غذای گرم در بین زلزله‌زدگان توزیع شده است، عنوان کرد: روزانه 2000 هزار غذا در این مناطق طبخ می‌شود و علاوه بر آن نیز تاکنون 7 تن برنج و حبوبات، 3000 آب معدنی، 3000 فقره آذوقه مواد غذایی، 1000 تخته پتو، 1000 تخته چادر  و 100 والر توسط این ستاد توزیع شده است.

وی با اشاره به تامین نیازهای بهداشتی در این مناطق در نخستین روزهای زلزله ابراز داشت: از انجایی که نیازهای بهداشتی از جمله نیازهای ضروری است در همین راستا تاکنون 550 بسته بهداشتی و شوینده همراه با اقلامی مانند کنسرو، تن ماهی و قند و چای توزیع شده است.

ربانی در خصوص نیازهای پزشکی در مناطق زلزله‌زده نیز گفت: دو کاروان سلامت شامل پزشک متخصص و روانشناس راهی مناطق زلزله زده سراب و میانه شده‌اند که تاکنون بیش از 3200 نفر را ویزیت کرده و درمان سرپایی انجام داده‌اند.

وی با اشاره به توزیع 100 کانکس توسط ستاد فرمان اجرایی در مناطق زلزله زده یادآور شد: 70 دستگاه کانکس در مناطق زلزله‌زده میانه و 30 دستگاه در سراب توزیع شده است. همچنین 25 اسکان موقت دام زنده نیز در این مناطق احداث شده است.

این مقام مسئول در پایان خاطرنشان ساخت: برای توسعه اشتغال منطقه منابعی تخصیص داده شده و ستاد اجرایی فرمان امام در این راستا به صورت جدی پای کار آمده تا در توسعه استغال در این مناطق نقش به سزایی داشته باشد.

نماینده اردبیل، نیر،نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی از تصویب لایحه دولت که در آن محدوده منطقه آزاد صنعتی، تجاری اردبیل شامل شهرستان‌های مشگین‌شهر ، نمین و اردبیل نیز می‌شود، خبر داد.

به گزارش مجلس و آذربایجان، صدیف بدری روز دوشنبه افزود: در این لایحه همچنین محدوده منطقه آزاد در پارس‌آباد، بیله‌سوار ، اصلاندوز و گرمی مغان محفوظ است.

به گفته وی، همچنین لایحه ایجاد منطقه ویژه اقتصادی در نیر ، مشگین شهر ، انگوت گرمی مغان، کوثر و خلخال نیز تصویب شد.

او اضافه کرد: کلیات لایحه دولت که شامل توسعه محدوده برخی مناطق آزاد و ایجاد مناطق ویژه اقتصادی دیگر نیز بود، با ۶۵ درصد آرای نمایندگان به تصویب رسید.

طرح ایجاد منطقه آزاد تجاری ، صنعتی اردبیل به همراه چند منطقه آزاد دیگر با ایراد شورای نگهبان همچنان در حال بررسی در مجلس بوده و هنوز  به مرحله اجرایی و قانونی نرسیده است.

بدری بیان‌کرد: منطقه آزاد تجاری، صنعتی به عنوان یکی از مهم‌ترین زیرساخت‌های توسعه استان اردبیل مطرح بوده و با ایجاد آن شاهد توسعه همه‌جانبه، ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی استان خواهیم بود.

وی اضافه کرد: نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی تا تصویب قطعی این منطقه از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کنند.

نماینده مردم اردبیل ، نیر ، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی گفت: منطقه آزاد تجاری ، صنعتی برای استان‌های مرزی و کمتر توسعه‌یافته به عنوان یک محرک قوی رشد و توسعه است و امیدواریم با تصویب قطعی این منطقه شاهد پیشرفت استان اردبیل باشیم.

استان اردبیل دارای ۳۸۰ کیلومتر مرز خشکی با جمهوری آذربایجان می‌باشد، طرح منطقه آزاد تجاری، صنعتی در مناطق مرزی استان در مجاورت جمهوری آذربایجان پیشنهاد و از سوی دولت مصوب شده است.

وزیر دفاع ترکیه گفت: در صورتی که امکان خرید جنگنده های اف-۳۵ را نداشته باشیم، ناچار گزینه های دیگر را بررسی خواهیم کرد.

به گزارش خبرگزاری آناتولی در روز شنبه، خلوصی آکار در گفت‌وگو با شبکه خبری الجزیره درباره مسئله خرید جنگنده‌های اف-۳۵ از آمریکا گفت: همه باید بدانند که در صورت عدم امکان خرید جنگنده های اف-۳۵ از سوی ترکیه، ماه به طور طبیعی مجبور به بررسی گزینه های دیگر خواهیم شد.

آکار در پاسخ به سوال خبرنگار مبنی بر اینکه سامانه دفاع هوایی اس-۴۰۰ خریداری شده از سوی ترکیه به شکلی عملیاتی خواهد شد، تصریح کرد: طبیعتا به شکل مستقل خواهد بود و به هیچ وجه با سیستم های ناتو ادغام نخواهیم کرد.

وی با تاکید براینکه ترکیه به عنوان یکی از شرکای پروژه اف-۳۵ تمامی تعهدات خود در رابطه با پروژه را به جای آورده است، اضافه کرد: انتظار داریم نخست آمریکا وسپس دیگر شرکایمان همانند ما که به تعهدات خود پایبند بوده ایم، به تعهدات خود پایبند باشند.

وزیر دفاع ترکیه همچنین با بیان اینکه در دیدار رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه با دونالد ترامپ همتای آمریکایی خود در واشنگتن مسئله جنگنده های اف-۳۵ مورد بحث و گفت‌وگوی طرفین قرار گرفته است، ادامه داد:

پیش از اس-۴۰۰ خواهان خرید پاتریوت بودیم اما این عملی نشد. به خاطر همین هم اس-۴۰۰ خریدیم. در صورت عدم امکان خرید جنگنده های اف-۳۵ به هر شکل ممکن نیز طبیعتا مجبور به بررسی گزینه های دیگر خواهیم شد. چرا که این (جنگنده های مدرن) برای دفاع و امنیتی کشورمان ضروری است.

چندی پیش نیز رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه با بیان اینکه اگر آمریکا به ما اف - ۳۵ ندهد، از منابع دیگر نیازمان را تامین خواهیم کرد، گفت: در دیدار با ترامپ اعلام کردیم که در صورت ادامه رویکرد غیرسازنده آمریکا در قبال پروژه ساخت جنگنده اف-۳۵، ترکیه جهت تامین نیاز خود منابع دیگری روی خواهد آورد.

پیش از این، واشنگتن اعلام کرد که اگر آنکارا خرید سامانه موشکی اس ۴۰۰ را متوقف نکند، واشنگتن برنامه فروش جنگنده های اف ۳۵ به این کشور را به حال تعلیق در می آورد.

آمریکا در ماه گذشته تأکید کرد که ترکیه تا اواخر مارس ۲۰۲۰ (اسفند و فروردین ۹۹) به طور کامل از پروژه جنگنده اف ۳۵ خارج خواهد شد. در این برنامه، ترکیه بیش از ۱۰۰ فروند جنگنده اف ۳۵ سفارش داده است.

واشنگتن آنکارا را تهدید کرد که در صورت خرید این سامانه، در فهرست سیاه این کشور قرار خواهد گرفت و تحریم می شود.

مجموعه‌های پدافند موشکی اس۴۰۰ یا تریومف (در طبقه بندی ناتو اس. ای -۲۱) پیشرفته‌ترین تسلیحات پدافند موشکی روسیه است که هواپیماها را تا برد ۴۰۰ کیلومتری هدف قرار می‌دهد و موشک‌های تاکتیکی تا شعاع ۶۰ کیلومتری دارد.

ده زندانی ایرانی محبوس در زندان‌های جمهوری آذربایجان روز جمعه برای سپری کردن دوره باقی مانده از محکومیت خود در ایران در مرز زمینی شهرستان آستارا به مراجع قضایی جمهوری اسلامی ایران تحویل داده شدند.

" حسین جلینی " کنسول سفارت جمهوری اسلامی ایران در جمهوری آذربایجان با اعلام این مطلب افزود : این بیست‌ و ششمین مرحله از انتقال محکومان بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان است که پس از حضور حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی ایران برای شرکت در اجلاس کشورهای غیر متعهدها در باکو با پیگیری مقامات ایران بویژه سفارت در باکو صورت گرفت.

به گفته وی استرداد زندانیان در چارچوب موافقت‌نامه تبادل زندانیان بین ایران و جمهوری آذربایجان انجام می گیرد و  این زندانیان از محکومان سال های ۱۳۹۰تا ۱۳۹۶ می باشند که به دلایل مختلف در جمهوری آذربایجان بازداشت و محکوم به حبس شده اند.

جلینی با اشاره به این که اغلب این زندانیان به اتهام قاچاق مواد مخدر در جمهوری آذربایجان زندانی شده بودند، افزود: به همراه داشتن موادمخدر و قرص‌های روان‌گردان به هر دلیل و با هر مقدار در جمهوری آذربایجان جرم محسوب می‌شود و هموطنانی که به این کشور مسافرت می کنند باید به توصیه های مسافرتی  توجه جدی داشته باشند.

میزان خسارت ناشی از 6 روز قطعی اینترنت در ایران مبلغی معادل ۳۶۹ میلیون دلار آمریکا برابر با ۴۳۰۰میلیارد تومان برآورد شده‌است

برآوردها میزان خسارت قطعی اینترنت در ایران را روزانه معادل 61 میلیون دلار آمریکا تخمین می‌زنند.
 

خسارت قطعی اینترنت در ایران: روزی 369 میلیون دلار/چه اصنافی خسارت دیده‎‌اند

 

نت بلاک که یک وبسایت معتبر در زمینه آزادی استفاده از اینترنت در جهان است و به‌طور لحظه‌ای بهره‌مندی مناطق مختلف جهان را از شبکه جهانی اینترنت رصد می‌کند، میزان خسارت ناشی از هر روز قطعی اینترنت را در ایران مبلغی معادل 61 میلیون دلار و برای 6 روز قطعی معادل ۳۶۹ میلیون دلار آمریکا برابر با ۴۳۰۰میلیارد تومان تخمین زده است.

 

چه اصنافی از قطع اینترنت زیان دیده‌اند؟

بنا به گزارش ها قطع شدن اینترنت بنا بر آنچه در خبرها آمده، خساراتی را به بار آورده است که برخی از آنها به شرح زیر است:

-قطع اینترنت باعث تعطیلی برخی از آژانس‌های مسافرتی، هواپیمایی و تورهای گردشگری در ایران شده است.

- قطع اینترنت باعث کسادی در بازار سینماها شده است به طوری که فروش فیلم ها تا 60 درصد کاهش داشته است*.

-قطع اینترنت باعث تعطیلی اکثر صرافی ها و همچین کارگزاران بورس و معامله گران آنلاین شده است.

- شرکت های دانش بنیان و استارت آپها عملاً به حالت تعطیلی درآمده و زیان قایل توجهی دیده اند. 

- زیان صنعت قطعه‌ سازی در پی قطع اینترنت و بی‌اعتمادی شرکای خارجی به دلیل تاخیر در نقل‌وانتقالات بانکی.

- همچنین بسیاری از کسب و کارهای خرد که از طریق تلگرام امرار معاش می کردند در تنگنا و قطع معیشت روبرو هستند.

- رسانه ها اعم از روزنامه و رسانه های الکترونیکی و سایت ها نیز با مشکلات عدیده ای مواجه هستند.

البته از دیروز صبح خبر اتصال اینترنت را در شهرهایی که آرامش برقرار شده اعلام کردند که تا الان تنها چند استان و شهر  به اینترنت متصل شده‌اند.

 *براساس گزارش ایلنا فروش فیلم های در حال اکران از ۱۸ الی ۲۳ آبان در سراسر کشورحدود ۶ میلیارد تومان بود، اما در هفته ای که اینترنت قطع بود از ۲۴ الی ۳۰ آبان کل فروش به ۳ میلیارد و ۱۴۳ میلیون تومان در کل کشور رسید.

بسیاری از مردم همچنان به حل اختلافات عمیق فرقه‌ای و تفاوت‌های مذهبی (در میانمار) شک دارند.

در سال 2012 و در پی ادعای تجاوز چند مرد مسلمان میانماری به یک زن بودایی و کشتار 12 مرد مسلمان، ناآرامی‌ها در میانمار اوج گرفت.  پس  این رویداد تعداد زیادی از بودایی‌ها به مراکز مسلمان نشین ایالت راخین میانمار حمله کرده و بیش از 200 مسلمان را کشتند و ده‌ها هزار نفر آواره شدند. اینک و 7 سال پس از حمله بودایی‌ها، مسلمانان میانمار اردوگاه زندگی می‌کنند و اجازه رفت و آمد آزادانه به شهر را ندارند. خبرگزاری فرانسه در گزارشی زندگی این مردم را در اردوگاه‌های مسلمانان شرح می‌دهد.

 آقای "هیتو مانگ" یکی از مسلمانان ساکن در اردوگاه‌های ایالت راخین برای ناهار منتظر است. او کاسه‌ای از سوپ نودل سنتی را با دوستان قدیمی خود تقسیم می‌کند. این کار معمولی این‌روزها در ایالت "راخین" میانمار کاری فوق‌العاده و غیرمعمول به شمار می‌آید. زیرا او مسلمان است و دوستانش بودایی.

به گزارش عصر ایران به نقل از "خبرگزاری فرانسه"، آنها پیشتر همسایه بودند و دیوار به دیوار کنار هم زندگی می‌کردند.

اما اینک او تنها می‌تواند دوستان خود را تحت مقررات سخت‌گیرانه نیروهای نظامی و قبل از بازگشت به اردوگاه گل آلود خود ببیند. او و دیگر مسلمانان شهر "کیاوکفیو" به مدت 7 سال در این اردوگاه نگه‌داری می‌شوند.

اردوگاه‌های محل زندگی مسلمانان در ایالت راخین /عکس: خبرگزاری فرانسه

 

در سال 2012 براساس ادعای تجاوز چند مرد مسلمان به یک زن بودایی اعتراضات گسترده‌ای در نواحی غربی میانمار و شهر محل زندگی "هیتو مانگ" رخ داد.

پس از این اتفاق بسیاری از خانه‌های مسلمانان غارت شد. پلیس و نیروهای امنیتی نیز مسلمانان منطقه را برای افزایش "امنیت آنها" در مکان‌هایی ویژه گرد آوردند. این مکان‌ها بعدا به اردوگاه نگهداری مسلمانان تبدیل شد.

در این اتفاق بیش از 200 نفر کشته و ده‌ها هزار نفر آواره شدند. 5 سال بعد ایالت "راخین" خود را برای حذف هزاران مسلمان روهینگیا آماده می‌کرد.

 بسیاری از مردم همچنان به حل اختلافات عمیق فرقه‌ای و تفاوت‌های مذهبی (در میانمار) شک دارند. مقامات این کشور نیز اعلام کرده‌اند که ادغام جوامع مسبب ناآرامی و درگیری‌های جدید خواهد بود.

اما اینک برخی از مسلمانان در شهر "کیاوکفیو" در حال حفظ روابط محتاطانه با دوستان قدیمی و بودایی خود هستند و امید دارند که ته مانده این ارتباط مشترک تمام نشود.

"هیتو مانگ" مرد مسلمان ساکن اردوگاه با اشاره به مردم خارج از اردوگاه گفت: مردم این شهر به ما حمله نکردند.

 مسلمانان ساکن در اردوگاه‌های میانمار/ عکس: خبرگزاری فرانسه

مسلمانان میانمار

آقای "کیاو تاون" نماینده شهر "کیاوکفیو" در پارلمان میانمار گفت: شهر ما آماده پذیرش مسلمانان است اما آنها تنها با چراغ سبز دولت قدرت خروج از اردوگاه را دارند.

وی با اشاره به حرکت غیرانسانی  برخورد با مسلمانان این شهر گفت: همگی آنها شهروند هستند.

ما غیرقانونی نیستیم

"هیتو مانگ" مرد مسلمان ساکن اردوگاه در ایالت راخین میانمار و چند نفر از دیگر دوستان مسلمانش می‌توانند در روز به مدت 2 ساعت و تحت نظر پلیس مسلح از اردوگاه خارج شوند. هیتو مانگ نام مستعار این مسلمان میانماری در گزارش خبرگزاری فرانسه به دلیل حفظ هویت وی است.

او داغدیده و عزادار زندگی خود است.

"هیتو مانگ" در حالی که با حسرت به زمین بزرگ و مسکونی که زمانی خانه‌اش در آن قرار داشته نگاه می‌کند، گفت: هرگز فکر نمی‌کردم چنین اتفاقی برای ما بیفتد و بسیار ناراحتم.

او افزود: ما غیرقانونی نیستیم.

مسلمانان ساکن اردوگاه‌های میانمار از بازگشت به زندگی گذشته خود ناامید هستند/ عکس: خبرگزاری فرانسه

مسلمانان میانمار

او و  بسیاری دیگر از افراد این اردوگاه از مسلمانان "کامان" هستند. برخلاف مسلمانان "روهینگیا"  آنها از سوی بودائیان به عنوان اقلیت رسمی شناخته شده‌اند. همین "رسمیت" به بهبود وضعیت آنها پس از جریانات سال 2012 کمک کرده است.

پیش از این حملات برخی از این مسلمانان معلم، حقوق‌دان و قاضی بودند. برخی از این مردم ماهیگیر بوده و بسیاری از آنها در بخش حمل و نقل و انتقال محموله بین ساحل و مراکز خرید فعالیت می‌کردند.

این مشاغل اینک در شهر در انحصار بودائیان قرار دارد. آنها خانه‌های مسکونی و متروک مسلمانان را در دست گرفته‌اند.

خانم "سا پو چای" که مدیریت یک گروه حقوق زنان را در اختیار دارد، قبل از جریانات سال 2012 در یک مرکز مذهبی فعال بود.

حفره‌های کوچکی که روی دیوارهای محل کار وی این بخش دیده می‌شود نشانگر خشونت‌های سال 2102 است.

این زن 53 ساله گفت: برخی از دوستان مسلمانش در مسیر اردوگاه  تا بازار جلوی او را می‌گیرند و با او صحبت می‌کنند.

بازمانده‌های یک مسجد پس از حمله تعداد زیادی از بودائیان به خانه و مراکز مسلمانان در ایالت راخین در سال 2012 /عکس: خبرگزاری فرانسه

مسلمانان میانمار

وی افزود: من آنها را خوب می‌شناسم و از زمان جوانی در کنار آنها زندگی کرده‌ام. آنها نسل‌ها اینجا زندگی کرده‌اند.

ساکنان اردوگاه "کیاوکفیو" از بازسازی خانه و زندگی خود ناامیدند.

"فیو چای" مدیر این اردوگاه در این باره گفت: اینجا دقیقا مانند زندان است. هیچ شغلی وجود ندارد و ما برای گرفتن داروهای مناسب در تقلاییم.

حدود 130 هزار نفر مسلمانان که اکثر آنها از روهینگیایی هستند در اکثر اردوگاه‌های  مرکز ایالت راخین در رفت و آمد هستند.

صدها نفر از میان این هزاران مسلمان در شرایط بهتری زندگی می‌کنند. اما بیشتر آنها مانند اسیر در  زندگی می‌کنند و آزادی رفت‌وآمد ندارند.

عفو بین‌الملل "سیستم نهادینه تفکیک و تبعیض" در این بخش بین مسلمانان و بوداییان را شدید و در حد "آپارتاید" توصیف کرده است.

آپارتاید یادآور از تبعیض نژادی علیه اکثریت سیاهپوست و بومی آ،ریقای جنوبی است.

 اردوگاه‌های مسلمان در حاشیه شهر قرار دارد/ عکس: خبرگزاری فرانسه

مسلمانان میانمار

مسلمانان همچنان با فقدان آموزش، مراقبت‌های بهداشتی و کار مواجه هستند. وضعیتی که  خانم "لورا های" ناظر سازمان عفو بین‌الملل آن را "غیر قابل قبول و جنایت‌کارانه" توصیف می‌کند.

بسیاری از این مسلمان مجبور به پذیرش " کارت تائید ملی" (NVC) هستند. این کارت حقوق محدودی را به صاحبان آنها ارائه می‌کند تا آنها حق تابعیت کامل خود را بیان کنند.

گروه‌های حقوق بشری ، کارت (NVC) را ابزاری برای تبعیض برای مسلمانان به ویژه گروه‌های روهینگیا می‌دانند. آنها بر این باورند که حقوق شهروندی این مردم با چنین کارتی نقض شده است.

تعداد کمی از این افراد می‌توانند از طریق مسیرهای قانونی کارت شناسایی خود را به دست آورند.

دفتر کنترل دارایی‌های وزارت خزانه‌داری‌ آمریکا از تحریم وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران خبر داد.

به گزارش ایسنا، سایت وزارت خزانه‌داری آمریکا امروز (جمعه) از اضافه شدن نام محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات ایران به لیست تحریم‌های این کشور خبر داد.

توییتر این وزارت‌خانه نیز علت تحریم آذری جهرمی را سانسور اینترنتی در ایران خوانده است.

چهارده سال از آن کلاس گذشت. گویا همین دیروز بود که گفتند: کلاس «آموزش زبان و ادبیات ترکی» در دانشگاه صنعتی اصفهان تشکیل می‌شود. سطح کلاس، مقدماتی بود امّا مقام مدرّس آن بسیار بالا بود. مگر امکان دارد استادی به بزرگی پروفسور صدیق با آن نام و آوازه با بیش از صد جلد کتاب برای آموزش الفبای زبان ترکی هر هفته از تهران راهی اصفهان شود.

چهارده سال از آن کلاس گذشت. گویا همین دیروز بود که گفتند: کلاس «آموزش زبان و ادبیات ترکی» در دانشگاه صنعتی اصفهان تشکیل می‌شود. سطح کلاس، مقدماتی بود امّا مقام مدرّس آن بسیار بالا بود. مگر امکان دارد استادی به بزرگی پروفسور صدیق با آن نام و آوازه با بیش از صد جلد کتاب برای آموزش الفبای زبان ترکی هر هفته از تهران راهی اصفهان شود؟ بین دانشجوها بحث بود: «استاد فقط برای جلسه‌ی اول و جهت راه اندازی کلاس می‌آیند؟ نه! ایشان خودشان اعلام کردند که یک ترم کامل می‌آیند. تازه! معاون دانشگاه، مدارک استاد را جهت پرداخت حق التدریس خواسته است ولی استاد گفته‌اند: بابت تدریس زبان ترکی حق التدریس نمی‌گیرم.

مگر ممکن است استادی به آن عظمت و با آن سن و سال هر هفته 500 کیلومتر راه بیایند که ابتدایی‌ترین گرامر را به ما تدریس کنند؟ به جای این کار می‌توانند در سطح دکترا تدریس کنند ...» .

خلاصه دانشجوها با استقبال فوق العاده‌ای به جلسه‌ی اول آمدند. هیچ کدام از کلاس‌ها ظرفیت آن تعداد از دانشجوها را نداشت. لاجرم کلاس را در تالار برگزار کردیم. استاد با آن شور و حالی که در جلسه‌ی اول داشتند تا آخر ترم آمدند و دست ما را گرفتند و پا به پا بردند، تا شیوه‌ی راه رفتن آموختند.

دانشگا‌ه‌های تبریز، تهران، شهید رجایی، علم و صنعت، شهید بهشتی، ارومیه، زنجان، سمنان و ... نیز به برکت وجود این استاد خستگی‌ناپذیر، جنب و جوش فوق العاده‌ای به خود گرفت و لذت اجرای اصل 15 قانون اساسی مبنی بر آموزش زبان مادری را چشیدیم.

آنچه ما در آن یک ترم از استاد فرا گرفتیم، گذشته از آن که‌ آموزش زبان و ادبیات ترکی باشد، آموزش نظم و انضباط بود، آموزش تعهد به دیگران بود، آموزش عشق و علاقه به زبان مادری بود، آموزش عشق به وطن بود، آموزش هنر ایجاد ارتباط معنوی و عاطفی بین گوینده و شنونده بود، آموزشِ این بود که جوانی انسان به دلی شاداب است نه موی سیاه، آموزشِ این‌که چون عشق حرم باشد سهل است بیابان‌ها و ... .

آن یک درس تأثیر بسیار زیادی روی دانشجوها گذاشت. آنجا بود که فهمیدیم چرا در کشور‌های پیشرفته، اساتید با سابقه و باسواد را برای علوم پایه اختصاص می‌دهند. برای این که معمار خشت اول را باید محکم و استوار بنهد تا بتواند استوار و سربلند تا ثریا برود. آنجا بود که فهمیدیم: در اوج باسوادی می‌توان به زبان عوام سخن گفت.

بسیاری از آن دانشجوها بعداً نویسندگان زبده و مؤلفان خبره‌ای شدند. از دل آن کلاس با پروژ‌ه‌های تحقیقی و تحلیلی تعریف شده، چندین کتاب به چاپ رسید و نشریه‌ی دانشجویی «دان اولدوزو» منتشر شد. تعدادی از دانشجویان آن روز، مدرسان، محققان و نویسندگان امروزند.

به هر روی، در کنار انتشار بیش از صد جلد کتاب، نزدیک به ده نشریه، بیش از هزار مقاله و ده‌ها کنفرانس و سمینار داخلی و خارجی، باید تربیت بیش از هزار دانشجو در زمینه‌ی زبان مادری ترکی را به کلکسیون افتخارات ایشان بیافزاییم.

سجایای اخلاقی و روح بلند استاد در چهل سال تلاش علمی و ادبی ایشان آن‌چنان زیاد بوده است که ده‌ها کتاب و صدها مقاله در باب ایشان منتشر شده است که به جرأت می‌توان گفت: هیچ استاد دانشگاهی این‌چنین دل و عقل دانشجویان خود را مجذوب نکرده است.

تنوع میدان‌های کاری دکتر صدیق

دکتر صدیق تنها یک استاد ادبیات یا یک معلم تدریس کننده نیستند. تألیفات ایشان از دوران جوانی به چاپ می‌رسد، با راه اندازی نشریات مختلف، ترک زبانان را از مسایل روز آگاه می‌کنند و توانمندی این زبان در بیان مطالب سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیره را نشان می‌دهند، بعد از سی سال تدریس زبان و ادبیات فارسی در مدارس و دانشگا‌ه‌های کشور، ظاهراً بازنشسته می‌شوند. امّا گویا جوانی استاد تازه شروع می‌شود. استاد بعد از بازنشستگی نهضت عظیم «آموزش زبان ترکی» را در دانشگا‌ه‌های کشور راه‌اندازی می‌کنند و در عرض چند سال بیش از هزار دانشجوی آگاه به الفبای زبان مادری تربیت می‌کنند. مقالات هفتگی ایشان در نشریات منطقه و کشور، مردم را با مشاهیر آذربایجانی و ادبیات ترکی آشنا می‌کند. تحقیقات ایشان در سمینارها و کنفرانس‌‌های داخلی و خارجی مطرح می‌شود.

تسلط شگرف استاد به زبان‌های ترکی ایرانی، ترکی استانبولی، ترکی کشورهای آسیای میانه، ترکی باستان، عربی، فارسی، انگلیسی و روسی و توانایی عالی در قرائت خطوط کهن ترکی و فارسی منجر به بازخوانی نسخ خطی کهن و سنگ نبشته‌های دیرین می‌شود. آشنایی نزدیک با اساتید ادبیات و شاعران معاصر، باعث تکوین ادبیات این عصر توسط ایشان می‌شود. تسلط ایشان به انواع قالب‌های شعری ترکی و فارسی منجر به خلق دواوین مختلف شعری می‌شود. چاپ بیش از یک میلیون نسخه از کتاب‌های شیعه‌شناسی در جمهوری‌‌های تازه استقلال یافته باعث معرفی شیعه به آن‌ها می‌شود. چاپ بیش از صد جلد از کتاب‌های ایشان، زبان ترکی آذربایجانی را در ایران به قله خود می‌رساند و ... .

آثار استاد از زوایای دیگر

(شعر، ادبیات، موسیقی، دین، تاریخ، دیرینه خوانی)

تاکنون چندین بار آثار پروفسور دکتر صدیق از زوایای مختلف بررسی شده است و نیازی به تکرار آن‌ها و معرفی آثارشان نیست اما از زاویه‌ای دیگر می‌توان به صورت موضوعی، آثار استاد را بررسی کرد. غالباً استاد در دور‌ه‌های مختلف زندگی خود، در یک زمینه به فعالیت اصلی پرداخته‌اند و دیگر فعالیت‌های ایشان به صورت فرعی بوده است. لذا موضوع و زمان دو مقوله‌ای است که در بررسی آثار ایشان بدان پی می‌بریم و در ادامه بدان‌ها خواهیم پرداخت:

دکتر صدیق و ترجمه

ترجمه‌های استاد غالباً در دو محدوده‌ی زمانی بوده است: تعدادی از ترجمه‌ها پیش از وقوع انقلاب اسلامی بوده است و تعدادی دیگر پس از استقلال جمهوری‌‌های شوروی.

ترجمه‌های پیش از انقلاب اسلامی از سال 1350 تا 1358 ادبی و سیاسی بوده است. ترجمه‌ی کتاب‌هایی مانند: «پیرامون پیدایش انسان» اثر کرمیاتسکی یا «انقلاب بورژوازی» در انگلستان اثر یفیموف نیز به نوعی به ادبیات و تاریخ آذربایجان مرتبط بوده است اما ترجمه‌ی کتاب‌هایی مانند «نظامی شاعر بزرگ آذربایجان» اثر برتلس، «گفتار‌هایی پیرامون مسایل زبانشناسی ایران» از زبانشناسان آذربایجان، «مسایل ادبیات دیرین ایران»، «مسایل ادبیات نوین ایران»، «مقالات ایرانشناسی» اثر پژوهندگان شوروی سابق نیز در تکمیل منابع ضعیف زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی بوده است. استاد با احساس کمبود منابع تحقیقی در زمینه‌ی زبان و ادبیات ترکی در طول این سال‌ها به ترجمه‌ی منابع متقن خارجی همّت می‌گمارند.

قسمت دوم، ترجمه‌های استاد در سال‌های 71 و 72 با هدف معرفی شیعه به ترک‌زبانان جمهوری‌‌های ترک زبان صورت می‌گیرد و کتاب‌های «شناخت معصومین» (ع) در 14 جلد، «خداشناسی»، «توحیدشناسی»، «چهل حدیث» در باب شرب خمر، «معادشناسی»، «احکام اسلام»، «چهل حدیث» در 14 جلد و «عدالت الهی» منتشر می‌شود.

دکتر صدیق و شعر

به جز اشعاری مانند «کیچیک شعرلر» در سال 1357، به ندرت ایشان اقدام به جمع آوری اشعار خود در طول چند سال کرده‌اند. کتاب‌های شعری استاد غالباً موضوعی و اتفاقی بوده و در مدت زمان بسیار اندک سروده شده است. با رفتن به اردبیل، «اردبیل لوحه‌لری» تنظیم می‌شود و با رفتن به زنجان و تبریز و باکو، به ترتیب «زنگان لوحه‌لری»، «تبریز یوللاریندا» و «باکی لوحه‌لری» سروده می‌شود.

به خاطر مدیریت کنگره‌ی «میرزاجهانگیرخان قشقایی» و زندگی چند روزه در میان قشقائیان، «قشقایی لوحه‌لری» خلق می‌شود. در رثای دوست دوران نوجوانی خود، «صمد بهرنگی» سه روز گوشه‌نشین شده و «صمد بهرنگی منظومه‌سی» از دل او به زبان می‌آید. هنگام تحقیق پیرامون مشروطیت، «شیخ محمد خیابانی حماسه‌سی» را می‌سرایند.

ملاحظه می‌شود که اشعار استاد بالبداهه، موضوعی و برگرفته از وقایع جاری زندگی ایشان است و غالباً در مدتی کوتاه، هنگام رویارویی با حوادث و وقایع خاص سروده شده‌اند. اشعار ایشان دارای مضامینی عالی و بلند، همراه با تعمقی علمی است. برای نمونه در کتاب کوچک شعر «زنگان لوحه‌لری»، نه تنها شاعر بلکه خواننده نیز باید دارای مطالعات عمیق تاریخی و ادبی باشد تا بتواند مضامین بلند شعری ایشان را متوجه شود. کمتر شعری از دکتر صدیق وجود دارد که بدون محتوای علمی و صرفاً عاشقانه و عاطفی باشد. 

دکتر صدیق و بازخوانی نسخه‌های خطی

دهه‌ی اخیر در زندگی پروفسور صدیق و خدمات علمی و ادبی ایشان به ادبیات ترکی و متعاقب آن به ادبیات جهانی باعث شده است که به اذعان ترکی‌دانان و ترکی‌مدانان، ایشان علمی‌ترین و پرکارترین چهره‌ی ادبی معروف باشند که توانایی کسب نخستین جایزه‌ی نوبل علمی توسط یک ایرانی را دارند. قطعاً بازخوانی و احیای تنها یکی از کتاب‌های ایشان مانند «دیوان لغات الترک» از جانب یک شخصیت علمی کافی‌ است تا نام ایشان در تاریخ ادبیات جاودانه بماند ولی گستردگی کارهای علمی ایشان بسیار فراتر از کتاب مذکور است. به عنوان نمونه، کتاب «قارا مجموعه‌»ی شیخ صفی الدین اردبیلی از غربت 800 ساله‌ی اعصار به قربت دست‌های عالمان و جویندگان رسید و به جهانیان معرفی شد؛ «گلشن راز» ترکی پس از 600 سال کشف و بازخوانی شد؛ دیوان‌های شاعران بزرگ به صورت کامل بازخوانی و با مقدمه‌ای کامل، عالمانه و مبسوط به جهان معرفی شد؛ «محاکمةاللغتین» امیرعلیشیر نوایی پس از 600 سال منتشر شد؛ «یوسف و زلیخا»ی فردوسی که برخلاف شاهنامه، از معنویت و اتحاد و دوستی صحبت کرده است، پس از هزار سال بازخوانی و احیا شد؛ سنگ نبشته‌های اورخون چین با کهن‌ترین الفبای بشری بازخوانی و مطالب آن به فارسی و ترکی توضیح داده شد و با نام «سه سنگیاد باستانی» انتشار یافت؛ برای نخستین بار اشعار ترکی مولوی توسط کتاب «سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه» معرفی گردید و ... .

منتظر می‌مانیم تا ببینیم در سال‌های آتی کدام یک از شاهکارهای ترکی به جهانیان معرفی خواهد شد.

دکتر صدیق و احیای دواوین کهن

دکتر صدیق در طول شش سال گذشته، دواوین بزرگ شاعران نامدار ترکی زبان را به صورت علمی و آکادمیک احیا کرد. از آن نظر می‌توان بازخوانی‌‌های ایشان را علمی و آکادمیک نام نهاد که اولاً تمام دیوان را بازخوانی کرده و کار نیمه تمام ارائه نکرده‌اند، مقدمه‌های مبسوط درباره‌ی هر دیوان و شاعر آن نوشته‌اند که قطعاً هر کدام از آن مقدمه‌های گسترده، با یک رساله‌ی دکترا برابری می‌کنند به نحوی که خواننده با مراجعه به آن مقدمه، در باب آن موضوع از پراکندگی فکری و سردرگمی به نگرش و جمعیت خاطر می‌رسد. نمایه‌‌های تحقیقاتی ایشان در انتهای کتاب‌ها مانند: کشف الابیات، فهرست نام افراد و اماکن، استخراج آیات و روایات و مهم‌تر از همه، توضیح و شرح کلمات و جملات دشوار، کار‌هایی علمی و تحقیقاتی است که ارزش علمی آثار ایشان را نشان می‌دهد.

بازخوانی دیوان‌های ترکی «فضولی»، «نباتی»، «سیدعظیم شیروانی»، «نسیمی»، «غریبی»، «گلشن راز ترکی شیخ الوان» یا «نصاب اعتماد تبریزی» و دیوان‌های فارسی «فضولی»، «نباتی» یا «یوسف و زلیخا»ی فردوسی از آن جمله‌اند.

بی‌تردید با انتشار این دیوان‌ها، بالندگی و بلوغ ادبیات در ایران عیان می‌شود.

دکتر صدیق و نشریات

دکتر صدیق در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با دردی که از فشارهای حکومت نژادپرست و ملی‌گرای سلطنتی دیده بود، دست به انتشار نشریات مختلفی زدند تا ضمن آگاه ساختن مردم از مطالب روز، از نعمت آزادی بیان و نوشتن به زبان مادری سخن گویند.

دکتر صدیق در این راستا نشریاتی مانند: «انقلاب یولوندا»، «آزادلیق»، «یولداش»، «یئنی یول» و «بولتن» را منتشر کردند و به مدت 14 سال، نشریه چهار صفحه‌ای سهند متعلق به روزنامه‌ی اطلاعات را به صورت هفتگی چاپ کردند که متأسفانه با غرض ورزی و حسادت یکی از نمایندگان ظاهراً فرهنگی شهر تبریز، تحت مدیریت آن نماینده رفت و پس از انتشار چند شماره تعطیل شد.

آثار

در اینجا مجالی است تا عناوین بیش از صد جلد از کتاب‌های دکتر حسین محمدزاده صدیق را به شکل الفبایی نام ببریم:

آتا! ای ظلم گؤرموش مکتبین بایراقداری، آثاری از شعرای آذربایجان (فارسی)، آذربایجانین شهید عالیملری،  اردبیل لوحه‌لری (شعر)، آرزی و قمبر (فارسی)، از پیدایی انسان تا رسایی فئودالیسم در آذربایجان، از انزلی تا تهران، اسلام احکامی، آشنایی با رسالات موسیقی، افضل الدین خاقانی شیروانی، آل محمد (ص) تاریخینده تشریح و محاکمه، امثال لقمان، انقلاب بورژوازی در انگلستان، اوچغون داخما (شعر)، اوچونجو امام، حضرت حسین (ع)، ایچگی و ایچگی ایچمک حاققیندا قیرخ حدیث، ایلاهی عدالت، باکی لوحه‌لری (شعر)، برگزیده دیوان کبیر (شمس تبریزی)، برگزیده متون نظم و نثر ترکی، به­سروده‌‌های زرتشت، بیر بؤلوک دورنا (شعر)، بیرینجی امام، حضرت علی (ع)، پنج نمایشنامه، پیرامون پیدایش انسان، پیغمبر تانیما، تبریز یوللاریندا (شعر)، توحیده چاغری، چهار تیاتر و رساله‌ی اخلاقیه، چیل مایدان، حضرت پیغمبر (ص) دن قیرخ حدیث، حضرت جعفر صادق (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت حسن عسکری (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت علی النقی(ع) دن قیرخ حدیث، حضرت فاطمه زهرا (س) دن قیرخ حدیث، حضرت محمد تقی (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت مهدی (ع) دن قیرخ حدیث، حضرت موسی کاظم (ع) دن قیرخ حدیث، خرس قولدورباسان (نمایشنامه)، خلاصه‌ی قانون کار ، در شناخت هنر و زیبایی، دنیای قصه‌ی بچه‌ها، دوقلو‌های ترک (داستان)، دیوان لغات الترک، دیدی از نوآوری ‌های حبیب ساهر، دیوان اشعار ترکی نباتی، دیوان اشعار ترکی بایرک قوشچو اوغلو، دیوان اشعار ترکی حکیم ملامحمد هیدجی، دیوان اشعار ترکی سید عظیم شیروانی، دیوان اشعار ترکی سید عمادالدین نسیمی، دیوان اشعار ترکی ظفر اردبیلی، دیوان اشعار ترکی غریبی و تذکره‌ی مجالس شعرای روم، دیوان اشعار ترکی فضولی، دیوان اشعار ترکی مسیحی، دیوان اشعار ترکی ملا پناه واقف، دیوان اشعار فارسی عشقی، دیوان اشعار فارسی فضولی، دیوان اشعار فارسی نباتی، رند و زاهد فضولی، زندگی و اندیشه‌ی نظامی،  زندگی و خلاقیت قوسی تبریزی و میرزا شفیع واضح، زنگان لوحه‌لری (شعر)، سایالار، سنگلاخ، سه سنگیاد باستانی، سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه، سیری در رساله‌‌های موسیقایی، شرح غزل‌‌های صائب تبریزی، شیخ محمد خیابانی منظومه‌سی (شعر)، صمد بهرنگی منظومه‌سی (شعر)، عاشیقلار، قارا مجموعه، قاشقایی لوحه‌لری (شعر)، قاعده زبان ترکی عبدالعلی خلخالی، قصه‌‌های کچل، قصه‌‌های روباه، قواعد زبان ترکی طبیب آشتیانی، قوپوزنوازان دلسوخته‌ی آذربایجان، قیسا سؤزلر، کیچیک شعرلر، کیمیاگر (نمایشنامه)، گزیده‌ی متون نظم و نثر ترکی،گفتار‌هایی پیرامون مسایل زبانشناسی ایران، گلشن راز شبستری به روایت شیخ الوان ولی، گوللر آچاجاق (شعر)،گونشلی وطن یادداشتلاری، الله تانیما، لیلی و مجنون ملا محمد فضولی، متون ادبی هنر، مجموعه (شعر)، محاکمةاللغتین،مسایل ادبیات دیرین ایران، مسایل ادبیات نوین ایران، مطلع الاعتقاد فی معرفة المبدأ و المعاد، معاد تانیما، مقالات تربیت،مقالات فلسفی میرزا فتحعلی آخوندزاده، ملاعبدالله زنوزی و زنوزیه مکتبی، موسیو ژوردان (نمایشنامه)، نسیمی (درام تاریخی در سه پرده)، نصاب اعتماد، نظامی شاعر بزرگ آذربایجان، نمایشنامه‌‌های میرزا آقا تبریزی، هامی اوچون اخلاق، هامی اوچون اسلام، واقف شاعر زیبایی و حقیقت، یادمان‌‌های ترکی باستان، یورد غزللری (شعر)، یوسف و زلیخای فردوسی .

شناخت دکتر صدیق

دکتر حسین محمدزاده صدیق در 15 تیرماه 1324 در محله‌ی باستانی سرخاب تبریز واقع در دامنه‌‌های کوه «عینالی» دیده به جهان گشودند. پدرشان نوه‌ی آقا میرعلی سرخابی صاحب کتاب «ربیع الشّریعه» و پیشنماز مسجد آقا میرعلی و مادر ایشان، دختر عباسقلی خان با اصلیت اردبیلی و از رزمندگان خوشنام نهضت مشروطه و قیام شیخ محمد خیابانی بود که در گیر و دار مشروطه به تبریز کوچیده و در محله‌ی سرخاب ساکن شده بود. مادر پرهیزگار ایشان، نام حسین را به او برگزید تا یاد آور روشنگری‌‌های امام حسین (ع) باشد. در کودکی او را به مسجد جامع تبریز فرستادند و در آنجا نزد «آقا میرزا غلامحسین هریسی»، «آقا میرزا عمران» و مرحوم «وقایعی مشکات تبریزی» به تعلیم قرآن، فلسفه اسلام، فقه، احکام و اصول دین مشغول شد. پس از آن، ایشان را به مکتب خانه فرستادند. حسین که 8 یا 9 سال داشت به خاطر استعداد و تیزهوشی، در مسجد و گاهی در منزل آنچه را آموخته بود به افراد بی‌سواد محله تعلیم می‌داد و توانست تعداد زیادی از آنان را باسواد کند.

در سال 1331 پدرش به عنوان مسؤول پست و تلگراف به روستای خمارلو در مرز شوروی اعزام شد. حسین، فرزند ارشد خانواده کلاس اول ابتدایی را در روستای خداآفرین گذراند. پس از آن مجددا به تبریز بازگشتند و در مدارس خیام و حکمت به ادامه تحصیل مشغول شدند. یکی از وقایع تلخ دوران کودکی استاد درگذشت پدربزرگ مادری بود. مؤانست با عباسقلی خان - پدربزرگ مادری- در دوران‌کودکی در شکل‌‌گیری بلندنظری‌و آرمان‌‌جویی‌شان تأثیر بسزایی داشت.

در سال 1337 تحصیلات ابتدایی را به پایان رسانیده و در رشته‌ی علوم ادبی در دبیرستان مشغول به تحصیل شدند. استعداد فراوان و عشق‌شان به ادبیات تا حدی بود که در دبیرستان او را «شاعر» خطاب می‌کردند. یکی از نوآوری‌‌های ایشان این بود که نکات کلیدی و مهم دروس دبیرستان از جمله ریاضی، فیزیک و دروس طبیعی را –برای سهولت در یادگیری - به صورت شعر درآورده بودند. ذوق سرشار ایشان باعث شد تا در همان سنین نوجوانی برای خود کتابخانه‌ای بسازند و به هر کدام از کتاب‌ها مهر زده و شماره‌ی ثبت مخصوص بدهند.

از جمله‌ی نکات بارز دوران نوجوانی استاد، آشنایی، مطالعه و تلاش وافر ایشان از اوخر دوره‌ی راهنمایی برای یادگیری الفبای اوستایی و خواندن متون مربوط به آن است. این مهارت باعث شد که استاد دروس دبیرستان خود را به زبان ترکی و به الفبای اوستایی بنویسند، و این در حالی بود که همکلاسی‌ها سعی می‌کردند از این خطوط غریب سر در بیاورند.

پس از طی دوران تحصیل در دانشسرا، مشغول به تدریس در روستا‌های آذربایجان از جمله «هریس» شده و در همان حال به تحصیل در رشته‌ی ادبیات دانشگاه تبریز همت گماشتند. ایشان در کلاس‌‌های درس، خواندن و نوشتن را به شاگردانشان به زبان آذربایجانی آموزش می‌دادند. این کار در رژیم پهلوی دردسر‌های فراوانی را برایشان به همراه آورد ولی همچنان پایمردی کردند.

و اما نخستین مقاله‌ی ایشان «فرشته میترا و عید مهرگان» بود. در همین زمان‌ها افرادی چون صمد بهرنگی، علیرضا اوختای، بهروز دهقانی، بهروز دولت آبادی و مفتون امینی با استاد مجالست داشتند که حاصل این نشست‌ها نشر مجله‌ی «آدینه» بود. این نشریه که به زبان ترکی نوشته می‌شد، اولین تلاش جدی آنان در دوران خفقان شاهنشاهی جهت گسترش و احیاء‌ زبان مادری بود. مقالات این جوانان صاحب اندیشه، پس از آن در نشریات دیگر سراسر کشور از جمله: خوشه، امید ایران، وحید، ارمغان، راهنمای کتاب و . . . انتشار یافت. ایشان مقاله‌ی «داستان‌‌های دده قورقود» را در همین زمان نوشته و در مجله وحید چاپ کردند.

در اثر همین حرکت‌ها مردم با گنجینه‌‌های علم و ادب خطه‌ی آذربایجان هر چه بیشتر آشنایی حاصل کردند. گنجینه‌‌هایی که در زیر گرد و غبار خودکامگی ستمشاهی پنهان شده بود. در سال 1347 مجله «هنر و اجتماع» را در تبریز به دو زبان ترکی و فارسی منتشر ساختند که پس از چاپ هفتمین شماره، توسط ساواک دستگیر و به زندان روانه شدند. پس از مدتی از زندان آزاد گردیدند، لیکن مسئولان آن زمان، مدرک لیسانس‌‌شان را تا سال 1350 نگه داشتند و ندادند. دو سال قبل از این تاریخ (1348) توسط دانشگاه استانبول برای تحصیل در دوره‌ی دکتری پذیرفته شدند ولی دولت وقت، ایشان را ممنوع الخروج کردند.

در سال‌‌هایی که در دبیرستان‌‌های اردبیل تدریس می‌کردند با همکاری دانش آموزان به گردآوری فولکلور و ادبیات شفاهی آذربایجان همت گماشته و سعی کردند در جلسات خصوصی به دانش آموزان، خواندن و نوشتن به زبان مادری را بیاموزند. به همین دلیل ساواک در شهر اردبیل استاد را احضار کرده و 41 روز تحت آزار و بازجویی قرار دادند. اما نتوانستند تهمت خود را دال بر وابستگی به احزاب اثبات کنند. لاجرم ایشان را فقط به جرم اقدام علیه‌امنیت کشور به دادگاه نظامی کشاندند و ایشان را به شش ماه زندان و پنج سال تعلیق از خدمات دولتی محکوم کردند. پایمردی و استواری‌شان باعث شد که در زندان هم به آموزش زبان ترکی مشغول شوند و به این خاطر مدتی را نیز در انفرادی محبوس گردیدند. استاد در همین ایام، سه دفتر شعر با عنوان «قالادان قالایا»، «هانی بس یولداشین اؤردک» و «ساواش نغمه‌لری» سرودند که آن دفترچه‌ها را به هم‌بندان خویش سپردند لیکن آن همبندان حق امانت را به جا نیاورده و تا کنون آن دفترچه‌ها را به ایشان تحویل نداده‌اند.

پس از آن که از زندان آزاد شدند، ایشان را مجبور به ترک تبریز کردند. لاجرم به تهران آمدند تا به کاری مشغول شوند. در این زمان در انتشارات امیرکبیر به عنوان ویراستار و به صورت تدریس غیر رسمی در هنرستان به کار پرداختند. بعد از گذشت مدتی در صدا و سیما مشغول به کار شدند. اما پس از نه ماه، از طرف ساواک رد صلاحیت گردیدند. از سال 1351 تا 1357 وارد دوره‌ی تازه‌ی انتشار کتاب‌‌های خود شدند. استاد در این سال‌ها در اولین کتابشان تحت عنوان «واقف، شاعر زیبایی و حقیقت» به بررسی کوتاه در زمینه‌ی تاریخ ادبیات ترکی می‌پردازند. از جمله‌ دیگر کتاب‌ها می‌توان «قصه‌‌های روباه در ادبیات شفاهی آذربایجان»، «داستان‌‌های کچل در ادبیات شفاهی آذربایجان»، «نمایشنامه‌‌های میرزا آقا تبریزی»، «منظومه‌ی آرزی و قمبر»، «تاریخ آذربایجان»، «فلسفه تکاملی»، «انقلاب بورژوازی در انگلستان» و . . . را نام برد. ایشان در همین سال‌ها کتاب «عاشیقلار» را چاپ کردند که نخستین تحقیق در این زمینه بود.

در همین ایام در دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدند و همچنین از طرف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان مترجم دعوت به کار ‌شدند. در آنجا کتاب‌‌های زیادی از جمله «دوقلو‌های ترک»، «چیل مایدان»، «قارا آت» و «دوقلو‌‌های ایرانی» را برای کودکان آماده‌ی چاپ کردند. در سال 1357 «جمعیت فرهنگ آذربایجان» را تأسیس کرده و نشریه‌ی «یولداش» و «آزادلیق» را منتشر ساختند. و سرانجام پس از پیروزی انقلاب اسلامی جهت تحصیل در مقطع دکتری در دانشگاه استانبول، عازم کشور ترکیه شدند. و در سال 1362 در رشته‌ی زبانشناسی تطبیقی ترکی، فارسی و عربی با پایان‌نامه‌ای تحت عنوان «اخلاق و رساله‌ی اخلاقیه‌ی میرزا آقا تبریزی» فارغ التحصیل شدند و علیرغم دعوت بعضی از کشور‌های همسایه جهت تدریس در دانشگاه‌‌هایشان - به خاطر همان روحیه‌ی حرکتِ پیوسته و آهسته- مجدداً به کشور ایران بازگشتند. استاد، خود چکیده‌ی پایان‌نامه‌ی خویش را در آن سال‌ها چنین نگاشته‌ است:

«موضوع اصلى تز دکتراى اینجانب تقدیم متن «رساله‌ى اخلاقیه» اثر میرزا آقا تبریزى و تحلیل آن است از این رو تز در چهار بخش تدوین شده است: بخش اول پس از مقدمه بیبلیوگرافى و اختصارات، ناظر به گزارش زندگى میرزا‌آقاست. بخش دوم شرح آثار او، بخش سوم تحلیل رساله‌ی اخلاقیه و بخش چهارم متن فارسى اثر مذکور را شامل می‌باشد. در بخش اول کوشش بر این بوده است که خلاصه‌اى از شرح زندگى میرزا آقا تبریزى‌ تنظیم شود. از آنجا که در این زمینه با قلّت منابع روبرو هستیم به دو طریق دست یازیدیم :

اول آنکه بیش از همه به خود رساله‌ی اخلاقیه و دیگر آثار او توجه کردیم، همچنین درباره‌ی پدر میرزا آقا اطلاعاتى در برخى منابع نظیر: «مجمع ‌الفصحا»، «گنج شایگان» و «ریحانة‌الادب» به دست آوردیم، دوم اینکه به شرح زندگى شاعران معاصر میرزا آقا پرداختیم و از راه مقایسه‌ی آنان با صاحب رساله‌ی اخلاقیه اطلاعات مفید و مهمى اخذ کردیم. به طور مثال در جایى از این بخش به مقایسه‌ی زندگى‌ و افکار میرزا آقا با فراماسونر معروف، میرزا ملکم خان- که بیشتر آثار وى به میرزا ملکم خان نسبت داده شده است- پرداختیم و انتساب آن‌ها را به میرزا آقا به اثبات رساندیم. از جمله دلایلى که در این زمینه آوردیم این است که: اولاً میرزا آقا تبریزى در نامه‌اى که به تاریخ 1388 ﻫ . ق به میرزا فتحعلى آخوندزاده نوشته است، خود را معرفى مى‌کند و مى‌گوید که تاکنون او را ندیده است. در حالی‌که مى‌دانیم میرزا ملکم خان هشت سال قبل از این تاریخ (1863) در استامبول با آخوندزاده ملاقات کرده است و در تفلیس مهمان او شده بود. دوم اینکه میرزا آقا در آثار خود همه جا اصطلاحاتى نظیر «دین مبین ما»، «مذهب ما» و «میهن ما» به کار مى‌برد و ما مى‌دانیم که ملکم خان صاحب چنین روحیه‌اى نیست و این اصطلاحات را با کلماتى نظیر مسلمانان، اهل اسلام، ایرانیان، عجم‌ها و غیره عوض مى‌کرده است. و نیز مى‌دانیم که ملکم خان از اسلام و مسلمانان بیزار بود و اسرار حکومت‌هاى ملل مسلمان را به غربیان مى‌فروخت. در حالی که میرزا آقا در این آثار چندین جا سعادت ملل مسلمان و نجات آن‌ها را از اسارت روس و انگلیس آرزو مى‌کند.

در این زندگى‌نامه‌ى تطبیقى، مناسبت میرزا آقا با اشخاصى نظیر میرزا یوسف خان مستشارالیه و میرزا عبدالرحیم بخارزاده تبریزى، ملک‌المتکلمین و میرزا آقا‌خان کرمانى باز نموده مى‌شود. در بخش دوم تز، آثار میرزا آقا تبریزى به بحث گذاشته مى‌شود و در این بخش پس از بحث مختصرى پیرامون پیدایش نثر نوین فارسى در قرن گذشته خلاصه‌اى از هر یک از پنج نمایشنامه‌ی میرزا آقا تبریزى و تحلیلى از آن‌ها به دست داده مى‌شود. و نیز روزنامه‌هاى «استقلال»، «ناله‌ی ملت» و «حشرات الارض» معرفى مى‌شود. در بخش سوم تز، به تحلیل رساله‌ی اخلاقیه مى‌پردازیم. از آنجایی که اثر به علم اخلاق مربوط مى‌شود، پس از بحث کوتاهى پیرامون اخلاق و موضوع و اقسام آن، ترجیحاً پیرامون علم اخلاق و جاى آن در یونان باستان و شرح نسبتاً مبسوطى از علم اخلاق در اسلام تحت عنوان «اخلاق در ادبیات اسلامى» و نشان دادن اشکال اخلاق اسلامى به آیات شریفه‌اى نظیر: «اَفَحَسِبْتُم اِنَّما خَلَقْناکُم عَبَثا»،[1] «و ما خَلَقْتُ الجِنَّ و الاِنْسَ اِلاّ لِیعْبُدون»،[2]«اَیحْسَبُ الاِنْسانُ اَن یتْرَکَ سُدى»،[3] «وَ ما خَلَقْنَا السَّماء وَ الاَرضَ و ما بَینَهُما لاعِبینَ»[4] از کتاب «اخلاق» ترجمه‌ی حنین بن اسحاق و «تفسیر» شرح فارابى و ابن مسکویه و کندى سخن به میان مى‌آید و سپس از امّهات کتب اخلاق که به فارسى نوشته شده است، گفتگو مى‌شود و پس از دادن خلاصه، کلیه‌ی چهارده فصل و مقدمه و مؤخره‌ی رساله‌ی اخلاقیه‌ی اثر مورد بحث، تحت عناوینى نظیر: مقاصد تربیتى در رساله‌ی اخلاقیه، موضوعات دینى و فلسفى و جبریه و اختیاریه، مناسبت با متون دینى اسلامى، توجه به آیات و احادیث و غیره تحلیل مى‌شود.

بخش چهارم تز، متن رساله‌ی اخلاقیه را شامل است که براى نخستین بار از روى نسخه‌اى به خط خود مؤلف -که در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران محفوظ است- به جهان علم شناسانده مى‌شود. در انجام متن فهارس اسماء اشخاص، امکنه، کتب، قبایل،‌ السنه و غیره آورده مى‌شود. شیوه‌ی کار براى تهیه‌ی متن علمى آن در صفحه‌ی 184 از تز تشریح شده است.»

در دوران پس از انقلاب اسلامی مجدداً دعوت به کار شدند و به تدریس - هم در تربیت معلم و هم در دانشگاه‌ها- اشتغال ورزیدند. در طی این سال‌ها همچنان به تحقیق، ترجمه، تألیف و تدوین کتب مختلف همّت گماشتند. در سال 1359 نشریه‌ی «انقلاب یولوندا»، و در سال 1362 نشریه‌ی «یئنی یول» را راه اندازی کردند. در سال 1364 در کنار تدریس، به عنوان مترجم رسمی قوه‌ی قضائیه مشغول به کار شدند. و درسال 1369 «هفته‌نامه‌ی سهند» (ضمیمه‌ی روزنامه اطلاعات) را به زبان ترکی، به تنهایی به مدت پانزده سال برای چاپ آماده ‌کردند. در این اثناء برای تدریس زبان و ادبیات ترکی و فارسی در سراسر ایران از هیچ کوششی فروگذار نکردند. از آن جمله تدریس در دانشگاه‌ شهر‌های: تبریز، ارومیه، اردبیل، تکاب، همدان، اصفهان، قزوین، زنجان،‌ سمنان و شیراز را می‌توان نام برد. تا آن که در سال 1373 ایشان را بازنشسته کردند ولی استاد دمی از پای ننشست.

هم اکنون استاد –این غوّاص دریای معنی- با کوله‌باری از تجربه‌ی علمی و روحیه‌ای وارسته‌ از تمنّیات مادی به سفتن دُرر و گهر ادبیات ایران زمین مشغول هستند.

زندگی استاد در یک نگاه

تحصیلات:

1. دیپلم دانشسرای مقدماتی. سال اخذ دیپلم: 1342، محل: دانشسرای مقدماتی تبریز.

2. دیپلم کامل. رشته: ادبی. سال اخذ مدرک: 1343.

3. لیسانس: زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز. سال ورود: 1344. سال اخذ مدرک: 1348.

4. فوق لیسانس: زبانشناسی کهن ترکی در دانشگاه استانبول. سال ورود: 1358. سال اخذ مدرک: 1360.

5. دکتری (PH.D) زبان و ادبیات تطبیقی فارسی، ترکی و عربی در دانشگاه استانبول. سال ورود: 1360. سال اخذ مدرک: 1362.

سوابق شغلی:

معلم و مدیر دبستان: از سال 1342 تا 1348.

دبیر دبیرستان‌‌های آذربایجان شرقی از سال 1348 تا 1350.

دبیر دبیرستان‌‌های تهران از سال 1350 تا 1357.

ویراستار بخش بین المللی انتشارات امیر کبیر از سال 1351 تا 1357.

مدرس تمام وقت مراکز تربیت معلم تهران از سال 1362 تا 1373.

بازنشسته از تربیت معلم در سال 1373.

مترجم رسمی قوه قضائیه از سال 1364 تا کنون.

مسؤول بخش بین الملل انتشارات بعثت و نظارت بر نشر 300 عنوان کتاب به زبان‌‌های کشور‌های همسایه و آسیای میانه از سال 1369 تا 1373.

مسؤول انتشار هفته‌نامه‌ی سهند وابسته به روزنامه‌ی اطلاعات برای جمهوری‌‌های قفقاز از سال 1368 تا 1381.

استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.

استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان.

استاد دانشگاه سوره.

استاد دانشگاه تهران (دانشکده ابوریحان پاکدشت).

استاد دانشگاه‌‌های تهران، صنعتی شریف، شهید بهشتی، صنعتی اصفهان و غیره (تدریس زبان و ادبیات ترکی آذری و استانبولی).

سخنرانی‌ها:

1. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی نظامی گنجوی تبریز 1370.

2. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی خواجو در کرمان، 1373.

3. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی حافظ در شیراز، 1371.

4. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی ابن سکّیت در اهواز، 1374.

5. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی سبک آذربایجانی در ارومیه.

6. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی حکیم میرزا جهانگیر خان قشقایی در اصفهان، 1377.

7. سخنرانی در کنگره‌ی کتیبه و متون در شیراز، 1382.

8. سخنرانی در کنگره‌ی بین المللی تۆرکولوژی در استانبول، 1982.

9. سخنرانی در هفتمین کنگره‌ی جهانی نویسندگان آذربایجان در باکو 1981.

10. سخنرانی در کنگره‌ی زبان و ادبیات ترکی در دانشگاه غازی آنکارا، 2004.

 

فعالیت‌های مطبوعاتی استاد آن گونه که از خودشان شنیده‌ا‌یم از سال 1338- هنگامی که در دوره‌ی اول دبیرستان (معادل دوره‌ی راهنمایی امروزی) تحصیل می‌کردند- شروع شد. ایشان در دبیرستان لقمان تبریز تحصیل می‌کردند. بعدها ساختمان این دبیرستان تخریب شد و امروزه ساختمان فرمانداری در آن قرار دارد. در سال‌های تحصیل در آنجا روزنامه‌ی دیواری ماهانه به اسم « اخگر » را انتشار می‌دادند.

اولین مقاله‌ی ایشان تحت عنوان «میترا و جشن مهرگان» در سال 1344 در یکی از شماره‌های فصلنامه‌ی اداره‌ی کل فرهنگ آذربایجان شرقی انتشار یافت. و اولین نشریه‌ای که به صورت مستقل، اداره و منتشر کردند «هفته نامه‌ی هنر و اجتماع» بود که از هفتمین شماره‌ در آذرماه 1347 توقیف شد.

بعد از آن، فعالیت‌های  مطبوعاتی دیگری را در پیش گرفتند که از آن جمله می‌توان موارد زیر را نام برد:

1.       «ادبیات در عصر نوین»‌ با استفاده از امتیاز روزنامه‌ی عصر نوین در تبریز.

2.       «شعر و ادب آذری» با استفاده از امتیاز «مجله‌ی امید ایران» در تهران.

3.       «یولداش».

4.       روزنامه‌ی «آزادلیق».

5.       ماهنامه‌ی «انقلاب یولوندا».

6.       فصلنامه‌ی «یئنی یول».

7.       «بولتن»

8.       هفته‌نامه‌ی «سهند» ضمیمه‌ی روزنامه‌ی اطلاعات.

 

 

 [1]مومنون/ 115.

 [2]زاریات/ 56.

 [3]قیامت/ 36.

[4] انبیاء/ 16.

منبع خبر : مهندس محمد صادق نائینی

ربط دادن حمایت از زبان مادری به جداسری و تجزیه طلبی خبط بزرگی است که نشان از ناآشنایی آنها هم نسبت به آینده زبان و جایگاه آن در قدرت فرهنگی و هم نسبت به منافع و امنیت ملی دارد. تجارب فراوانی در جهان وجود دارد که اثبات می‌کنند نظریه آنها صادق نیست.

 

حقوق بین‌الملل، «زبان مادری» را «حق» می‌داند محروم‌کردن انسان‌ها را از این «حقِ نخستین»، جرم تلقی می‌کند. امروزه حقوق‌دانان حتی کمی فراتر رفته‌اند و ایذاء زبانی یک گروه زبانی را، ژنوساید زبانی و اتنوژنوساید می‌خوانند. برای تبیین دقیق‌تر متون حقوق بین‌الملل درباره زبان مادری به گفتگو با دکتر اسعد اردلان، استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی نشسته‌ایم. او در این گفتگو ضمن تبیین حق زبان مادری در حقوق بین‌الملل از ضرر جبران‌ناپذیر سیاست‌های یکسان‌سازانه زبانی، به امنیت ملی و منافع کشور سخن می‌گوید و با تاکید بر ضرورت اجرایی‌کردن تدریس زبان مادری در مدارس از عدم نیاز به مصوبه حقوقی مجلس در این باره سخن می‌گوید: «قانون اساسی در این باره روشن است و نیازی طرح و بررسی آن در مجلس و مثلا تایید دوباره یا رد آن نیست. هیچ قانونی به اندازه قانون اساسی اعتبار ندارد. مساله از نظر حقوقی کاملا مشخص است. تنها زحمتی که دولت باید متحمل شود، تدوین آیین‌نامه اجرایی و آغاز به تدارک امکانات برای آموزش زبان مادری در مدارس است.»

***

«زبان مادری» در حقوق بین الملل چه بار حقوقی دارد؟ کنوانسیون های بین المللی چه نگاهی به مقوله زبان دارند؟ آیا اساسا زبان مادری، در آیینه این متون یک حق است؟ یا یک مقوله فرهنگی و غیرحق‌مدار؟

بار حقوقی زبان مادری در حقوق بین‌الملل متکی بر تعهدات دولت‌ها در مقابل مراعات اصولی است که به‌عنوان حقوق مدنی و سیاسی و هم چنین حقوق فرهنگی و اجتماعی افراد به‌طور کلی و اتباع بطور خاص شناخته‌اند و همچنین توافقات غیرالزام‌آوری است که به‌صورت عرف درآمده و متکی بر بیانیه‌ها و قطعنامه‌های سازمان‌های بین‌المللی است.

از جمله اسناد بین‌المللی که زبان مادری را به عنوان حق به رسمیت شناخته‌اند میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب 16 دسامبر 1966 مجمع عمومی سازمان ملل متحد است که در اصل 27 مقرر داشته است: «در کشورهایی که اقلیت های نژادی، مذهبی و یا زبانی وجود دارند، افرادی را که متعلق به این اقلیت‌ها هستند، نباید از حق تشکیل اجتماعات با اعضای گروه خود و نیز بهره‌مندی از فرهنگ و ابراز و انجام فرایض دینی و یا کاربرد زبان خودشان محروم نمود.»

ماده 30 کنوانسیون حقوق کودک نیز تصریح می‌نماید: «در کشورهایی که اقلیت‌های قومی و مذهبی و یا اشخاص بومی زندگی می‌کنند، کودکی که متعلق به این اقلیت‌ها است باید به همراه سایر اعضای گروهش از حق برخورداری از فرهنگ و تعلیم و انجام اعمال مذهبی خود و استفاده از زبان خویش برخوردار باشند.»

با عنایت به مقدمه این کنوانسیون‌ها و تایید دولت ها به اینکه این تعهد بخشی از تعهدات آن‌ها نسبت به جامعه جهانی است که در منشور، تحت عنوان حق ذاتی و کرامت انسان بیان شده، می‌توان زبان مادری را در آیینه این متون یک حق دانست و نه فقط یک امتیاز فرهنگی که به افراد متکلم به زبان مادری داده شده است.

در متونی نیز که به شکل بیانیه یا اعلامیه صادر شده و مورد حمایت اکثریتی بوده که به آن رای داده‌اند گرچه جنبه الزام در تعهدات دولت‌ها ضعیف است اما نباید فراموش کرد که برخی از حقوق از جمله حقوق فرهنگی و بویژه آنجا که مربوط به اقلیت‌ها است در چارچوب الزامات حقوق بشری به‌صورت «قاعده آمره» درآمده و تخلف از آن جنبه کیفری بین‌المللی یافته است. مثلا امروزه این برداشت حقوقی که نقض حقوق فرهنگی را در شمار تخلفات مربوط به ژنوساید به حساب می آورد از حمایت زیادی برخوردار شده است.

برخی از کنشگران حق زبان مادری، از «نسل کشی زبانی» سخن می‌گویند؟ ژنوساید زبانی به لحاظ حقوقی، چه وقت اتفاق می‌افتد؟ در چه صورتی می‌تواند گفت، نسل کشی‌زبانی رخ داده است؟

من بر این باورم که بند 5 ماده 2 کنوانسیون منع ژنوساید و مجازات آن که «انتقال اجباری کودکان یک گروه به گروه دیگر» را از مفاهیم ژنوساید تلقی می‌نماید، تاکید بر تعهد کشورها در حفظ حقوق فرهنگی دارد و نه فقط سلامت جسمانی آنان. بر این باور، تغییر اجباری کودکان که با هدف دستکاری و تغییر تدریجی در فرهنگ و زبان آن‌ها از طریق قرار دادن‌شان در محیط تربیتی متفاوت با محیط اصلی آنان صورت می‌گیرد، در شمار نسل‌زدایی قلمداد شده است. امروزه در کنار واژه «ژنوساید» واژه «اتنو ساید» هم وارد ادبیات سیاسی و حقوقی شده و زبان نیز به عنوان جزِ لاینفک حقوق فرهنگی اقلیت‌ها چنانچه در شرایطی برای تغییر قرارداده شود، مشمول تخلفات اتنو ساید خواهد بود.

برخی تضییع، محرومیت و تحقیر حقوق زبانی را جنایت علیه بشریت می‌دانند. شما چه می‌گویید؟ آیا می توان برا اساس اسناد بین المللی، از جناب علیه بشریت در حوزه زبان مادری سخن گفت؟

اعمالی که می‌توان بر آن‌ها جنایت علیه بشریت اطلاق کرد بسیار گسترده است و عموما اعمالی است که در شرایط جنگی یا وضعیت فوق العاده‌ای که تشابه با وضعیت جنگی دارند رخ می‌دهد. اما در اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی بندی هست که در شرایط صلح هم امکان‌پذیر است و می‌توان دامنه آن‌ را به نقض حقوق انسانی و اساسی یک گروه تسری داد. بر مبنای تعریف اساسنامه دیوان، تعقیب و آزار مداوم که از مصادیق جنایت علیه بشریت توصیف شده، شامل «محروم کردن عمدی و شدید از حقوق اساسی بر خلاف حقوق بین‌الملل به دلیل هویت آن گروه یا مجموعه» بدون اشاره به وضعیتی خاص می‌گردد. اگر نظر تدوین‌کنندگان اساسنامه چنین بوده باشد، تضییع حق استفاده از زبان مادری می‌تواند یک جنایت بشری علیه گویشگران به زبان های مادری تلقی گردد.

اسناد بین‌المللی در حوزه زبان مادری، چقدر ضمانت اجرایی دارند؟ آیا سازمان ملل و نهادهای متبوع ‌وانند کشورهای چندزبانه را ملزم به تحقق حقوق زبانی اتنیک‌های مختلف بکنند؟

همان‌طور که در پاسخ پرسش نخست گفتم میثاق‌ها و قواعد آمره و تعهدات عام‌الشمول دارای ضمانت اجرایی بین‌المللی هستند. تصویب تعهدات مندرج در معاهدات و میثاق‌ها از سوی قوای مقننه کشورهای عضو برای آن‌ها الزام حقوق داخلی هم ایجاد خواهد کرد. می‌توان در این صورت سازوکارهای حقوق ملی را بهترین ضمانت اجرایی قلمداد کرد چرا که نقض آن‌ها قابل پیگرد در دادگاه‌های داخلی می‌باشد. بنا براین الزام هم از طریق تصویب معاهدات ایجاد می‌شود و هم به‌خاطر حفظ نزاکت بین‌المللی. سازمان یونسکو نه از طریق اجبار بلکه با مساعدت کشورهای عضو، همکاری‌هایی در جهت حفظ و ترویج زبان‌های مادری صورت داده است. جلب موافقت کشورها به این نوع از همکاری، اجرای تعهد توسط اعضا به شمار می‌رود که شاید بتوان آن را نوعی الزام تلقی کرد.

به‌طور مشخص، چه کسانی حقوق زبان مادری را تضییع می‌کنند؟ از منظر حقوقی، جلوگیری از آموزش زبان مادری توسط اقوام مسلط در کشورهای مختلف، چقدر مجرمانه است؟ آیا امکان پیگرد حقوقی وجود دارد؟

تضییع زبا ن مادری اگر متعلق به اقلیت‌ها باشد معمولا توسط برنامه‌ریزی برای تسلط یک زبان فراگیرتر به عنوان زبان رسمی صورت می‌گیرد. میزان تضییع هم به شکل و نحوه اجرای برنامه منوط است. معمولا کشورها برای یکپارچگی در مکاتبات اداری و رسمی و ادبیات ملی زبانی را به عنوان زبان رسمی که برای اقلیت‌های زبانی جنبه زبان میانجی دارد قرار می‌دهند ولی در کنار آن به طرق مختلف فرصت‌هایی را برای فعالیت و بقای زبان‌های غیر رسمی فراهم می‌آورند. اگر چنین نکنند و محدودیت‌های آموزش فراهم کنند، تضییع زبان مادری را مرتکب شده‌اند. نوع فجیع چنین نقض حقوقی که اگر اقلیت‌ها مقاومت پنهان نکرده بودند، به فاجعه‌ای فرهنگی منجر می‌گشت؛ سیاست‌های آموزشی در اتحاد شوروی بود که تمامی گویشگران به زبان‌های غیر روسی می‌بایست سخن گفتن و بخصوص نوشتن به آن زبان را فراموش کنند.

میزان مجرمانه بودن در زمان صلح به قوانین جاری ملی مربوط است که تا چه میزان به این مساله توجه کند و ترویج یا تحدید آن را در قوانین خود قرار دهد. اما در زمان جنگ می‌توان این نقض هم به فهرست سایر موارد جنایات علیه افراد و اقوام و اقلیت ها اضافه شود. پیگرد حقوقی بستگی به جایگاه قانونی این موضوع در قوانین ملی و تعهدات بین المللی دولت‌ها دارد.

سیاست یکسان‌سازی زبانی، به عنوان یک رفتار ضدحقوق بشری، چگونه زبان‌های مادری ملت‌ها را نابود می‌کند؟ در کشور ما در دوران پهلوی شاهد چنین سیاستی بوده‌ایم. این سیاست چرا و چگونه باید نقد و نفی شود؟

سیاست‌های یکسان‌سازی معمولا معلول استیلای ناسیونالیزم فرهنگی هستند که هیچ حقوقی را برای غیر از فرهنگ خود مشروع نمی‌دانند. همان‌طور که در پاسخ پرسش‌های قبلی گفتم این سیاست می‌تواند از طریق برنامه‌های آموزشی اعمال شود. نقد و نفی آن به دو صورت پنهان از طریق مقاومت در برابر سیاست یکسان‌سازی و به روش آشکار با استفاده از سازوکارهای قانونی از طریق انتشار داستان، ترجمه، روزنامه‌های محلی‌، مراسم‌های فرهنگی و آموزش‌های خصوصی میسر است.

امروزه در دنیا، افزون بر متون حقوقی متعدد درباره حقوق اقلیت‌ها، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، مصوب و مورد امضای کشورهای جهان قرار گرفته است. چگونه می‌توان اعلامیه جهانی حقوق زبانی را در همه دنیا بخصوص کشورهایی که دارای تنوع زبانی گسترده هستند، پیاده و اجرا کرد؟

مراعات اعلامیه‌ها و مصوبات غیر‌الزام آور برای دولت‌ها جنبه نزاکتی دارد. سازمان‌های فرهنگی بین‌المللی و منطقه‌ای و سازمان‌های غیردولتی بویژه آن‌ها که در حوزه حقوق بشر و فعالیت‌های فرهنگی کار می‌کنند باید احترام به کثرت‌گرایی فرهنگی را ترویج نمایند، تحمل وجود زبان‌های دیگر و ناگزیر بودن تنوع فرهنگی را توصیه نمایند و به افزایش تعاملات فرهنگی و زبانی کمک کنند. نقش بسیار مهم فرهنگستان‌های زبان را نباید نادیده گرفت. آن‌ها باید به جای ترس از بقای زبان‌های بومی و مادری از این زبان‌ها، به‌عنوان سرچشمه‌هایی برای تقویت و افزایش زمان ملی بهره‌برداری کنند.

برخی‌ها، آموزش زبان مادری و پیگیری تحقق این حق را با مخاطرات امنیت ملی و مرزی، پیوند می‌دهند، آیا واقعا آموزش به زبان مادری، توسط گروه‌های قومی در درون یک کشور، امنیت کشورها را به خطر می‌اندازد؟

ربط دادن حمایت از زبان مادری به جداسری و تجزیه طلبی خبط بزرگی است که نشان از ناآشنایی آنها هم نسبت به آینده زبان و جایگاه آن در قدرت فرهنگی و هم نسبت به منافع و امنیت ملی دارد. تجارب فراوانی در جهان وجود دارد که اثبات می‌کنند نظریه آنها صادق نیست. این که استثناها را قاعده بگیریم از شگفتی‌های منطق گفت‌و‌گو است. طرفداران نظریه وابستگی تحقق حق زبان مادری به مخاطرات امنیتی باید بیشتر در این مورد تحقیق کنند که در یابند تجزیه های دهه 90 در اروپای خاوری و شوروی که مبنای ارزیابی آنان است، ناشی از تمایل به اعطای این حقوق نبود بلکه واکنش دهه‌ها فشار سیاسی و برنامه‌ریزی برای نادیده‌گرفتن این حق و سایر حقوق سیاسی، اجتماعی اقتصادی و فرهنگی اقلیت‌ها بود.

برخی آموزش زبان مادری را «توطئه» و «مقوله‌ای وارداتی از غرب» می‌دانند. این سخن چه بنیاد منطقی دارد؟ آیا زبان مادری چگونه می‌تواند با توهم تجزیه پیوند یابد؟

آموزش زبان مادری بیش از آن که مقوله‌ای وارداتی باشد یک نیاز ملی است و بیشتر مسئله کشورهای غیر غربی است. شما هیچ کشوری را در غرب پیدا نمی‌کنید که به اندازه کشورهای غیرغربی از تکثر فرهنگی برخوردار باشند. در هندوستان 1650 زبان مادری وجود دارد و در بسیاری کشورهای دیگر تعدد زبان ها و گویش ها از ده زبان و صدزبان فراتر رفته است. اگر تنوع زبانی امنیت را به خطر می‌انداخت می‌بایست به اندازه 5700 زبان مادری کنونی در جهان به همان مقدار کشور می‌داشتیم. اگر هم یک مقوله غربی بود و خطرناک برای امنیت ملی، چرا موجب تجزیه در کشورهای غربی نشده است؟

برخی اعتقاد دارند، روز جهانی زبان مادری اساسا ربطی به کشور ما ندارد. با توجه به تنوع زبانی موجود در ایران، این ادعا چرا نادرست است؟ البته در برابر این دیدگاه، نظرات جدی برای پاسداشت این روز جهانی وجود دارد. برای مثال، پارسال یکی از نماینده‌های مجلس پیشنهاد کرده بود روز جهانی زبان مادری در تقویم کشورمان درج شود. نظر شما در این باره چیست؟

به نظر می‌رسد همین برخی‌ها‌ی مورد اشاره شما، غیر از این که آشنایی با زبان و سیاست و امنیت ندارند، با واقعیت‌های ایران هم ناآشنا هستند. از نظر من، هر روزِ ایران باید روز احترام به زبان مادری باشد. یادمان نرود که زبان‌های رسمی کشورها و از جمله ایران خود یکی از زبان‌های مادری هستند و صرفا از طریق آموزش و واردات از خارج تحمیل نشده‌اند بلکه اغلب، متعلق به اکثریت گویشگران در یک کشور هستند.

امروزه در دنیا، رشته حقوق زبانی، به عنوان شاخه‌ای از نسل اول و دوم حقوق بشر شناخته شده و به مثابه یک علم، تدریس و تحقیق می‌شود. بنیادهای حقوقی آموزش زبان مادری در حقوق بین‌الملل و حقوق بشر کدامند؟ آیا به نظر شما، با توجه به تنوع گسترده زبانی در ایران، نیازی نیست که در دانشکده‌های حقوق، رشته‌ای بنام زبان مادری تدریس شود؟

امروزه، مباحث مربوط به حقوق بشر به اندازه‌ زیادی گسترش یافته‌اند که در اکثر دانشکده‌های حقوق، رشته‌های متنوعی تدریس و تحقیق می‌شوند. در کشور ما نیز در کنار بقیه شاخه‌های حقوق، حقوق زبانی هم می‌تواند به‌‌عنوان یکی از مباحث حقوق بشر، تدریس و پژوهش شود.

سویه‌های قانونی آموزش زبان مادری در قوانین موضوعه ایران چگونه تبیین می‌شود؟ چرا از اصل 15 و 19 قانون اساسی تفسیر حداقلی و گاه متضاد با متن قانون ارائه می‌شود؟

این دو اصل نتیجه مذاکرات گسترده مجلس موسسان قانون اساسی است. آنان اشراف کامل بر این داشتند که ملت ایران از فرهنگ و زبان واحدی برخوردار نیست. از این رو، یک قانون اساسی فراگیر و منصفانه باید به همه جنبه‌های حقوق اقلیت ها بپردازد. تفسیر حداقلی نتیجة تنگ‌نظری و نوعی انحصارگرایی است که متاسفانه دامنه‌اش به حوزه فرهنگی هم رسیده است.

مساله تدریس زبان مادری در مدارس بلاخره چگونه باید اجرایی شود؟ آیا نیاز به مصوبه مجلس دارد؟ یا نظام آموزشی کشور می‌تواند به‌صورت جداگانه به امر آموزش زبان مادری در مدارس اقدام کند و نیازی به مجوز مجلس ندارد؟

قانون اساسی در این باره روشن است و نیازی طرح و بررسی آن در مجلس و مثلا تایید دوباره یا رد آن نیست. هیچ قانونی به اندازه قانون اساسی اعتبار ندارد. مساله از نظر حقوقی کاملا مشخص است. تنها زحمتی که دولت باید متحمل شود، تدوین آیین‌نامه اجرایی و آغاز به تدارک امکانات برای آموزش زبان مادری در مدارس است.

خلوصی آکار، وزیر دفاع ترکیه مدعی شد که از زمان آغاز عملیات چشمه صلح تا به امروز حدود ۱۲۰۰ تروریست از پای درآمده اند.

به گزارش آناتولی در روز پنجشنبه، آکار با اعلام این خبر افزود: ما از هیچ گونه مهمات یا سلاح‌های شیمیایی که بر اساس قوانین و معاهدات بین المللی ممنوع اعلام شده، استفاده نکرده و نمی‌کنیم.

وی با بیان اینکه از آغاز عملیات‌ پنجه در شمال عراق تاکنون ۱۵۸ تروریست پ.ک.ک از پای درآمده‌اند،‌تصریح کرد: در چارچوب عملیات چشمه صلح، منطقه‌ای به مساحت ۴۳۰۰ کیلومتر و ۶۰۰ منطقه مسکونی تحت کنترل درآمده و ایستگاه بازرسی در بزرگراه ام-۴ ایجاد شده است.

وزیر دفاع ترکیه درباره حضور نیروهای ترک در دریای اژه و مدیترانه شرقی نیز گفت: با وجود تلاش ها برای ممانعت از حضور ترکیه در دریای اژه و مدیترانه شرقی، به هیچ عنوان از حق خود کوتاه نخواهیم آمد.

وی با بیان این که آتش زدن پرچم جمهوری ترک قبرس شمالی را به شدت محکوم می‌کنیم، افزود: این حملات نژادپرستانه مانع اهتزاز ابدی پرچم جمهوری ترک قبرس شمالی در این جزیره نخواهد شد.

آکار همچنین درباره تعداد افراد اخراج شده از نیروهای مسلح ترکیه پس از کودتای ۱۵ جولای سال ۲۰۱۶ در این کشور نیز گفت: از ۱۵ جولای ۲۰۱۶ تاکنون ۱۷ هزار و ۸۶۶ پرسنل نیروهای مسلح ترکیه از جمله ۱۵۰ ژنرال/دریادار به دلیل ارتباط با گروه تروریستی فتو اخراج شده اند.

گروه موسوم به فتو تحت رهبری فتح اله گولن که هم اکنون در آمریکا ساکن است، در سال ۲۰۱۶ یک کودتای نظامی در ترکیه را تدارک دید که این کودتا با حضور مردم و سایر نیروهای نظامی این کشور ناکام و خنثی شد.